در حال بارگذاری ...

این فضیلت، وجه فضیلتی است برای پسر عموی رسول خدا، که از فضیلت او در شرف نسبت و قرابت به صاحب رسالت، کمتر نیست، و نه از فضیلت سبقت وی در ایمان به پیغمبر در حالی که او پسر نابالغی بود، اما از هر صغیر و کبیری بیشتر و بهتر به دست رسول اکرم هدایت یافت. همچنین، این فضیلت که گفته شد، دست کمی از فضیلت وی در جمع میان جهاد به رأی، و جهاد به مال، و جهاد با شمشیر، ندارد

یکی از حامیان اهل سنت صدیق تقریب مذاهب و از نویسندگان مجلة «رسالة الاسلام» ارگان «دارالتقریب بین المذاهب  الاسلامیة»،
استاد شیخ عبدالمتعال صعیدی است.
او در یکی از مقالات خود با عنوان «علی بن ابیطالب والتقریب بین المذاهب» می گوید: 
فضیلت وحدت خواهی علی کمتر از سبقت او در ایمان نیست 
«این فضیلت بزرگی است برای علی بن ابیطالب رضی الله عنه و کرم الله وجهه که برای اولین بار در اسلام، اساس تقریب بین مذاهب را بنا نهاده است، تا اینکه اختلاف در رأی، به تفریق کلمة امت و برافروختن آتش عداوت میان طوائف مختلف نینجامد. بلکه در عین اختلاف رأی، وحدت امت محفوظ بماند، و طرف های متخالف در رأی، همچنان برادران و دوستان هم باقی بمانند و باز هم با یکدیگر با دوستی به سر ببرند، بدین گونه که هر کدام از آنها برادر خود را با رأی و نظرش بازگذارد، زیرا او از دو حال خارج نیست: یا مصیب است و مأجور و یا مخطیء است و معذور. و اگر هم بخواهد، با او به گونة جدال به احسن برخورد کند و در بحث و جدال بین آنان تعصب رأی نباشد بلکه منحصراً هدف از بحث، رسیدن به حقیقت باشد و نه غلبه و پیروزی بر خصم. 
بلی این فضیلت، وجه فضیلتی است برای پسر عموی رسول خدا، که از فضیلت او در شرف نسبت و قرابت به صاحب رسالت، کمتر نیست، و نه از فضیلت سبقت وی در ایمان به پیغمبر در حالی که او پسر نابالغی بود، اما از هر صغیر و کبیری بیشتر و بهتر به دست رسول اکرم هدایت یافت. 
همچنین، این فضیلت که گفته شد، دست کمی از فضیلت وی در جمع میان جهاد به رأی، و جهاد به مال، و جهاد با شمشیر، ندارد. علی با ابوبکر بیعت کرد در حالی که عقیدة به حقانیت خود را در دل حبس کرد، و مایل نبود که نسبت به ابوبکر حیله و نیرنگی به کار برد. هنگامی که مسلمانان با ابوبکر در جنگ با مرتدین و مانعین زکاة، مخالفت کردند، ابوبکر به تنهائی با شمشیر به دست به «ذی القصه» رفت پس از آن علی به وی پیوست و زمام ناقه اش را گرفت و گفت: کجا می روی؟ ما را به مصیبت مبتلا نکن به خدا قسم اگر کشته شوی، برای اسلام، نظامی باقی نمی ماند. ابوبکر سخن علی را شنید و به مدینه برگشت، سخن مخلصانه ای که گواه بر نهایت علاقة علی به زنده ماندن خلیفه است، در حالی که هنوز معتقد بود ابوبکر خلافت را از او غصب کرده است. همین گونه بود روش علی با عمر بن خطاب که ابوبکر خلافت را به او سپرد، باز هم عقیده خود را در دل حبس کرد، و به همان گونه که با ابوبکر رفتار کرده بود با عمر هم رفتار کرد، و در راه عقیدة خود تن به تفرقه و جدائی نداد... رفتار علی با عثمان نیز چنین بود، هنگامی که بر اثر شورای معروف (که به نظر علی یک توطئه ای علیه او بود) به خلافت رسید. ولی علی باز هم رأی و عقیده خود را مبنی بر محق بودن خود به خلافت، در سینه حبس کرد، و به تفرقه و جدائی از عثمان رضایت نداد. 
