در حال بارگذاری ...

اى زهرى! آگاه باش ! بر توست که همه مسلمانان را به منزله خانواده و خویشان خود بدانى؛ بزرگسالان را به منزله پدرت، کوچکترها را به منزله فرزندت، و همسالانت را به منزله برادرانت بدانى. در این صورت، دوست دارى به کدامیک از آنها ستم کنى؟ و به کدامیک از اینان نفرین کنى؟ و پرده کدامیک از آنان را بدرى؟

شیخ حسین الراضی
خطبه در نماز جمعه شهر الاحساء عربستان -  21 / 5 / 2004 
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام على محمد وآله الطاهرین وأصحابه المنتجبین 
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: زبانت را حفظ کن تا برادرانت را بنده خود کرده و در اختیار خودت قرار دهى. اینچنین این امام نکته ای اساسی برای وحدت جامعه را در مقابل همه بیان نموده اند. 
امامت اهل بیت علیهم السلام مانند نبوت جدشان عام است. آنها حقیقتا این مسوولیت را به بهترین نحو ممکن حمل کردند که از اولین آنها وحدت مسلمین بود. آنها به این مساله اولویت دادند و نصایح و وعظ و ارشادات زیادی را درباره آن به همه مسلمانان با وجود اختلاف در مذاهب شان بیان نمودند. چه آنکه به امامت ایشان معترف بود و چه انکه گرچه نزدیک شان بود ولی به امامت ایشان معترف نبود. از جمله اهل بیت «ع» که مسوولیت امت اسلامی را بر دوش کشید امام علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام بود. ایشان با درایت سیاسی خود تواستند امت اسلامی را تربیتی لایق کنند و با گرایشات مختلف موجود در امت تعامل داشته و نزد اغلب آنها محبوبیت یافتند تا جایی که حتی دشمنان ایشان سعی در اظهار دشمنی شان نداشته باشند! 
شیخ قرشی می گوید: مسلمانان بر تعظیم امام زین العابدین علیه السلام و اعتراف به فضل ایشان اجماع دارند. او نسخه ای تک در این دنیا بود که کسی را در فضائل و تقوا همانند او نیست. از نشانه های تکریم او این بود که آنها با بوسیدن دست او تبرک جسته و دست مبارکش را بر چشمان خویش می گذاشتند. 
از زهری تا طائفی: 
از کسانی که امام را دوست داشت و عشق اش خالصانه بود محمد بن مسلم بن شهاب الزهری متولد سال 52 و متوفی 124 بود که از علمای اهل سنت و مورد وثوق آنان بود که در مدح او سخنها گفتند 
شخص دیگری نیز بود از علمای شیعه بنام محمد بن مسلم ثقفی طائفی متوفی سال 150 که از وثیق ترین راویان حدیث بود. 
درباره نفر اول که شیخ طوسی درباره او می گوید که او دشمن است! ولی استاد گرامی ما سید خوئی فرمودند: الزهری از علمای اهل سنت بود ولی امام زین العابدین علیه السلام را دوست می داشت. 
متن پیمان نامه وحدت 
امام زین العابدین علیه السلام وقتی امت اسلامی را متفرق و ضعیف و نابودشده یافت خصوصا که در قتل فرزند دختر رسول شان، حسین بن علی علیه السلام اقدام کرده بودند، به مسوولیت شرعی خویش برای وحدت بخشی به امت و محکم کردن صفوف آنان اقدام کرد و این پیمان نامه را برای علاج مرض های مادی و معنوی بیان نمود. 
امام محمد بن علی الباقر علیه السلام می گوید: 
روزى محمّد بن مسلم بن شهاب زهرى در حالى که غمگین و اندوهناک بود، خدمت امام سجّادعلیه السلام شرفیاب شد. 
وقتى امام‏ علیه السلام او را با آن حال دید فرمود: چرا غمگین و اندوهناکى؟ 
عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! غم و اندوهى که مرا احاطه کرده در مورد حسودان نعمتهاى من و آزمندان خودم است که به وسیله آنها من آزمایش شدم، کسانى که من به آنان نیکى کردم و اُمید داشتم که آنان نیز در حق من نیکى کنند، ولى اینک بر خلاف پندارم شد. 
