البنا یک «مصلح» به معنى واقعى بود. او هیچگاه روى مسائل دینى به شیوه الازهر، با آن توضیحات و تبیینات نظرى، کار نکرد. او یک مرد «روحانى» به شکل متداول و سنتى نبود. البنا از اینکه درگیر مباحث پیچیده و طولانی کلامی شود پرهیز داشت. او معتقد بود زمان، زمان عمل است.
عواملی چند در تکوین ساختار فکری حسن البنا موثر بوده است
اندیشه های صوفی گرایانه و طریقتی
حسن البنا در خاطراتش می گوید که در 12 سالگی در حلقه ذکر صوفیان طریقه "حصافیه" شرکت می کرده و تحت تاثیر افکار شیخ این طریقت واقع شده است. این تاثیر در تکوین فکری و شخصیتی او نقش کلیدی داشته است.
حسن البنا در خاطراتش می گوید که در 12 سالگی در حلقه ذکر صوفیان طریقه "حصافیه" شرکت می کرده و تحت تاثیر افکار شیخ این طریقت واقع شده است. این تاثیر در تکوین فکری و شخصیتی او نقش کلیدی داشته است.
البته اختلاف بسیارى بین برداشت او از صوفیگرى و دیگران وجود داشت. او تصوف را وسیلهاى براى تعالى روح و پیدا کردن توان مبارزه تلقى مىکرد. البنّا یک صوفى بود و صوفى هم ماند، ولى صوفیگرى او شیوه مخصوصى بود که در آن اصلاح همه جانبه با ابزار مذهب در نظر گرفته شده بود.
جریان اصلاح طلب سید جمال اسدآبادی و محمد عبده
البنا در کتاب "مذاکرات الدعوة و الداعیة" حرکت خود را استمرار راه سیدجمال و عبده می داند.
سید جمال اسدآبادی در دست گرفتن حکومت را مهمترین ابزار در جهت هدف خود یعنی بازگشت به خویشتن می دانست، اما شاگردش محمد عبده بر عنصر تربیت تاکید می کرد. حسن البنا می خواست هردوی این عناصر را ترکیب کند. یعنی هم روش انقلابى و هم روش اصلاحى. او معتقد بود اسلام میان شیوه های اصلاحی و انقلابی، پیوند انعطاف پذیری برقرار کرده است.
برای وی بیش از هرچیز بازسازی مرجعیت و رهبری امت اسلام که منجر به وحدت و استمرار حرکت اسلامی می شد، اهمیت داشت.
البنا بر این باور بود که تکوین جماعت الهی و هسته اولیه داعیان اسلامی، مرحله اول حرکت به سوی اصلاح جامعه است. وی اصلاح فرد مسلمان را هسته مرکزی برنامه های اصلاحی امت اسلامی و زیربنای حاکمیت اسلام بر جامعه می دانست. او می گفت تمام شیوه های اصلاحی باید در خدمت زندگی جدید و طرح تغییر انقلاب جامعه باشد.
سلفیه
حسن البنا شاگرد رشید رضا بود و بسیار از وی تاثیر پذیرفت. در حقیقت او از آغازگران سنت گرایی دارای عقیده ی سلف خالص بود. البته باید خاطرنشان کرد که معنای سلفی گری در اندیشه حسن البنا با آنچه در اذهان افکار عمومی وجود دارد متفاوت است.
مراد حسن البناء از سلفیت آن است که ما اهل سنت حقیقی هستیم و در صدد بازگشت به اندیشه های سلف، قرآن، اسلام اصیل محمدی و واقعی هستیم. «سلفی» در زبان جمال الدین اسدآبادی هم همین معنای بازگشت به اسلام اصیل را دارد.
نخستین کسی که کلمه «سلفی» را رسانه ای و جهانی کرد، جمال الدین اسدآبادی است. امام حسن البناء نیز با تاثیر از وی می گفت «نحن سلفیون».
او یک مصلح بود نه روحانی!
