در حال بارگذاری ...

بحث ما به نظام پولی بین المللی که بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا رواج پیدا کرده و تاکنون برقرار است، ابعاد و آثار این نظام پولی و همینطور راهبرد نهادهای پولی بین المللی و کشورهایی که پول های مسلط در نظام جهانی را در اختیار دارند، اختصاص دارد. از سال

*دکتر احمد شعبانی

بحث ما به نظام پولی بین المللی که بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا رواج پیدا کرده و تاکنون برقرار است، ابعاد و آثار این نظام پولی و همینطور راهبرد نهادهای پولی بین المللی و کشورهایی که پول های مسلط در نظام جهانی را در اختیار دارند، اختصاص دارد.
از سال ۱۹۱۰ تا سال ۱۹۴۴ ، نظام پولی حاکم دنیا نظام پایه یا استاندارد طلا بود. یعنی هر کشوری پول ملی خود را بر اساس طلا تعریف و یک نرخی تعریف کرده بود که توسط بانک مرکزی مدیریت می شد. مثلا هر قران ایران، ۱۳۹ ده هزارم گرم طلا بود. یعنی اگر رابطه بین پول و طلا می خواست تغییر کند، بانک مرکزی نرخ را حمایت می کرد و با مداخله، آن نرخ را حفظ می کرد. چند قطب پولی شکل گرفت. مثلا روبل روسیه و پول های اقماری اش. لیر انگلیس و اقمارش. دلار امریکا و اقمارش.
در دهه سی میلادی، سفته بازی های پولی علیه بعضی این پول ها و به نفع دیگری بر حسب شرایط بازار شکل می گرفت. مثلا شرایط دلار بهتر تشخیص داده می شد، سفته بازی علیه پوند انجام می شد. موج های سفته بازی در دهه سی باعث شد که دنیا به این فکر بیافتد که باید به یک نظام پولی جدید برسد که سفته بازی روی دارایی های صاحبان پول آسیب نزند. البته در کنار این نتیجه اقتصادی دنیای دهه سی، جنگ جهانی دوم و بحران رکود بزرگ امریکا و اروپا رخ داد که بزرگترین بحران اقتصادی در طول تاریخ بود . این سه اتفاق باعث شد که در سال ۱۹۴۴ کشورهای صنعتی به همراه کشورهایی که جهان سومی نبودند و از بلوک شرق هم نبودند، در شهر برتون وودز در امریکا ، نظام جدید پولی دنیا را طراحی کنند. 