امام سجّادعلیه السلام فرمود: إحفظ علیک لسانک تملک به إخوانک . 
زبانت را حفظ کن تا برادرانت را بنده خود کرده و در اختیار خودت قرار دهى. 
زهرى گفت: اى فرزند رسول خدا! من هر چه که مى‏توانم با زبانم به آنان نیکى مى‏ نمایم. 
امام سجّادعلیه السلام فرمود: 
هیهات هیهات ! إیّاک وأن تعجب من نفسک بذلک ، وإیّاک أن تتکلّم بما یسبق إلى القلوب إنکاره ، وإن کان عنک إعتذاره فلیس کلّ من تسمعه شرّاً یمکنک أن توسعه عذراً . 
هیهات! هیهات! هرگز عُجب و خودپسندى مکن. هرگز سخنى را که دلها آن را نمى ‏پذیرند مگو، گر چه بتوانى آن را توجیه نموده و عذر بیاورى، چرا که نمى ‏توانى هر سخن نامطلوبى را که مى‏ شنوى با همه عذرت توجیه نمایى. 
آنگاه فرمود: یا زهری! من لم یکن عقله من أکمل ما فیه کان هلاکه من أیسر ما فیه. 
اى زهرى! هر کس عقل و خردش از همه چیزش کامل‏تر نباشد ، هلاک و نابودى او از هر چیزى آسان‏تر خواهد بود. 
سپس فرمود: اى زهرى! آگاه باش ! بر توست که همه مسلمانان را به منزله خانواده و خویشان خود بدانى؛ بزرگسالان را به منزله پدرت، کوچکترها را به منزله فرزندت، و همسالانت را به منزله برادرانت بدانى. در این صورت، دوست دارى به کدامیک از آنها ستم کنى؟ و به کدامیک از اینان نفرین کنى؟ و پرده کدامیک از آنان را بدرى؟ 
و اگر شیطان لعین - که خدا لعنتش کند - تو را وسوسه کرد و به این فکر انداخت که تو نسبت به یکى از اهل قبله (مسلمانان) برترى دارى دقّت کن و ببین اگر آن شخص از تو بزرگتر است بگو: او در ایمان و عمل شایسته، از من پیشى گرفته و از من بهتر است . 
و اگر آن شخص از تو کوچکتر باشد بگو: من در گناه و معاصى از او پیشى گرفته ‏ام. بنابراین ، او از من بهتر است . 
و اگر آن شخص از همسالان تو باشد بگو: من به گناه خود یقین دارم؛ ولى در مورد او تردید، پس چرا یقینم را با شک و تردید کنار بگذارم؟ 
و اگر دیدى مسلمانان تو را بزرگ مى‏ شمارند و به تو احترام مى ‏نمایند بگو: این فضل و احسانى است که آنها اظهار مى‏ کنند. 
و اگر دیدى کسى از آنان به تو ستم و تندى مى ‏کند بگو: این گناهى است که من انجام داده‏ ام . 
به راستى که اگر آنچه گفتم عمل کنى خداوند زندگى را بر تو آسان مى‏ کند، دوستانت فراوان مى‏ شود و دشمنانت کمتر و بر نیکى و احسان آنان خوشحال خواهى شد و از جفا و ستم آنان ناراحت و متأسّف نخواهى گشت. 
و بدان! گرامى‏ترین شخص در میان مردم، کسى است که همواره خیرش به مردم برسد و در عین حال، او از مردم بى‏ نیاز و پاک‏دامن باشد و بعد از او، گرامى‏ ترین فرد نزد مردم، کسى است که اظهار بى‏ نیازى کند ، گر چه نیازمند باشد. 
چرا که اهل دنیا همواره به دنبال اموال هستند که اگر در این خواسته کسى مزاحم آنان نباشد او را گرامى مى‏ دارند و اگر کسى مزاحم آنان نبوده و بعضى امکانات دنیوى آنها را فراهم نماید او عزیزتر و گرامى ‏تر خواهد بود. 
