در حال بارگذاری ...

قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد. پس من دیدم صبر بر این امر، از تفرقة کلمة مسلمین، و ریختن خون هایشان، بهتر است در حالی که مردم همه مسلمان اند و دین همچون مشکی متلاطم است که کمترین سستی، آن را نابود و کوچک ترین فردی آن را وارونه می کند.

آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی 
 
علی(ع) وارث تفرقه و اختلاف 
هنگام خلافت علی(ع) زمینة اختلافات تشدید گردیده بود و به همین خاطر، مبارزه با اختلاف و دعوت به وحدت، در رأس برنامه های آن حضرت قرار داشت. اختلافات و عداوت های قبیله ای که در تاریخ عرب ثبت گردیده است. این اختلافات هر چند بطور موقت، با آمدن اسلام فروکش کرد، اما رسوبات آنها باقی بود و در تحولات و حوادث مهم در طول تاریخ اسلام نقش داشت. اختلاف عربی قحطانی و عدنانی، اختلاف انصار و مهاجر که پس از اسلام پیدا شد، اختلاف خاندان هاشم و بنی امیه، اختلافات قبائل دیگر با هم، در هنگام خلافت علی(ع) بروز کرد. علی(ع) وارث این رقابتهای قبیله ای و دسته بندی های سیاسی بود. 
علاوه بر همة اختلافات گذشته پیش از روی کار آمدن علی(ع)، حادثة قیام مردم علیه عثمان پیش آمد که از آن به «الفتنه الکبری» نام برده اند. فتنه ای که مردم را به جان هم انداخت و معاویه حداکثر استفاده را از آن برد و علی(ع) را متهم می کرد که او محرک قتل خلیفه است. این شبهه و فتنه آنقدر بزرگ و گسترده بود که نه تنها توده مردم که خواص را هم فراگرفت و شخصیت هایی از صحابه به خاطر آن از بیعت با علی(ع) سرباز زدند. 
بنابراین، علی(ع) در یک چنین جو نا آرام و متلاطمی به خلافت رسید و هرچه در برابر خود می دید اختلاف، دسته بندی، دو روئی، نفاق و توطئه بود. بنابراین حق داشت که تا این حد دربارة اختلاف و وحدت امت سخن بگوید. 
با این مقدمه اینک دیدگاه علی(ع) در وحدت اسلامی در دو بخش قابل بحث است: 
یکی سخنان آن حضرت که عمدتاً در «نهج البلاغه» آمده و بیشتر در دوران خلافت از او سرزده است، و دیگری روش عملی وی که از هنگام رحلت رسول اکرم آغاز می شود و تا هنگام خلافت و شهادت او ادامه داشته و از نهج البلاغه و تاریخ سیاسی آن دوران به دست می آید. 
امام علی(ع) از وحدت می گوید 
کسی از قوم یهود به آن حضرت (در مقام شماتت مسلمانها بر اختلاف شان) گفت: هنوز پیغمبرتان را به خاک نسپرده بودید (و به اصطلاح هنوز آب غسلش خشک نشده بود) که دربارة او اختلاف کردید!! امام به او فرمود: «ما تنها در آنچه از او شنیده ایم اختلاف کردیم، نه دربارة خود او. اما شما هنوز پاهاتان از آب دریا (که از آن عبور کردید) خشک نشده بود که به پیغمبرتان گفتید: خدائی برای ما قرار بده، همانطور که این بت پرستان خدایانی دارند. آنگاه فرمود شما مردمی نادان هستید.» (1) 
امام علی (ع) در وصیت به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) می فرماید: و علیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع. (2): بر شما باد به وصل کردن و همبستگی با هم و بذل و بخشش به هم و بپرهیزید از پشت کردن به هم و قطع رابطه با یکدیگر. 
به چند نمونه دیگر از توصیه های امام علی (ع) درباره وحدت مسلمین اشاره می کنیم: 