 
گزارش شبکه BBC از کنفرانس بین المللی پول برتون وودز 1944
 
پیشنهادات برای پول واحد جهانی
سه پیشنهاد در این اجلاس مطرح شد. یکی توسط کینز انگلیسی .پیشنهاد دیگر برای وایت امریکایی بود. پیشنهاد سوم هم از طرف کشورهای دارای اقتصاد تک محصولی داده شد. پیشنهاد سوم به دلیل ضعف اقتصادی طراحان آن اصلا اجازه طرح شدن نیافت .
پیشنهاد کینز این بود که یک پول واحد جهانی طراحی شود به نام بانکور. پول کشور خاصی نبود. یک بانکی هم درست شود به نام بانک بین المللی تسویه و تهاتر که این پول را نشر دهد. کشورها در تجارت خارجیشان از این پول استفاده کنند و در داخل خود از پول ملی خودشان. دیگر پول مسلط خاصی در میان نباشد. مازاد و کسری بازرگانی کشورها توسط این پول تسویه شود و کشوری اجازه نداشته باشد از انحصار چاپ این پول استفاده کند.
آمریکا پیشنهاد انگلیس را نمی پذیرد
امریکایی ها قبول نکردند. آنها پیشنهاد خودشان را داشتند. همچنین بعد از جنگ جهانی دوم، تمام اروپا به دلیل جنگ و آسیب های ناشی از بمباران جنگ، صنعتش را از دست داده و پول های ملی این کشورها تضعیف شده بود و برای سرمایه گذاری و بازسازی بعد از جنگ به درد نمی خورد. بنابراین موقعیت چانه زنی اروپایی ها ضعیف بود. در مقابل، امریکایی ها به خاطر فاصله جغرافیایی از جنگ، اقتصاد سالم و دارا بودن تنها پول معتبر در موقعیت قوت بودند.
پولی که از نظر سرمایه گذار معتبر باشد و می تواند هر جای دنیا خرج شود دلار بود. بقیه پول ها ضعیف شده بودند. امریکا قدرتمندانه به نشست آمد و گفت اگر پیشنهاد ما را بپذیرید، ما کمک می کنیم. اگر هم نپذیرید، هر کاری می خواهید بکنید.
پولی که از نظر سرمایه گذار معتبر باشد و می تواند هر جای دنیا خرج شود دلار بود. بقیه پول ها ضعیف شده بودند. امریکا قدرتمندانه به نشست آمد و گفت اگر پیشنهاد ما را بپذیرید، ما کمک می کنیم. اگر هم نپذیرید، هر کاری می خواهید بکنید.
خودتان بروید بازسازی کنید. اروپا هم توان رویارویی نداشت. ترومن رییس جمهور امریکا، برای بازسازی به اروپا روی آورد. اروپا می خواست که سرمایه گذاران امریکایی در اروپا سرمایه گذاری کنند.
حرف آمریکایی ها به کرسی می نشیند
طرح وایت این بود که امریکا متعهد می شود هر ۳۵ دلار را با یک اونس طلا مبادله کند. معنایش این بود که هر کشوری هرگاه یک اونس طلا بیاورد، می تواند از امریکایی ها ۳۵ دلار دریافت کند و هر وقت از داشتن دلار منصرف شد، می تواند دلارش را بیاورد و یک اونس طلایش را بگیرد. امریکا متعهد شد که هر وقت کشورهای دیگر نیازشان به دلار تمام شد، دلار بدهند و طلا بگیرند. از آن طرف هم یک بانک مرکزی اروپایی یا یک شهروند اروپایی، می داند که نگهداری و سرمایه گذاری دلار راحت تر است از طلا. دلار را به بانک می دهد و سود می گیرد. دلار مولد از طلا بهتر است. لذا همه کشورها دنبال دلار بودند. چون سود داشت ، ولی چشم اندازی که قیمت طلا بالا برود وجود نداشت.پیشنهاد وایت تصویب شد.
دلار شد پول واسطه. مثلا گفتیم هر ۷ تومان یک دلار، هر ۳۵ دلار یک اونس طلا. ولی کشوری که متعهد است پولش را برای متقاضی به طلا تعریف کند، امریکا است. نباید بیشتر چاپ کند. در حالی که در نظام قبلی، هر پولی مستقیما با طلا رابطه داشت.
دلار پول مرغوبی بود و پول های دیگر هم همه قابل تبدیل به دلار شدند. نتیجه این شد که تا سال ۷۱ یعنی ۲۶ سال بعد از جنگ، چهار پنجم کلّ طلای دنیا که در کشورهای مختلف بود، تبدیل به دلار شد. در امریکا نگهداری شد و در مقابل، پول کاغذی داده شد به اروپا و دیگر کشورها. یعنی از هر ۵ کیلو طلایی که در دنیا بود، ۴ کیلوی آن تبدیل به دلار شد.
صدها میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا افزوده میشود
در این فاصله، اقتصاد امریکا بزرگترین اقتصاد دنیا شد. یک مثال می زنم. فرض کنیم صد نفر در سالنیم. به من بگویند شما می توانی کاغذ را پول کنی و در اختیار دیگران بگذاری که مبادله کنند. من یک کارخانه تولید اسکناس می زنم و یک هزار دلاری می دهم به هر کدامتان، معادن و نفت و سهام می خرم و در مقابلش کاغذ می دهم. اگر بعد از مدتی شما دلار را برگردانید به من، و در مقابلش از من کالا بگیرید، این معامله برنده بازنده ندارد. من از شما عینک گرفتم، شما از من شلوار. اما اگر من به شما پول بدهم، ولی شما بین خودتان مبادله کنید و هیچ وقت تمایل نداشته باشید که پول را به من برگردانید. معنایش این می شود که من می توانم یک کاغذ را مهر بزنم، ۵۰۰ دلار، و میلیاردها دلار انتشار دهم و در مقابل میلیاردها دلار دارایی را به اقتصادم اضافه کنم.
این اعداد برای ۶۰-۷۰ سال قبل است که به نسبت زمانش بزرگ بوده. مثلا ۶۰۰ میلیارد دلار در سال ۵۴ در اروپا دست به دست می شد، بدون این که اصلا بخواهد به امریکا برگردد. معروف شده بود به دلار اروپایی.
طلا در ازای کاغذ !
چهار پنجم طلای دنیا در امریکا بود. طلاهای دنیا را جمع کردند و در ازایش کاغذ دادند . این کالاها و طلاها را در اقتصادشان سرمایه گذاری کردند.
سهام بزرگ ترین کارخانه ها را به عنوان سرمایه گذاری خریدند. معادن بزرگ دنیا را خریدند. امریکا امروز ۲۵ میلیون بشکه نفت در روز می گیرد که ۷-۸ میلیون را تولید می کند و بقیه اش را در مقابل دادن دلاری می گیرد که چاپ می کند و ما به ازا ندارد !
امریکا مصرف کننده ترین اقتصاد عالَم
امریکا مصرف کننده ترین اقتصاد عالَم است. اما به این اندازه تولید ندارد. یک تولید اصلیش کارخانه اسکناس است.
این برای امریکا کسری است. انگار قرض می کند. خودش به اندازه مصرف شهروندانش تولید ندارد. ولی کالا و طلا و هزینه های حضور نظامیش در دنیا را با کاغذ می خرد. یک فرصت طلایی است که فقط به یک نفر می دهند.
امروز که دلار ضعیف شده، ۷۰% تجارت جهانی هنوز با دلار است. این نسبت تا قبل از رشد یورو، بیشتر هم بود.

