در حال بارگذاری ...

حتی این جریان ها تحمل پذیرش یکدیگر را نداشته و علی رغم اشتراکات فکری گسترده میان آنها به طرد و مقابله با یکدیگر می پردازند. از همین رو نه تنها برخورد فرهنگی با این جریان ها تفرقه افکنی میان شیعه به شمار نمی آید، بلکه در راستای مقابله با فتنه گران و تحقق وحدت و انسجام شیعیان می باشد.

حجت الاسلام مهدی مسائلی 
همه می دانند که امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت و اتفاق کلمه دارد و هر اقدامی که در راستای تفرقه افکنی میان مسلمانان صورت می گیرد، در واقع نوعی مزدوری برای دشمنان اسلام به حساب می آید. 
اما متأسفانه در سال های اخیر در میان شیعیان نیز گروه های و جریان هایی به صورت برنامه ریزی شده و هدف مند همراه با ترویج افراط گری مذهبی، بر طبل تفرقه میان مسلمانان می کوبند، آن گونه که توهین های این عده به مقدّسات اهل سنت آتش جنگ های مذهبی را بیش از پیش برافروخته نموده است. البته این اقدامات هدف مند که با پشتیبانی مالی و رسانه ای گسترده ای صورت می گیرد، اعتراضات و جبهه گیری های فراوانی را در میان علماء، اندیشمندان و اقشار گوناگون شیعیان در پی داشته است، به گونه ای که حرکت های فرهنگی متعدد و خودجوشی در مقابل این جریان ها شکل گرفته است. 
اما با این حال عده ای نیز از سر دلسوزی به تشکیک درباره این گونه اقدامات فرهنگی می پردازند و پیگیری آن را موجب تشدید اختلافات میان شیعیان می دانند. این عده معتقدند که نباید به خاطر تحکیم ارتباط با اهل سنت و تقویت وحدت اسلامی، به طرد شیعیان پرداخته و به تقسیم بندی شیعه کمک کنیم. به دیگر سخن اگرچه این عده، افکار و رفتارهای جریان های افراط گرای شیعه را قبول ندارند، اما محافظ کاری در مقابل آنها را بهتر از افشاگری و مقابله مستقیم می دانند، با این توجیه که ضرورت وحدت شیعیان کمتر از وحدت اسلامی نیست. 
متأسفانه حقیر در سال های اخیر بارها شاهد بوده ام که عده ای دلسوزانه خواسته اند با این شبهه هرگونه اقدام اصلاح گرایانه ای را به حاشیه رانده و صورتی تفرقه افکنانه از آن ترسیم نمایند. 
ولی در این میان نکات مهمی نیز از نظر این افراد مخفی مانده که التفات به آنها می تواند تا حدودی پاسخ گوی بسیاری از شبهات در این زمینه باشد. 
1. جریان های افراط گرای شیعه افزون بر ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و مذاهب اسلامی، به خط کشی و دسته بندی شیعیان نیز پرداخته و آنها را هم در مقابل یکدیگر قرار می دهند. به این معنا که این جریان ها افکار و حتی رفتارها و عادات موهن خویش را معیار پذیرش تفکر شیعی معرفی می کنند و کوچک ترین زاویه با این اندیشه ها و عادات را عامل خروج از مکتب تشیع دانسته و به تکفیر، تفسیق و طرد شیعیانِ دگراندیش می پردازند. جالب این که حتی این جریان ها تحمل پذیرش یکدیگر را نداشته و علی رغم اشتراکات فکری گسترده میان آنها به طرد و مقابله با یکدیگر می پردازند. از همین رو نه تنها برخورد فرهنگی با این جریان ها تفرقه افکنی میان شیعه به شمار نمی آید، بلکه در راستای مقابله با فتنه گران و تحقق وحدت و انسجام شیعیان می باشد. 
2. متأسفانه افراط گرایان شیعه با به حاشیه راندن مباحث اصلی تفکر شیعی، به ترویج و تبلیغ افکار و رفتارهای موهنی می پردازند که می تواند سهمگین ترین ضربه ها را بر پیکره مکتب تشیع وارده نماید و با روی گردان ساختن سایر مسلمانان از تعالیم عالی شیعه، تفکر حقه را در انزوا قرار دهد. از همین رو معروف است که دین، با وجود دوستانِ نادان، احتیاج به دشمن ندارد. زیرا دیندارِ نادان، ندانسته و نخواسته، چنان آسیبی به دین می زند که دشمن نمی تواند. او از درون، دین را چنان ضایع می کند که دیگری از بیرون نمی تواند کرد. آن که از بیرون به دین می تازد، می خواهد دین را براندازد. امّا آن که از درون به دین زیان می رساند، دین را از چشم می اندازد. «دین را برانداختن» غیر از «دین را از چشم انداختن» است و خطر این، بیش از آن. متأسفانه آن که به دین حمله می کند، دشمن است و حسّاسیت در برابر آن، بسیار، ولی آن که از دین، بد دفاع می کند و یا آن را بد عرضه می دارد، نامش دوست است و نیتش نیک. و همین نام و نیت، موجب می شود که کسی برآشفته نشود و او را برجایش ننشاند. در حالی که همین عرضة بد، چهره دین را زشت می نماید و موجب می شود بر آن خرده گیری شود. در واقع دوست نادان دین، دشمن ساز دین است.( محمد اسفندیاری، آسیب شناسی دینی، ص96.) 
متأسفانه همواره عدم توجه به این مقوله، بیشترین و سهمگین ترین ضربه ها را به مکتب اهل بیت - علیهم السلام - وارد نموده و موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر عامة مسلمین از معارف الهیِ آن بزرگواران شده است. معارفی که اهل بیت - علیهم السلام - حتی جانِ مقدّس خویش را نیز فدای تبلیغ آن می نمودند و از این رو ضایع نمودن این معارف، بدین روش، از جنگ با امام و به شهادت رساندن ایشان نیز خطیرتر دانسته شده است. چنان که امام صادق - علیه السلام - در سفارش هاى خویش به «محمد بن نُعْمان» می فرمایند: «یا ابْنَ النُّعْمَانِ! إِنَّ الْمُذِیعَ لَیسَ کَقَاتِلِنَا بِسَیفِهِ بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْرا؛ یا ابْنَ النُّعْمَانِ! إِنَّهُ مَنْ رَوَى عَلَینَا حَدِیثاً فَهُوَ مِمَّنْ قَتَلَنَا عَمْداً وَ لَم یقْتُلْنَا خَطَأ؛ ای پسر نعمان! فاش‏ کنندة سرّ [ما] مثل کشنده و قاتل ما با شمشیر خودش نیست، بلکه بار گناه او سنگین تر است؛ بلکه گناه او سنگین تر است؛ بلکه گناه او سنگین تر است. [امام - علیه السلام - برای تأکید، این عبارت را سه بار تکرار نمودند.] ای پسر نعمان! هر کس که حدیثى ضد ما نقل کند از شمار کسانى باشد که ما را به عمد کشته است نه به خطا!»( ابن شعبة حرانی، تحف العقول، ص309 و بحار الانوار، ج75، ص288.) 