- و أیاکم و التلون فی دین الله، فأن جماعة فیما تکرهون من الحق، خیرٌ من فُرقةٌ فیما تحبون من الباطل...(3) 
مبادا در دین خدا تردید و تلون و اختلاف از خود نشان دهید، که همانا اجتماع و همبستگی در آنچه از حق مورد کراهت شما است، از تفرقه در آنچه از باطل مورد محبت شما است بهتر است. 
- واجعلوا اللسان واحداً...(4): سخنانتان را یکی قرار دهید و وحدت کلمه داشته باشید در این خطبه علی(ع) از اختلاف و وحدت بسیار سخن گفته از جمله دربارة حفظ زبان و وحدت گفتار. 
و الظاهر أن دیننا واحدٌ و نبینا واحدٌ و دعوتنا فی الاسلام واحدةً... (5): بدیهی است که پروردگار ما یکی است و پیغمبر ما یکی است و دعوت ما در اسلام یکی است. 
این جمله را علی(ع) در نامه ای برای مردم جهان اسلام، نوشته و در آن از سرپیچی مردم شام شکایت کرده است که ما و آنها دارای یک دین و یک پیغمبر و یک رسالت و دعوت هستیم. پس از آن، در توضیح این جمله فرموده است: 
«ما چیزی بیش از شامیان دربارة ایمان به خدا و تصدیق رسولش نداریم، آنها نیز در این خصوص فزونی بر ما ندارند. ما و آنها در همة امور شریک و متحد هستیم، مگر در مورد قتل عثمان که ما از آن بری هستیم، و آنان در حمایت از عثمان کوتاهی کردند...» 
علی(ع) بارها در پرهیز از اختلاف بر وحدت امت در دین و کتاب و پیغمبر و دعوت تاکید فرموده است: 
«و ألزموا السواد الأ عظم، فان یدا مع الجماعة، فان یدا مع الجماعة، و ایاکم والفرقة؛(6) همواره با سیاهی و انبوه مردم مسلمان ملازم باشید که همانا دست خدا با جماعت است، و از تفرقه بپرهیزید.» 
در این سخن و جمله های پیش از آن، امام مردم را از تندروی دربارة خود و اینکه بر خلاف نظر عمومی، مقام و منزلتی برای او قایل شوند، جز آنچه مردم می پندارند به شدت منع فرموده است. 
شیوة عملی امام علی(ع) در حفظ وحدت 
امام علی (ع) علاوه بر توصیه کلامی به وحدت اسلامی، در عمل نیز برای اجرای این مهم فعالیت هایی داشتند. به نمونه ای از این فعالیت ها اشاره می کنیم: 
1 - «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من غیری، و وا لأ سلمن ما سلمت امور المسلمین، و لم یکن فیها جور ألا علی خاصةً، التماساً جز ذلک و فضله، و زهداً فیما تنا فستموه من زخرفه و زبرجه؛(7) قطعاً شما خود می دانید که من از دیگران شایسته تر و احق به خلافت هستم، ولی به خدا سوگند من تسلیم هستم و مخالفتی ندارم، مادامی که امور مسلمانان روبه راه باشد و تنها به من ستم شود. و در این کار أجر و فضل خدا و هم پرهیز از آنچه از زر و زیور دنیا در آن اختلاف دارید را مسئلت دارم.» 
این سخن را علی(ع) در شورای شش نفره منتخب از جانب خلیفه دوم هنگامی که دید می خواهند با عثمان بیعت کنند و او را به خلافت برگزینند، ایراد فرمود. علی(ع) با تأکید بر حق خود و اینکه با انتخاب دیگری به جای وی به حق او تعدی و ستم نموده و درباره اش جفا و جور رواداشته اند، اما اگر با این وصف وحدت و مصالح جامعة اسلامی محفوظ باشد او با این بیعت موافق است. و از حق غصب شدة خود در راه مصالح عمومی سکوت می کند. 