کل تولید کالاها و خدمات دنیا، ۷۰ هزار میلیارد دلار است که ۴۰% آن تجارت است. می شود حدود ۳۰ هزار میلیارد دلار. هفتاد درصدش با دلار است. یعنی حدود ۲۰ هزار میلیارد دلار. اگر اقتصاد جهانی ۲% رشد کند، ۶۰۰-۷۰۰ میلیارد دلار تجارت جهانی دلار رشد می کند. یعنی در سال امریکا اگر ۷۰۰ میلیارد دلار اسکناس چاپ کند و کالا بخرد، هیچ اتفاقی نمی افتد. یعنی اقتصاد امریکا سالانه فقط با چاپ اسکناس می تواند به اندازه همه ی اقتصاد ایران (۵۰۰ میلیارد دلار) و بیش از آن، رشد اقتصادی به خود بدهند. غیر از این که رشد اقتصادی خودشان هم محفوظ است. این به دلیل تسلط دلار است که تنها پول معتبر شده است. این امتیاز هم به خاطر جنگ جهانی دوم است. جنگ آمده پول های دیگر را نابود کرده است. این گونه دارند دنیا را می خرند و مصرف می کنند.
آمریکا دست به کاغذ میزند طلا میشود !
تا سال 1971، امریکا 5 جنگ بزرگ را اداره کرد. هر کدام ۵۰-۶۰ میلیارد دلار هزینه برای امریکا داشته. در زمانی که دولت مصدق سقوط کرد، بودجه یک سالش ۶ میلیون دلار بود. ۸۰% این ۶ میلیون دلار باید از فروش نفت کسب می شد. انگلیس نفت ایران را تحریم کرد و دولت مصدق سقوط کرد. یعنی یک دولت با ۵ میلیون دلار سقوط کرد. در این اوضاع، ۶۰ میلیارد دلار پول معنا می یابد.
آمریکایی ها لشکرکشی می کنند، هزینه نظامی می کنند و پولش را با چاپ کاغذ در می آورند. در حالی که این پول ها از تولید و صدور کالا نیست. امریکا خودرو هم وارد می کند. نفت هم ندارد. آمریکا مثل کیمیا گری است که دست به کاغذ می زند، طلا می شود. دنیا با دلارهای کاغذی مشغول است و بازارش هم دارد بزرگ تر می شود، و امریکا دلار را تزریق می کند چون ما نیاز داریم. اما مجانی که نمی دهد، در مقابلش دارایی های واقعی را می برد.
این نظام پولی یکجانبه، ثروت های همه کشورها را در امریکا تخلیه می کند. دنیا هم در ازایش فقط کاغذ می گیرد و مشغول است و راضی هم هست. چون می داند اگر عرضه کند، قبول می کنند. ما راضی به دلاریم، چون به چینی ها اگر بدهیم قبول می کنند. آنها قبول می کنند چون ژاپنی ها از آنها قبول می کنند و... لذا پول پیش ما می ماند. نیاز به آن هم بیشتر می شود. 
 
سه سناریوی محتمل برای آینده ی نظام پولی بین المللی با پیش فرض سقوط دلار در مبادلات جهانی (کلیپ از مجمع جهانی اقتصاد)
دانلود با کیفیت 720P - زیر نویس فارسی (اختصاصی نشریه اخوت)
 
ادامه دارد...

      




نظرات کاربران (1)