در حال بارگذاری ...

 دکتری روابط بین الملل را از دانشگاه کمبریج گرفته. در غرب زندگی کرده و ضدغربی است! میگوید مردم غرب دشمن ما نیستند ولی دولتهایشان دشمنانی هستند که تنها و تنها باید در مقابلشان مقاومت کرد و کوتاه نیامد.

از مسئولیت در برابر حکومت دینی میگوید و از علاقه ای که به شهید بهشتی و شهید چمران دارد. با دکتر شیرین سعیدی درباره فعالیت های گروه مردمی شان در غرب به گفتگو نشستیم. 

 

لطفا خودتان را معرفی کنید.
شیرین سعیدی هستم، حدود شش سال است که عضو هیئت مدیریه گروه کسمی هستم. از دوران لیسانس مقاله علیه تحریم و حمله به ایران می نوشتم و از اینجا بود که با گروه کسمی آشنا شدم و به آن پیوستم.
چرا به این گروه پیوستید؟
خیلی دلم می خواست. همیشه باورم این بود که اگر تحصیلات من در خدمت کشورم نباشد هیچ ارزشی ندارد. می خواستم در عین حال که درس می خوانم به کشورم کمک کنم. یکی از مسائل من این بود که از راه دور چطور می توانم این کار را انجام بدهم؟ این تشکیلات با توانایی هایی که من داشتم و چیزهای که از دست من برمی آمد فرصت مناسبی بود.
بیشتر اعضای این گروه به اندیشه اسلامی علاقه داشتند و کار آکادمیک [هم] می کردند. فعالیت ما فعالیتی خود جوش بوده و تلاش اصلی این بود که نباید بحث تحریمها با نظر شخصی افراد راجع به حکومت ایران مخلوط بشود. مثلا بیشتر گروه ها می گویند به ایران حمله نکنید ولی مخالف جمهوری اسلامی هم هستند. نگاه ما این بود که تحریمها و جنگ از لحاظ قوانین بین الملل غیرقانونی است زیرا ایران از همه قوانین بین المللی پیروی میکند ولی کشورهای غربی ایران را تحریم و به جنگ تهدید میکنند. معتقد هستم مشکلاتی که از 50 سال پیش تا کنون داریم به خاطر تهدیدها و کارشکنی های آمریکاست. اکثر ما درباره فلسطین هم کار کرده بودیم.
 

وقتی توانستیم روی گروه "ائتلاف جنگ را متوقف کنید" تاثیر بگذاریم و آنها را قانع کنیم که بر روی موضوع تحریمها متمرکز شوند موفقیت بزرگی بود. البته ناگفته نماند که این پروفسور عباس عدالت بود که خیلی برای متقاعد کردن این گروهها زحمت کشید. ما به برنامه های آنها می رفتیم و در گفتمان ضد جنگ شرکت می کردیم تا حرف مان را منتقل کنیم. هم به ایرانی های خارج از کشور و هم به خارجی ها. هدف ما این بود که با سازمان دهی کردن اعتراض های مردمی بر روی دولت ها فشار بگذاریم. تصمیم گرفتیم از همان دولتی که با ایران بیشترین خصومت را دارد یعنی انگلیس شروع کنیم. 
 