برای ما این امکان هست که از این متن نکات متعددی را استفاده کنیم: 
1. اینکه امام علیه السلام بین افراد جامعه اسلامی در ارائه نصیحت و ارشاد و نجات آنها از گمراهی و انحراف و مصیبت فرقی میان کسی که پیروی ایشان باشد یا نباشد نمی گذارند. الزهری از علمای اهل سنت است که به امامت ایشان قائل نیست هر چند ایشان را دوست دارد و محترم می شمارد. با این وجود بهترین موعظه ها را تقدیم او کردند و او را از مشکلات فراوان نجات بخشیدند. 
2. برخی توقعات در افراد هست که گویی سایرین باید حقوقی را که بر گردن شان هست درباره او بجا بیاورند حال بخاطر مقام اجتماعی، دینی یا قبیله ای او یا بخاطر مسوولیت او، یا بخاطر اینکه تصور می کند از دیگران در علم و هوش و مال جلوتر است یا بخاطر اینکه به مردم نیکی های متوالی کرده و توقع پاسخی را داشته که آنرا نیافته است پس غم و ناراحتی بر او مکررا وارد شده است مانند حال الزهری. 
این امور و امثالش ممکن است به ایجاد غم و نگرانی در کسانی منجر شود که توقع چیزی را در مردم دارند ولی آنرا مشاهده نمی کنند. امام این تصور غلط را می شکنند و تاکید می کنند که مراقبت از زبان داشته باش در برخی امور از جمله: 
1. اهمیت حفظ زبان در وحدت امت اسلامی: 
امام علیه السلام اشاره می کنند که یکی از علل مهم وحدت اجتماعی در میان دوستان یا قبیله یا امت اسلامی به کنترل و مهار زبان باز می گردد. در این رابطه احادیث و آیات زیادی هم داریم. از همین رو فرمودند که «احفظ علیک لسانک تملک به اخوانک» آری! این کلامی بلند و اصلی اساسی است که اگر مردم بر اساس آن عمل کنند نتیجه اش را می بینند و صفوف شان واحد خواهد شد و قوت شان افزایش می یابد و فتنه ها و جنگ ها از میان شان برچیده می شود. 
2. ضرر زبان در ایجاد تفرقه در امت: 
رها کردن زبان بدون حدهای شرعی یا عرفی یا سیاسی نابودی را برای امت ایجاد خواهد کرد و تبعات تفرقه آور آن برای جامعه بسیار است که از دل آن فتنه و جنگ و خونریزی بی نهایت بیرون خواهد آمد. لذا امام می فرماید که «و ایاک ان تتکلم بما یسبق الی القلوب انکاره» 
حسن مدارا با مردم و وحدت امت اسلامی: 
حسن مدارا در کلام یکی از مهمترین علل توحید امت و دوری از فتنه ها و سوء ظن ها و تهمت ها چه از متکلم چه از دیگران در عرصه های مختلف مذهبی یا دینی است. این عرصه ها عبارتند از : 
الف) مدارا در عرصه علمی: و اینکه در طرف مقابل قدرت درک مطلب هست چنانچه علمای بلاغت گفته اند که : بلاغت در کلام مطابقت با مقتضای حال مخاطب در عین فصاحت الفاظ مفرد یا مرکب است 
و کلام بلیغ چیزی است که متکلم آنرا بصورتی که متناسب حال مخاطبان است ترسیم می نماید. 
پس کلام با عقل و فرهنگ مخاطب باید همخوان باشد. لذا برای بازاری یک کلام و برای عوام یا خواص کلام معینی دیگر نیاز است. خطاب علما با دیگران فرق دارد و مختص خودشان است حال اگر کسی برعکس استفاده کرد ممکن است منظور عکس آنرا برساند. 
