در حال بارگذاری ...

شیعه ای که می شنود کسی عقیده او به مهدویت را زیر سوال برده یا سنی که می شنود کسی نماز تراویح او را مشکوک دانسته، بدون قضاوت درباره ادله و اسناد قائلین، نسبت به او احساس منفی و حتی نفرت پیدا می کند.

چنانچه قرآن کریم افراد را به شنیدن اقوال مختلف و تبعیت بهترین آنها توصیه می کند، سیره بزرگان و علمای اسلامی نیز گفتگوهای علمی مودبانه و صریح بوده است. چه درون یک مذهب خاص و درباره مسائل مختلف فقهی و کلامی و چه در میان مذاهب، این سیره وجود داشته است و نمونه های فراوانی داریم که در آنها ادب و انصاف و مراعات ضوابط علمی دیده می شود. 
طبعا مخاطب این نوع گفتگوها بدون جانبداری، به سوی استدلال قوی تر و یافتن حق از میانه نظریات مختلف رهنمون می شود و ره توشه خود را بطور ارادی برمی گزیند. 
تداوم آن روش حتی در مسائل اختلافی اگر در محیط های علمی و با اخلاق اسلامی همراه باشد مایه رشد مخاطبان خواهد شد ولی متاسفانه آنچه در سالهای اخیر به اسم این سنت و به رسمی دیگر خصوصاَ از طرف برخی شبکه های شیعه و سنی –با ظاهری موجه- رواج یافته است تبعاتی در عامه جامعه ایجاد می کند که اینک بدان توجه می دهیم: 
افزایش بغض و نفرت مذهبی: 
اولین حسی که یک انسان معمولی غیرمطلع از مباحث تخصصی کلامی و فقهی نسبت به شنیدن شبهات و تشکیک ها نسبت به عقایدی که سالها با آن زیسته است در خود می یابد حس نفرت و بغض از تشکیک گران است. شیعه ای که می شنود کسی عقیده او به مهدویت را زیر سوال برده یا سنی که می شنود کسی نماز تراویح او را مشکوک دانسته، بدون قضاوت درباره ادله و اسناد قائلین، نسبت به او احساس منفی و حتی نفرت پیدا می کند. این بغض ها می تواند بسترساز رفتارهای اجتماعی خشن در آینده باشد! 
نگرانی مذهبی و عقیدتی: 
حس دیگری که همراه حس نفرت تولید می شود نگرانی است. کسی که عقیده خود را زیر سوال رفته بپندارد از این جهت که عقیده، جزء مهمی از هویت او را تشکیل می دهد –خصوصا در مذهبی ها- احساس شدید نگرانی نسبت به آن خواهد کرد. جالب اینجاست که اکثر افراد در نتیجه این نگرانی به تغییر عقیده خویش روی نمی آورند و اتفاقا بدنبال تقویت آن خواهند رفت. 
احساس ناامنی و تهدید اجتماعی: 
این اقدامات خصوصا در اقلیت های مذهبی حس ناامنی و تهدید اجتماعی را ایجاد می کند و در آنها همه تبعات ناشی از این حس ناامنی از جمله تلاش برای خروج از اقلیت بودن و... را ایجاد خواهد کرد. مهمتر اینکه آرامش بدنه جامعه را در زندگی عادی و تربیت فرزندان و مسائلی از این دست از بین خواهد برد. چه بسا بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و جرایم که ریشه در این حس ناامنی نهفته باشند. 
تقویت هویت مذهبی دیگرساخته: 
از جمله تبعات این شرایط، تقویت حس تعارض مذهبی و تلاش برای تقویت هویت مذهبی خویشتن است. هویتی که اتفاقا این بار در موضوعات اختلافی با مذهب دیگر تقویت می شود و می بینی که فردی در توحید و نبوت لنگ می زند ولی دهها شبهه مذهب دیگر را مسلط است! تداوم این روند می تواند به تبعات اجتماعی بسیار تلخی در صورت بروز درگیری های انسانی بیانجامد. 
دیگری سازی از سایر مذاهب اسلامی از جمله بدترین تبعات این دست اقدامات در عامه مردم است. 
انسجام اقلیت ها و حس نارضایتی: 
از جمله تبعات اجتماعی این اقدامات خصوصا در اقلیت ها افزایش حس نارضایتی از اکثریت و نیز ایجاد تمرکز و انسجام و هماهنگی بیشتر در آنهاست. چیزی که می تواند نه در راستای احقاق حقوق حقه که حتی در تعاون بر اثم و عدوان نیز بکار آید. این نارضایتی بعضا آمادگی انجام هر اقدامی را به فرد می دهد. 
نگاه به بیرون برای یافتن حامی: 
تعمیق این جریان می تواند گروهها را به فکر یافتن حامیانی از میان همفکران یا هم کیشان و هم مذهبان خویش در خارج از مرزهای ملی بکشاند و از این طریق پای دست های آلوده را به زندگی افرادی که باید با یک حس ملی مشترک زندگی کنند باز خواهد کرد. 
احساس زدگی از اصل دین: 
در برخی که از نظر مذهبی پایبندی محکمی ندارد، رواج شبهات و تشکیک های اعتقادی می تواند به حس زدگی از اصل دین منجر شود که خسارتی برای جامعه اسلامی است.




نظرات کاربران