برخی تظاهرات دینی مشترک میان وهابیت با اهل سنت وجود دارد که باید مراقب بود بی سوادان یا مغرضان به صرف دیدن آنها مخاطب شان را به وهابی بودن متهم نکنند! نباید به صرف حساسیت بر برخی مسائل مربوط به توسل –که در دیوبندیه وجود دارد- چماق وهابی بودن را بر آنان کوفت!
مدتی است که نگرانی از گسترش تفکر تکفیری موسوم به «وهابیت» در میان اهل سنت ایران، در برخی دلسوزان کشور ما ایجاد شده است. در این مجال بنا داریم در قالب چند نکته و بطور مختصر به بررسی این دغدغه و ابعاد آن بپردازیم.
1 - اهل سنت ایران از نظر مبادی فکری با وهابیت تفاوت ماهوی فراوان دارد. از جمله اینکه تابع فقه و تقلید در مکتب حنفی یا شافعی است، عقل را در فهم دین دخالت می دهد و تابع مکاتب کلامی ماتریدی یا اشعری است. همچنین اهل طریقت و وادی سیر و سلوک باطنی در مکاتب چشتیه، نقشبندیه، قادریه و... است. همه این سه بنیان، در وهابیت که اهل حدیثT ظاهرگرا و مخالف عقل و باطن گرایی است وجود ندارد.
2 - برخی تظاهرات دینی مشترک میان وهابیت با اهل سنت وجود دارد که باید مراقب بود بی سوادان یا مغرضان به صرف دیدن آنها مخاطب شان را به وهابی بودن متهم نکنند! نباید به صرف حساسیت بر برخی مسائل مربوط به توسل –که در دیوبندیه وجود دارد- چماق وهابی بودن را بر آنان کوفت! چه بسیار ردیه ها که علمای بزرگ دیوبند علیه این تفکر تکفیری نوشته اند.
3 - همه می دانیم که تا زمینه اجتماعی برای رد یا قبول یک تفکر ایجاد نشود، صرف تبلیغات و هزینه نمی تواند آنرا منتشر سازد. مثلا مردم در رنسانس بر میزان کارآمدی مسیحیت شک کردند و آنرا ضد عقل یافتند که پس از چند قرن این دین به حاشیه کشانده شد و در عین حال شاهدیم که هنوز هم باور بسیاری از مردم در اروپا و آمریکا را مسیحیت شکل می دهد. پس باید اقبال یا ادبار به یک اندیشه را از منظر نوع نگرش اجتماعی جامعه به آن نگریست.
4 - اگر مخاطبانی به خاطر تزویر یک اندیشه تصور کنند که این اندیشه منجی ما خواهد بود و می تواند زبانی گویاتر برای طرح مسائل ما داشته باشد، آنروز بعید نیست که برخی از آنها سعی در تمسک به آن عقیده داشته باشند. حال سوال اینجاست که چرا همان عده قلیل باید چنین دغدغه ای داشته باشند و برون رفت از مسائل خود را در جایی دیگر جستجو کنند؟
5 - زمینه نارضایتی های اجتماعی و تبعیض و تحقیر و... می توانند زمینه سازان خوبی برای گسترش اندیشه ای باشند که توسط دشمن با همه قوا تبلیغ و تبیین می گردد. اگر مردم حس کنند که بزرگان اقوام و مذاهب، دست خود را برای پیگیری مطالبات قانونی و به حق آنها بسته دیده اند این زمینه که به جایی دیگر برای برآورده ساختن آنها روی بیاورند، در آنها تقویت می شود.
6 - توجه به واقعیت زندگی مردم و معیشت آنان و نگرشی که در امور اجتماعی دارند، خصوصا درباره اقلیت های قومی و مذهبی، می تواند زمینه گرایش آنان به هر اندیشه دیگر را حذف نماید. اگر اقلیتی خود را تحت فشار یا حمله حس کند بعید نیست که برای دفاع از خویشتن، به کسانی که مدعی حمایت از آنان هستند نیز چنگ بزند.
7 - اهل سنت ایران، هویت قومی خود را در ذیل هویت اصیل ایرانی و هویت مذهبی خود را در ذیل فرق اصیل اسلامی تعریف کرده اند و زمینه واگرایی در آنها وجود ندارد ولی زمینه های اجتماعی می تواند بخشی از همین بدنه را به سویی دیگر بکشاند. باشد که تحقق عدالت اسلامی بتواند هر نوع زمینه محدود واگرایی را نیز برطرف سازد.