ب) مدارا در جنبه قراردادی: پس لازم است که مسلمان غیرمسلمان را بنحوی که بپذیرد و در ادراک و فهم او بگنجد مورد خطاب قرار دهد. مثل آیه: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء ...» آل عمران 64 
ج) مدارا در جایگاه مذهبی: دقتی که گوینده یا نویسنده در تخاطب با دیگران که مذهبی دیگر دارند بکار می گیرد و پوییدن دوستی و مدارا و آزادگی و تمرکز بر مسائل مشترک و اعتصام به ریسمان الهی: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا و اذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا ...» آل عمران 103 
د) مدارا در جنبه سیاسی: آن حکمتی که لازم است انسان در امور مختلف داشته باشد هر چیزی را جای خودش قرار دهد و نه سیاست دروغ و فریب و نفاق! 
ه) مدارا در جنبه اجتماعی: که متناسب با عادات و فرهنگ یک جامعه است و چه بسا همان حسن مدارایی است که پیامبر ص بر آن اساس عمل نمود و روایات بر آن تاکید دارند. 
امام علیه السلام در این کلام می گویند که: « هرگز سخنى را که دلها آن را نمى ‏پذیرند مگو، گر چه بتوانى آن را توجیه نموده و عذر بیاورى، چرا که نمى ‏توانى هر سخن نامطلوبى را که مى‏ شنوى با همه عذرت توجیه نمایى.» 
یعنی سخنی که به طرف مقابلت می گویی و می دانی که قلبها آنرا انکار می کنند و عذری هم برای سخن خودت داری نگو چون اینطور نیست که هر کس به دیگران سخن ناپسندی را بگوید بتواند طرف مقابلش را درباره آن قانع نماید. 
3. ضرر عجب بر نفس: 
در زبان یا عمل یا معرفت از خطرناک ترین امور برای انسان است که دیر یا زود به هلاکت او منجر خواهد شد و وقتی به خود می آید که همه چیز را از دست داده است. در مباحث اخلاقی و عرفانی از این مساله مفصلا بحث شده است. 
4. امام علیه السلام بر نقش عقل در نجات انسان تاکید می کنند آنگاه که آنرا به کار می گیرد و هلاکت او وقتی که عقل را ترک می کند. 
5. عدالت اجتماعی و نقش آن در اتحاد امت: 

امام علیه السلام الزهری را به توجه به مساله ضرورت عدالت اجتماعی و نقش آن در ایجاد وحدت اجتماعی در امت اسلامی چنانچه به یک خانه واحد متشکل از پدر و مادر و برادر تبدیل شود، توجه می دهند. دسته بندی ایشان از جامعه اسلامی بنحوی که بزرگترها بمنزله والدین، کوچکترها بمنزله فرزندان و همسن بمنزله برادر باشد از زیباترین دسته بندی هاست که میان امت اسلامی وحدت و محبت و عدل و انصاف و آزادی را گسترش خواهد داد و امت را بمثابه یک خانواده بدل خواهد کرد چنانچه قرآن می فرماید «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» انبیا /92 «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاتقون» مومنون / 52 
التزام به این طرح امام سجاد علیه السلام این امکان را مهیا می سازد که انسان مسلمان مشکلات خودش را قبل از حل مشکل دیگران نیز برطرف نماید. 
6. نقش شیطان در اختلاف افکنی مذهبی: 
امام علیه السلام به الزهری متذکر می شوند که شیطان نقش مهمی در ایجاد اختلاف مذهبی میان مسلمانان دارد و آن عبارت است از: توهمی را در ذهن فردی که او را پیروی می کند ایجاد می کند که او برتری دارد که سایر مسلمانان به آن نمی رسند و اینکه کلام او صحیح و مطابق واقع است و هر کس که با او مخالف است در گمراهی و خطاست و اینکه او قطعا به بهشت خواهد رفت و مخالفانش به جهنم می روند و حتی بالاتر اوست که حق حیات دارد و هر کس مخالف او باشد مستحق زندگی نیست! این اوهام را شیطان به کسانی که از او تبعیت کنند تلقین می کند! 