یک روش شما تماس با سایر گروههای مردمی بوده مثلا گفتید که با گروه " ائتلاف جنگ را متوقف کنید" تماس گرفتید روابط این گروههای مردمی با همدیگر چگونه بود؟
قانون ما همیشه این بوده که با کسانی کار می کنیم که تمرکز آنها علیه سیاستهای آمریکا و انگلیس است و همچنین علیه جنگ هایی که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد. این مبارزه اصلی ماست.
البته خیلی از گروه های ایرانی هستند که جزو این گروه های ضد جنگ اند ولی با ما مخالف هستند. گروههایی که مثلا در نیویورک فعال اند و با ما به اسم حزب اللهی و حکومتی برخورد می کردند. بیشتر گروههای ضد جنگ، معتقدند که باید درباره بحث حقوق بشر در ایران موضع بگیرند، حتی در تشکیلات ما هم خیلی ها روی این مسائل نظر داشتند. در صورتی که معتقدم ورود به بحث های داخلی ایران در خارج از کشور یک نوع نامردی است. زیرا شما باید به داخل ایران بیایید و همه چیز را ببینید و بر اساس آنچه می بینید قضاوت کنید؛ نه اینکه بر اساس اطلاعاتی که در نیویورک از رسانه ها می شنوید بخواهید درباره ایران نظر داشته باشید و یک آتشی در کشورهای دیگر به پا کنید. ما این را فتنه گری می دانستیم.
موضع ما دو جهت داشت. یکی اینکه روی اینها فشار بیاوریم و در راه درست هدایتشان کنیم. گاهی با یک شخصی تماس می گرفتیم و می گفتیم مقاله تو فلان اشکال را دارد یا اینطور از آن برداشت میشود، یا داری فلان صدمه را [به ایران] می زنی یا حتی برخورد فردی می کردیم. دیگر اینکه سعی می کردیم گروههایی که نظرشان به ما بیشتر نزدیک بود و یا آنها را که مخالف سیاست دولتشان بودند جذب کنیم. یک گروهی از زنان بودند به اسم "کد پینک". با آنها یک مقدار کار کردیم و سعی کردیم افرادی که ضد جنگ هستند را به ایران بیاوریم. این کارها را در حاشیه انجام می دادیم. خیلی از گروههایی که گرایش چپ داشتند از ما استقبال کردند. چون چپ ها واقعا دشمن (امپریالیسم ) را خوب می شناسند. خیلی با ما موافق بودند و همکاری می کردند.البته به این معنا نبود که همفکر ما باشند. در آن فضا آنقدر دشمن قوی است و آنقدر کشور تو تنهاست که با آنان در یک جبهه قرار میگیرید.
اکثر گروههای ضد تحریم چپ هستند و با چپ های ایران مشکل دارند زیرا آنها را لیبرال می دانند. آنها با اینکه می دانستند ما حزب اللهی هستیم با ما همکاری می کردند چون دشمن ما مشترک بود: امپریالیسم.
منظورتان از جریان چپ چیست؟ آیا جریان چپ یعنی کسانی که مخالف نظام های حاکم در غرب هستند؟
بله. بیشتر اینطوری است، یعنی لیبرالها طرفدار مقاومت نیستند. شما آدمهایی را که لیبرال هستند را عضو مقاومت نمی بینی. آنها به طریق های دیگری فعالیت می کنند. اکثر گروههایی که درخارج ضد تحریم فعالیت می کنند چپ هستند ولی با چپ ایران خیلی تفاوت دارند.
کسمی مخفف "فعالیت بر ضد تحریمها و دخالت نظامی در ایران " است. درباره هدف گروهتان بیشتر توضیح بدهید.
هدف اول ما این بود که تاثیر بگذاریم روی گفتمان جنگ ضد ایران. هدف دوم این بود که فشار بیاوریم روی دولتهای غربی که به کشور و منطقه ما حمله نکنند. دیگر اینکه گروههای ضد جنگ را متحد کنیم. اینکه ضد جنگ متحد باشند نه اینکه ضد ایران متحد باشند.
از جمله اعضای ما نخبه های ایرانی، دانشجوهای دکترا، عباس عدالت، نادر صادق، یا مثلا نیکی اخوان که خیلی فعال هست و همسرش عراقی است و... اینها آدمهایی هستند که بیشتر اصلاح طلب اند ولی نسبت به نظام ایران موضع دارند و علاوه بر اینها اپوزیسیون خارج از کشور هم هستند مثلا مجادهدین دهه شصت و... اعضای غیر ایرانی هم داشتیم.
برای اینکه همکاری با اینها داشته باشیم باید حداقل در یک چیز مشترک باشیم مثلا من حاضر نیستم اسمم را روی بیانیه ای بگذارم که به کشورم صدمه بزند.
به نظر شما فعالیت های گروه شما چقدر تاثیرگذار بود؟
من فکر می کنم اگر کسی خیلی خوشبین باشد، فکر کند گروههای مردمی می توانند از سیاست کشورها جلوگیری کنند. ولی من یک دانشجو بودم. این ها می خواهند به وسیله دانشگاه جامعه را مهندسی کنند (Social engineering ). من فکر می کنم به خاطر فعالیتهایی که در این تشکیلات داشتم به عنوان یک مسلمان به یک خودباوری رسیدم و توانستم تناسب ایجاد کنم. و این برای من خیلی ارزشمند است .
این هدفتان نبود ولی به آن رسیدید؟ خودباوری؟
بله این هدف را نداشتم ولی محقق شد و برای مردم عجیب است این دختری که آنجا بزرگ شده رهبر را دوست دارد. البته به این معنی نیست که من با هر اتفاقی در ایران می افتد موافقم ولی غرب باید درک کند که من نمی خواهم به شما (غرب) تعلق داشته باشم. آنهایی که خارج از کشور هستند دشمن داخلی ها نیستند، این باید جا بیفتد.
آیا فکر می کنید برای کاهش تحریمهای ایران و همچنین سوریه این روش تماس با گروههای فشار بر دولت هایشان چقدر مفید هست ؟
نه فکر نمی کنم. سیاست گذاری آمریکا چیزی نیست که بتوانی عوضش کنی. فکر نمی کنم بشود متقاعدشان کرد که این کار غلط است یا مردم را کشتن غلط است. هدف ما نباید این باشد که حرف ما روی آنها تاثیر بگذارد، هدف ما باید مقاومت باشد. ما باید خودمان را قوی کنیم. گاهی باید حواسمان باشد چطور صحبت کنیم. هیچوقت نباید در مقابلشان کوتاه بیاییم و فکر نمی کنم که تا الان هم کوتاه آمده باشیم. کوتاه آمدن یک معنی خاصی دارد، مثلا غنی سازی را در 5 درصد متوقف کنیم. فکر می کنم باید از لحاظ اقتصادی و فکری خودمان را قوی کنیم.
مقاومت در برابر آمریکا یعنی اینکه کسی که با شما کمی نظرش متفاوت است ولی در بین خودتان هست را طرد نکنید. تفاوت ها را بپذیرید چون همه مردم ایران کشور را دوست دارند، وحدت داشته باشید.
اینطور گروهها هزینه های خود را چطور تامین می کنند ؟
فعالیت خود اعضا هست و ما از جایی کمک دریافت نمی کردیم مثلا در گروه ما خانم مهرناز شهابی خیلی زحمت می کشید و با وجود مشکلات بیانیه های گروه را می نوشت. مثلا جلسه را در کافی شاپ برگزار می کردیم چون دفتر نداشتیم. 
 
 مصاحبه: لیدا ماموریان    




نظرات کاربران