علی خلافت خود را بر کسی تحمیل نکرد 
هنگامی که در پایان خلافت عثمان، شورشیان و طاغیان، بر او شوریدند، علی از این فرصت به سود خود استفاده نکرد، بلکه می خواست آن فتنه را بخواباند. و همین که آشوب به جائی رسید که بر جان عثمان خائف گردید، دو فرزندش حسن و حسین را فرستاد تا از عثمان دفاع کنند، با اینکه خواباندن آشوب، خلاف حق او بود که اقتضا می کرد خلیفه را با آشوب گران رها کند. ولی او تصمیم گرفت تا پایان، به سنت و روشی که به عنوان مثل اعلا و کار نمونه در مورد اختلاف رأی، اتخاذ کرده بود ادامه دهد. 
هنگامی که مردم پس از عثمان می خواستند با او بیعت کنند در قبول بیعت عجله نکرد و آن را فرصتی برای رسیدن به آرمان و عقیده اش مغتنم نشمرد، زیرا علی خلافت را نه برای مصلحت شخصی، بلکه برای مصلحت مسلمانان می خواست، لهذا از بیعت امتناع کرد. و به طالبان بیعت پاسخ موافق نداد، مگر پس از اصرار آنان که ملاحظه کرد ناچار از اجابت آنها است تا تفرقه پیش آمده بین مسلمین بر اثر قتل عثمان را، برطرف نماید. و لهذا زبیر و طلحه را دعوت کرد و گفت: اگر میل دارید با من بیعت کنید و اگر نه با شما بیعت شود. آنان گفتند ما با تو بیعت می کنیم . علی مایل نبود خلافت خود را بر کسی تحمیل نماید، بلکه می خواست مردم به اختیار خود با او بیعت کنند و هرکس از بیعت با او ابا می کرد او را آزاد می گذارد. 
علی در برابر معاویه مقابله به مثل نمی کرد 
معاویه از فرمان علی هنگام عزل او از استانداری شام، سرپیچی کرد، و این یکی از حقوق خلیفه است دربارة معاویه و دیگران که از او اطاعت کنند، و اگر اطاعت نکردند این امر از عنوان اختلاف رأی، به عصیان و طغیان تبدیل می شود، عصیان حکمی دارد غیر از حکم اختلاف در رأی، زیرا عصیان و نافرمانی، موجب تفرقه بین مسلمین است، و لازم است با آن رفتاری اتخاذ شود که باعث جمع کلمة مسلمین گردد هر چند به خشونت منتهی شود. همین بود رفتار علی با کسانی که در قضیة تحکیم میان او و معاویه با او مخالف شدند و از او عزلت گزیده به لحاظ قبول تحکیم او را محکوم نمودند. با اینکه از لحاظ دینی ایرادی نداشت، اما آنان عده ای تندرو و افراطیان مذهبی بودند ولی علی به آن گونه که آنان نسبت به علی حکم کردند که او را کافر دانستند بر آنها حکم نکرد، بلکه به آنان گفت: مادامی که با ما مصاحبت و همراهی دارید، سه چیز را از شما دریغ نمی داریم: از حضور در مساجد خدا منع نمی کنیم، مادامی که با ما همراه هستید شما را از سهم بیت المال محروم نمی کنیم، و با شما نمی جنگیم مگر شما پیش قدم در جنگ با ما شوید.» 
(مجله رسالة الاسلام ، مجمع جهانی تقریب ج 3: 434، شماره 12) 
 

  




نظرات کاربران