البنا یک «مصلح» به معنى واقعى بود. او هیچگاه روى مسائل دینى به شیوه الازهر، با آن توضیحات و تبیینات نظرى، کار نکرد. او یک مرد «روحانى» به شکل متداول و سنتى نبود. البنا از اینکه درگیر مباحث پیچیده و طولانی کلامی شود پرهیز داشت. او معتقد بود زمان، زمان عمل است.
البنا یک «مصلح» به معنى واقعى بود. او هیچگاه روى مسائل دینى به شیوه الازهر، با آن توضیحات و تبیینات نظرى، کار نکرد. او یک مرد «روحانى» به شکل متداول و سنتى نبود. البنا از اینکه درگیر مباحث پیچیده و طولانی کلامی شود پرهیز داشت. او معتقد بود زمان، زمان عمل است.
تمامى اتکاى او براى بیان عقاید، قرآن است و بس. او برای تبیین عقایدش، علاقه ای به استفاده از فلسفه و تئوری های رنگارنگ و ایسم های مختلف نداشت. او درک ویژهاى از قرآن داشت:
«رهنموهاى قرآن قابل درک و فراگیر بوده و تمامى ابعاد زندگى انسان را در این جهان و دنیاى دیگر در بر مىگیرد، و کسانى که مىاندیشند این رهنمودها تنها به مسائل فردى و اخلاقى بر مىگردند، دچار اشتباه شدهاند»
در مجموع می توان گفت اندیشه البنا ماهیت اصلاحی اعتدالی دارد.
حسن البنا و تقریب مذاهب اسلامی
حسن البنا در "اصول العشرون" به روشنی تکفیر افراد و جامعه را رد کرده و بر لزوم وحدت اسلامی تاکید می کند.
حسن البنا در "اصول العشرون" به روشنی تکفیر افراد و جامعه را رد کرده و بر لزوم وحدت اسلامی تاکید می کند.
حسن البنا معتقد است: «بدترین چیزی که مسلمانان بدان گرفتار آمده اند، تفرقه و اختلاف و بنیان پیروزی شان محبت و وحدت است...اختلاف هرگز نمی تواند میان ما و ارتباط قلبی مان حائل شود و از تبادل محبت و همکاری در راه خیر جلوگیری کند...مگر از ما خواسته نشده برای برادران خویش چیزی را بخواهیم که برای خود می خواهیم؟ پس اختلاف برای چیست؟چرا ما در جوّی آکنده از صفا و صمیمیت به تفاهم نرسیم، در حالی که عوامل تفاهم وجود دارد؟»
حسن البنا در جایی دیگر وحت امت را بنیان نظام اجتماعی اسلام دانسته و می نویسد: «مقصود از برادری این است که دل ها و جان ها را به وسیله عقیده با یکدیگر پیوند دهیم. عقیده محکم ترین و ارزشمندترین رابطه است. برادری، یار ایمان و تفرقه، یاور کفر است. بنیاد اقتدار وحدت است. و وحدت بدون دوست داشتن ممکن نیست.»
شیخ حسن البنا مذهب شیعه امامیه را به رسمیت شناخت و از علمای بزرگ الازهر مانند مرحوم شیخ محمود شلتوت در به رسمیت شناختن مذهب شیعه جعفری به عنوان مذهب پنجم مسلمانان پیروی کرد.
روبیر جکسون نویسنده آمریکایى در کتابش درباره حسنالبناء می گوید: «اگر عمر این مرد طولانى مىشد، ممکن بود مصر به موفقیتهاى زیادى نایل آید. به ویژه اگر حسنالبناء و آیتاللَّه کاشانى رهبر ایرانى به اجراى توافق خود موفق مىشدند که به اختلاف میان شیعه و سنى پایان دهند.»
استاد شیخ عمر التلمسانى، دیدگاه شهید حسنالبنا درباره شیعه و سنى را چنین بیان مىکند: «امام- رضوان الله علیه- توجه خاصى به وحدت اسلامى داشت. در سالهاى دهه 40 آقاى قمى- که یک عالم شیعى بود- در ساختمان مرکزى اخوان، بهعنوان میهمان اقامت داشت. در آن هنگام امام شهید، بهطور جدى در راه تقریب بین مذاهب اسلامى مىکوشید تا دشمنان نتوانند از جدایى مسلمانان سوءاستفاده کرده و وحدت امت اسلامى را از بین ببرند.