2 -«فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الأسلام یدعوت اًلی محق دین محمد صلی ا علیه و آله و سلم فخشیت أن لم أنصر الأسلام و أهله أن أری فیه ثَلماً او هدماتکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم... فنهضت فی تلک الأ حداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأنالدین و تَنَهنَهَ؛(8) من دست خود را (از بیعت با ابوبکر) نگه داشتم تا اینکه مشاهده کردم مردمی را که از اسلام برگشتند و به نابودی دین محمد دعوت می کنند، پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رخنه و یا خرابی در بنای اسلام ببینم که مصیبت آن برای من عظیم تر است از اینکه حکومت و ولایت شما را از دست بدهم، پس در آن حوادث ناگوار قیام کردم تا اینکه باطل، از میان رفت و دین اسلام ثبات و قوام یافت.» 
این عبارت بخشی از نامه ای است که علی(ع) برای اهالی مصر همراه مالک اشتر فرستاد. البته این نامه کوتاه است و غیر از فرمان طولانی آن حضرت برای مالک اشتر است. در آغاز این نامه، علی(ع) جهت اطلاع مردم مصر از اوضاع و احوال پس از رحلت رسول اکرم، شمه ای از اختلافات مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او درحالی که فکر نمی کرد مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او در حالی که فکر نمی کرد مردم کسی غیر از او را انتخاب کنند، می گوید: 
«من ابتدا از بیعت خودداری کردم، تا اینکه ارتدادِ جماعتی را از اسلام و کوششان را علیه دین مشاهده کردم در این هنگام برای حفظ اسلام با خلیفه همراهی کردم تا خطر از اسلام مرتفع گردید.» 
در این سخن اشاره می کند که اختلاف مردم دربارة خلافت، کار نادرستی بود و حق خاندان پیغمبر را از میان بردند و طبعاً برای احقاق حق خود باید مقاومت می کردم، اما حفظ اسلام برای من مهم تر از خلافت بود. علی(ع) در جاهای دیگر هم به مسئلة سکوت از حق خود به لحاظ پرهیز از تفرقه و به خاطر حفظ اسلام پرداخته است: ابن ابی الحدید در شرح خطبه 119 از عبدالله بن جناده نقل می کند که علی(ع) در روزهای اول خلافتش در مسجد مدینه طی خطبه ای از انحراف امت پس از رحلت رسول اکرم، و غصب کردن حق خاندان پیغمبر فرمود: 
«بخدا قسم اگر از تفرقه مسلمانان و برگشت کفر و نابود شدن دین اسلام نمی ترسیدم، هر آینه رفتار ما با آنان بجز آن بود که انجام دادیم.»(9) 
همچنین ابن ابی الحدید از کلبی نقل می کند که علی(ع) پیش از حرکت به بصره، فرمود: 
«قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد. پس من دیدم صبر بر این امر، از تفرقة کلمة مسلمین، و ریختن خون هایشان، بهتر است در حالی که مردم همه مسلمان اند و دین همچون مشکی متلاطم است که کمترین سستی، آن را نابود و کوچک ترین فردی آن را وارونه می کند.»(10) 
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 65 نقل می کند که یکی از فرزندان ابولهب اشعاری در فضیلت علی(ع) و ذم مخالفانش و در اثبات حق علی(ع) سرود، علی(ع) فرمود: «بقای دین (اسلام) از هر چیز دیگری نزد ما محبوبتر است.»(11) 
پی نوشت ها: 
1 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، حکمت 317 
2 - نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، نامه 47 
3 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، خطبه 176 
4 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، خطبه 176 
5 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، نامه 57 
6 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، حکمت 127 
7 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، خطبه 74 
8 – نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، نامه 62 
9 - سیری در نهج البلاغه: 179. در این سه نقل ترجمه از من است. 
10 - سیری در نهج البلاغه: 180. 
11 - سیری در نهج البلاغه: 181. 




نظرات کاربران