از همین رو رهبری انقلاب پس از سخنانی که در سال 73 درباره ماهیت خرافی قمه زنی داشتند، به این نکته اشاره نمودند که: «عدّه ای وقتی این حرف را بشنوند، مطمئناً از روی دلسوزی خواهند گفت «خوب بود فلانی این حرف را امروز نمی زد.» نه؛ من بایستی این حرف را می زدم. من باید این حرف را بزنم. بنده مسئولیتم بیشتر از دیگران است. البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار، خط شکنی بود که هرجا انحرافی در نکته ای مشاهده می کرد، با کمال قدرت و بدون هیچ ملاحظه ای، بیان می فرمود. اگر این بدعت ها و خلاف ها در زمان آن بزرگوار می بود یا به این رواج می رسید، بلاشک می گفت. البته عدّه ای هم که به این مسائل دل بسته اند، متأذّی خواهند شد که چرا فلانی به موضوع مورد علاقه ما این طور بی محبتی کرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بی غرضی هستند؛ امّا اشتباه می کنند.» 
3. اصلاح گری اگر با اخلاق الهی و عدالت علمی همراه بوده و از تعصبات مذهبی و وسوسه ها شیطانی به دور باشد، موجب زدودن حجاب خرافات و رشد اندیشه دینی خواهد شد و هرگز نباید آن را به تفرقه افکنی تفسیر نمود. بی شک رفتارهای احساسی و متعصبانه که با مجادله ها و مناظره های بیهوده و خارج از ادب همراه است، هرگز مورد تأیید ما نبوده و نیست، چنانچه قرآن کریم دعوت و روش تبلیغی مؤمنین را این گونه معرفی می فرماید: «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ؛ به وسیله حکمت و اندرزهاى نیکو به سوى راه پروردگارت دعوت کن و با آنها (یعنى مخالفان) به طریقى که نیکوتر است به مناظره پرداز»( نحل/ 125.) 
همچنان که خداوند از مؤمنین خواسته که حتی در مقابل توهین و دشنامِ جاهلان با صبر و تحمل برخورد نموده و از آنها درگذرند: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین به فروتنى راه مى‏روند، و هنگامی که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى دهند [و به جهل و جدال و سخنان زشت مى پردازند] در پاسخ آنها سلام گویند[و درگذرند].»(فرقان/63) 
4. از آنجا که مشخص است که عده ای از این تفرقه افکنان با هدایت مستقیم دشمنان، در حال تشدید دشمنی میان مسلمانان هستند و اغراض سوء آنها بر کسی پوشیده نیست، نباید برخوردهای سلبی و امینتی با آنها را با توجیهاتی این گونه مورد غفلت قرار داد. زیرا طرد این افراد از جامعه شیعه و برخورد امنیتی با آنها، منفعتی بیش از حضور و پرچم داری آنها از مکتب شیعه دارد.




نظرات کاربران