روزى از امام درباره مسئله اختلاف بین شیعه و سنى سئوال کردیم. ایشان ما را از ورود در این قبیل مسائل منع کرد و گفت که مسلمانان نباید خود را با این قبیل مسائل مشغول کنند و باید متوجه باشند که دشمنان اسلام، از این قبیل مسائل براى آتش افروزى و ایجاد فتنه بهره مىگیرند!
امام حسن البنا- رضوان الله علیه- فرمود: بدانید که اهل سنت و شیعه همگى مسلمانند و کلمه توحید: لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله همه آنان را گرد هم مىآورد و در این اصل اساسى عقیدتى، شیعه و سنى یکسانند و به هم مىرسند؛ اما اختلاف در میان این دو جناح، در فروع و در مسائلى است که مىتوانیم آنها را هم به هم نزدیک کنیم.»
حسن البنا و سیاست
البنا معتقد است: «اسلام عبادت است و قیادت، دین است و دولت، روحانیت است و عمل، نماز است و جهاد، کتاب است و شمشیر، و هیچ کدام از اینها از دیگری جدا نیست. اجرای اهداف الهی از راه قدرت میسر است و نه تنها از راه تلاوت قرآن.»
حسن البنا و سیاست
البنا معتقد است: «اسلام عبادت است و قیادت، دین است و دولت، روحانیت است و عمل، نماز است و جهاد، کتاب است و شمشیر، و هیچ کدام از اینها از دیگری جدا نیست. اجرای اهداف الهی از راه قدرت میسر است و نه تنها از راه تلاوت قرآن.»
او می افزاید: «در اسلام این سخن نادرست است که "آنچه از آن قیصر است از آن اوست و آنچه از آن خداست برای خداست" اسلام چنین می آموزد که "قیصر و هرچه از آن اوست، از آن خداوند قهار است.»
البنا در جایی دیگر می گوید:« به صراحت و با صدای بلند اعلام می کنم که مسلمانیِ مسلمان کامل نیست مگر اینکه سیاسی باشد»
او اضافه می کند:« اکنون که می بینیم تشریع اسلامی در یک وادی است و قانونگذاری عملی و اجرایی در وادی دیگر، خودداری مصلحان از مطالبه حکومت جنایت است... حکومت قلب همه اصلاحات اجتماعی است... تا دولت اسلامی آزاد تشکیل نشود همه مسلمانان گناهکارند!»
البنا در دوران فروپاشی و انحلال خلافت عثمانی توسط «کمال اتاتورک» زندگی می کرد. از دیدگاه او بازگشت خلافت و حاکمیت شرع الهی باید غایت اهداف و آرمان های هر جنبش اسلامی باشد. البنا به وحدت امت اسلامی به عنوان گام اولیه بازگشت خلافت اسلامی، اعتقاد راسخ داشت.
البنا آرزو داشت که دولت اسلامى را نخست در مصر پیاده کند و از آنجا، به سراسر جهان اسلام گسترش دهد. او معتقد بود دموکراسی و دولت انسان گرا و جامعه مدنی غربی، نباید بدیل و جانشین دولت و جامعه اسلامی باشد.
در اندیشه ی سیاسی حسن البنا سازمان نظام سیاسی بر سه اصل اساسی متکی است:
الف) قرآن به عنوان قانون اساسی؛
ب) نظامی شورایی؛ ج) التزام حاکم به تعالیم اسلامی و اراده ی مردم.
حاکم باید مسلمان، مرد، بالغ، عاقل، رشید، سالم، عالم به فقه اسلامی، عادل، متقی و مدیر باشد، همچنینی لازم نیست حاکم قریشی باشد. حسن البنا رابطه ی زمامدار و ملت را یک قرارداد اجتماعی می داند که در آن زمامدار نقش خادم ملت را دارد، لذا با حکومت موروثی کاملا مخالف است. در اندیشه ی حسن البنا حکومتی که از راه غلبه و زور مثل کودتا به دست آید مشروع نیست و احترامی ندارد.