درمان امام برای این فتنه: 
امام بر بعد اخلاقی تاکید می کنند و اینکه انسان باید هوشیار باشد و با دسیسه های شیطان گول نخورد بلکه شایسته است که بر خلاف این روشها بپا خیزد و اقدام نماید. پس امام می گوید که بنگر به کسی که خودت را از او برتر می بینی و آن دستورات را فرمودند. اینچنین است که شیطان نمی تواند بین شما دشمنی و بغض بیافکند. 
7. که انسان خودش را قبل از دیگران متهم کند: 
امام علیه السلام به زهری توجه می دهند که اگر دیدی مردم تو را تکریم و احترام می کنند خوشحال و غره مشو و بگو که این فضل خداست. و اگر از آنها بدی دیدی بگو که این بخاطر گناهان من است و من مقصرم ! 
8. حب دنیا منشا همه فتنه ها در جامعه: 
امام به الزهری متذکر می شوند که دوستی مال دنیا و سهم گیری از مردم عامل دوست نداشتن او خواهد شد چرا که مردم مال دنیا را دوست دارند و به آن عشق می ورزند و هر کس بخواهد از این عشق سهمی بگیرد از او بدشان خواهد آمد و او را دشمن خواهند پنداشت. پس هر کس که محبت مردم را می خواهد بیشتر از مال دنیا و سهم خواهی از ان دوری کند تا بدان طریق عزیز شود و مورد احترام واقع گردد. 
9. نیکی به مردم و اثر آن در زندگی انسان: 
کسی که خیرش مدام به مردم می رسد و از انها نیز مستغنی است از با احترام ترین انسانها خواهد بود و کمتر از آن کسی است که به انها محتاج باشد ولی از درخواست حیا کند. 
نتایج آن نوع برخورد امام در الزهری: 
1. صدوق باسناد از عمران بن سلیم نقل کرده است که وقتی الزهری از علی بن الحسین علیه السلام سخن می گفت چنین احترام می کرد که: زین العابدین علی بن الحسین به من گفت! 
سفیان بن عینه از او پرسید چرا به او زین العابدین می گویی؟ 
گفت: چرا که من از سعید بن مسیب شنیدم که از ابن عباس نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی روز قیامت ندا می دهند که زین العابدین کجاست؟ من فرزندم علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را می بینم که از میان صفوف جلو می آید. 
2. صدوق باسناد از سفیان بن عینه می گوید که از الزهری پرسیدند که زاهدترین مردم کیست؟ 
گفت: علی بن الحسین علیه السلام. 
3. و از هم اوست که گفت به الزهری گفتم آیا با علی بن الحسین دیدار کرده ای؟ 
گفت آری او را ملاقات کردم و تا بحال کسی را برتر از او ندیده ام. 
4. و از هم اوست که گفت: الزهری علی بن الحسین علیه السلام را در یک شب سرد بارانی دید که بر پشت خود آرد و چوب حمل می کرد. پس به ایشان گفت: ای فرزند رسول خدا اینها چیست؟ 
امام علیه السلام پاسخ داد: سفری در پیش دارم که برای آن توشه برمی دارم و به محلی مناسب می برم. 
الزهری گفت: این غلام من است برای شما حمل می کند ولی امام نگذاشت. 
گفت: خودم آنرا برای شما حمل می کنم شما حمل نکنید.
علی بن الحسین علیه السلام فرمود: ولی من خودم را در سفرم سربار دیگران نمی کنم. 
الزهری گفت: یابن رسول الله من از آن سفری که می گویید اثری نمی بینم. 
امام فرمود: بلی ای زهری! آنچه تو تصور می کنی نیست بلکه آن سفر مرگ است. من برای آن آماده می شوم. آمادگی برای مرگ انسان را از حرام دور می سازد و به کار خیر وا می دارد. 
از الزهری روایات دیگری نیز منقول است که در کافی و فقیه و تهذیب ذکر شده است. همانطور که گفتیم نسبت دشمنی که شیخ برای او ذکر کرده اثبات نشده است بلکه ظاهر در عدم صحت آن است.
 
والحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام على محمد وآله الطاهرین وأصحابه المنتجبین 
منبع: http://www.alradhy.com 




نظرات کاربران