کتاب با این سوال شروع می شود که اندیشمندان و مسلمانان و غیرمسلمانان جهان می پرسند: ویژگی این انقلاب چه بود که با وقایع هم سطح و هم جنس خود فرقی اساسی دارد؟ تفاوتی بسی عجیب!
حجة السلام مهدی طالعی
میشل فوکو نظریه پرداز فرانسوی می نویسد: چنین انقلابی به مثابه انقلابی بدون تشکیلات، غیرحزبی و در نوع خود بی نظیر است. سوال این است که چه مولفه هایی در مکتب انقلاب و تاکتیک های به کاربرده شده درآن وجود داشت که ملتی با دست خالی را بر رژیم تا بُن دندان مسلح پهلوی پیروز کرد؟. بر همین اساس واژه های کلیدی "الگوبرداری از قیام کربلا، شهادت، انتظار، مشروعیت رهبران انقلاب به عنوان نائب امام زمان، اجتهاد و تقلید، اسلام و تشیع، اصل ولایت فقیه"، کلیدواژه های درخشنده ای شد که که افکار مسلمانان و به ویژه اندیشمندان جهان اسلام و غرب را به خود جلب کرد.
این کتاب سه گفتار دارد که گفتار اولش کلیات است و گفتار آخرش جمع بندی. اما گفتار دوم آن شامل 8 فصل است که ورود در آن یعنی گردشگری اسلامی ، یعنی سیر و سیاحتی به کشورهای رنگ و بو گرفته از گلستان ایران انقلابی، یعنی آشنایی با انقلاب ها و جنبش ها ، نهضت ها واحزابی که یکی در حوزه خلیج فارس است و دیگری در شامات و ادامه دارد تا شمال آفریقا و آسیای مرکزی. و وقتی به فصل 9 یعنی شبه قاره هند می رسی نمی دانی از شادی گریه کنی یا از ناراحتی! حیرت انسان را فرا می گیرد که استعمار چه بر سر ما آورده است و چه طور با سیستم تفرقه بین شیعه و سنی مانع پرتوافکنی خورشید انقلاب شده است. آری "شبه قاره هند" مکانی است که انسان از نسیان خارج می شود و حقیقت وحدت را درک می کند و به یقین می رسد که نابودی استکبارجهانی یک راه دارد و آن راه، جهاد برای تحقق "وحدت" بین مسلمین است که تقویت کننده ی صدور انقلاب است.
در جمع بندی کتاب، بازتاب های انقلاب اسلامی را در میان جوامع اهل سنت بیان می کند: بیداری و احیاگری اسلامی، تقویت روحیه ضداستکباری و ضدسلطه بیگانه، ایجاد احساس غرور، تبدیل شدن مساجد به عنوان کانون فعالیت های سیاسی،حساس شدن مردم نسبت به رفتار دینی و مقدسات دینی، مطالبات سیاسی مثل تقاضا برای اسلامی تر شدن قوانین و نظام ها، مشارکت بین المللی مثل تظاهرات ها و اجتماعات برای دفاع از اسلام و خنثی کردن اسلام هراسی.
در صفحه آخر این کتاب که جامع ترین کتاب در عرصه بازتاب های انقلاب است نوشته است امام فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود، یعنی منازعه میان نور و تاریکی، آگاهی و جهل، حق و باطل به مرحله نوینی می رسد که در آن نور غالب می شود و تمدن آینده و سبک زندگی آینده بر مدار اسلام و حیات طیبه حرکت می کند.