در راه ایجاد نهضت اسلامی فراگیر
البنا همواره در آرزوی ایجاد یک نهضت اسلامیِ فراگیر بود که محصور در مرزهای جغرافیایی نباشد. در این راستا در رساله «بین الامس والیوم» به پژوهش درباره علل انحطاط جهان اسلام می پردازد تا در پرتو این مطالعات، اشتباهات گذشته و تجربه انحطاط جهان اسلام را تبیین و به روند برپا نمودن نهضت اسلامی کمک کند، تا تجربیات تلخ انحطاط و فروپاشی جهان اسلام دگربار تکرار نشود.
در راه ایجاد نهضت اسلامی فراگیر
البنا همواره در آرزوی ایجاد یک نهضت اسلامیِ فراگیر بود که محصور در مرزهای جغرافیایی نباشد. در این راستا در رساله «بین الامس والیوم» به پژوهش درباره علل انحطاط جهان اسلام می پردازد تا در پرتو این مطالعات، اشتباهات گذشته و تجربه انحطاط جهان اسلام را تبیین و به روند برپا نمودن نهضت اسلامی کمک کند، تا تجربیات تلخ انحطاط و فروپاشی جهان اسلام دگربار تکرار نشود.
علل انحطاط مسلمین
او علل انحطاط این گونه برمی شمرد:
او علل انحطاط این گونه برمی شمرد:
1 - اختلافات سیاسی و نژادی و منازعه بر سر مقام
2 – اختلافات مذهبی و فروپاشی وحدت اسلامی
3 - دنیا طلبی و فرو رفتن در لذت های دنیوی و فراموشی فرهنگ جهاد و شهادت
4 - دور شدن از فرهنگ علم خواهی و عدم کسب فنون و علوم جدید
5 - مغرور شدن حاکمان مسلمان و عدم اهتمام به امور مسلمین
6 - پیروی کورکورانه از دولت های قدرتمند و زورگو و تقلید از فرهنگ غربی
روش حسن البنا در برپایی نهضت اسلامی
روش حسن البنا در برپایی نهضت اسلامی
روش حسن البنا در چندمرحله شکل می گیرد:
مرحله تبلیغ و دعوت: در این مرحله افکار و معارف آیین اسلام، به جامعه معرفی و تبلیغ می شود.
مرحله تشکل: در این مرحله یاران نهضت اسلامی انتخاب و سازماندهی می شوند تا ضمن تقویت روند تبلیغات اسلامی، زمینه را برای ظهور دولت اسلامی فراهم سازند.
مرحله ایجاد دولت اسلامی: در این مرحله نظام سیاسی اسلامی برپا می شود و احکام الهی اجرا می گردد.
مرحله احیای خلافت اسلامی : در این مرحله یک حکومت اسلامی فراگیر برپایه نظام خلافت ایجاد می گردد.
در طرح البنا ابتدا کشورهای اسلامی با تشکیل ائتلاف های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی گام به گام ، به سوی ادغام و انسجام تحت پرچم واحد «خلافت اسلامی» حرکت خواهند نمود. سپس با تشکیل «حکومت واحد اسلامی» رهبر یا خلیفه خود را، از میان افراد صالح و متعهد و آگاه به شریعت اسلامی و پایبند به احکام قرآنی و سیره نبوی، ـ بدون در نظر داشتن ملیت و یا سرزمین آن ـ انتخاب خواهند نمود.
حسن البنا و قضیه فلسطین
قضیه فلسطین و مبارزه با انگلیس و صهیونیست ها از جمله قضایای محوری در اندیشه سیاسی و مبارزاتی حسن البنا و اخوان المسلمین بوده است.
در جنگ رژیم صهیونیستی و اعراب و حادثه تقسیم فلسطین و تأسیس دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 م، حسن البنا به عنوان رهبر اخوان، تمام امکانات و ظرفیت های تشکیلاتی سازمان را در خدمت آزادی فلسطین قرار داد و در راه بسیج مسلمانان و مجاهدین عرب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. و سرانجام هم جان خود را در این راه مقدس فدا نمود.
مبارزه البنا با استعمار انگلیس و حضور مجاهدین اخوان المسلمین در جبهه های نبرد فلسطین علیه صهیونیست ها در سال 1948 م، عامل اصلی صدور فرمان انحلال جماعت اخوان المسلمین و ترور حسن البنا توسط دولت مصر بوده است.
زن در اندیشه حسن البنا
در طرح البنا اهتمام به امور زنان و ارتقای جایگاه آنان، مکان ویژه ای دارد. البنا در زمانی که مصر عرصه فعالیت جنبش های آزادی زنان با حمایت همه جانبه استعمار انگلیس در پوشش نهضت های روشنفکری بود، با تأسیس تشکیلات «اخوات المسلمات» گام مهمی در نهضت ارتقای سطح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی زنان مصری برداشت. این تشکیلات، بعدها به عنوان الگو و پیشگام نهضت زنان در جهان اسلام مطرح گشت.
از نظر البنا ارتقای سطح معرفتی زنان مسلمان، بخشی از روند عملیات تحول جامعه اسلامی است. از دید او بدون ارتقاء جایگاه نیمی از جامعه یعنی زنان، موفقیت نهضت اسلامی ناممکن است.
منابع:
پیام بیداری، مجموعه رسائل امام حسن البنا، ترجمه مصطفی اربابی، نشر احسان
دین و دولت در اندیشه شهید حسن البنا، جابر رزق، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، انتشارات اطلاعات
میشل، ریچارد؛ تاریخ جمعیت اخوان المسلمین از آغاز تا امروز، ترجمه ی سیدهادی خسروشاهی، تهران، انتشارات وزارت خارجه
اخوان المسلمین، سیدهادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات
زندگی و مبارزه نواب صفوی، سید هادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات
قضیه فلسطین و مبارزه با انگلیس و صهیونیست ها از جمله قضایای محوری در اندیشه سیاسی و مبارزاتی حسن البنا و اخوان المسلمین بوده است.
در جنگ رژیم صهیونیستی و اعراب و حادثه تقسیم فلسطین و تأسیس دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 م، حسن البنا به عنوان رهبر اخوان، تمام امکانات و ظرفیت های تشکیلاتی سازمان را در خدمت آزادی فلسطین قرار داد و در راه بسیج مسلمانان و مجاهدین عرب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. و سرانجام هم جان خود را در این راه مقدس فدا نمود.
مبارزه البنا با استعمار انگلیس و حضور مجاهدین اخوان المسلمین در جبهه های نبرد فلسطین علیه صهیونیست ها در سال 1948 م، عامل اصلی صدور فرمان انحلال جماعت اخوان المسلمین و ترور حسن البنا توسط دولت مصر بوده است.
زن در اندیشه حسن البنا
در طرح البنا اهتمام به امور زنان و ارتقای جایگاه آنان، مکان ویژه ای دارد. البنا در زمانی که مصر عرصه فعالیت جنبش های آزادی زنان با حمایت همه جانبه استعمار انگلیس در پوشش نهضت های روشنفکری بود، با تأسیس تشکیلات «اخوات المسلمات» گام مهمی در نهضت ارتقای سطح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی زنان مصری برداشت. این تشکیلات، بعدها به عنوان الگو و پیشگام نهضت زنان در جهان اسلام مطرح گشت.
از نظر البنا ارتقای سطح معرفتی زنان مسلمان، بخشی از روند عملیات تحول جامعه اسلامی است. از دید او بدون ارتقاء جایگاه نیمی از جامعه یعنی زنان، موفقیت نهضت اسلامی ناممکن است.
منابع:
پیام بیداری، مجموعه رسائل امام حسن البنا، ترجمه مصطفی اربابی، نشر احسان
دین و دولت در اندیشه شهید حسن البنا، جابر رزق، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، انتشارات اطلاعات
میشل، ریچارد؛ تاریخ جمعیت اخوان المسلمین از آغاز تا امروز، ترجمه ی سیدهادی خسروشاهی، تهران، انتشارات وزارت خارجه
اخوان المسلمین، سیدهادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات
زندگی و مبارزه نواب صفوی، سید هادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات