فراموش نکنیم که این نامه علاوه بر تغییر موضع انفعال به تهاجم و سوال از جنایات غرب است، دعوت به دیدن حقیقت اسلام است و نباید از آن تعبیر به دعوت برای مسلمان شدن کرد چرا که می تواند حساسیت مذهبی مسیحیان پرتعداد غرب را برانگیزاند. متاسفانه رسانه های غربی که این نامه را پوشش دادند نیز عمدتا تاکید بر این معنا کردند تا از آثار آن بکاهند.
اینکه چرا رهبر انقلاب نامه ای با این مضمون را به جوانان غربی نوشته اند محل تامل این یادداشت کوتاه است که در قالب چند نکته مورد بررسی قرار گرفته است:
1. از 1945 تا 1990 یعنی دوران جنگ سرد، رقابتی جدی میان آمریکا و شوروی حاکم بود. پس از فروپاشی قطب چپ، غربی ها و بویژه آمریکایی ها برنامه هایی جدید برای تسخیر کامل جهان و خصوصا منطقه غرب آسیا طراحی کردند. از بین رفتن رقیبی که او را خطرناکترین عامل تهدید زندگی مردم تصویر کرده بودند باعث شد تا مشکلات داخلی کشورهای غربی نیز امکان مطرح شدن پیدا کنند و این برای غرب یک تهدید داخلی جدی بود از همین رو نیازمند ایجاد رقیبی دیگر برای ایجاد هراس و پیشبرد اقدامات خود در جهان و کشورهای خود بودند.
2. اسلام بعنوان قدرتی نوظهور، این رقیب جدید بود. از همین رو تلاش برای «اسلام هراسی» دوچندان شد اما به چند دلیل از جمله اینکه کشورهای اسلامی از نظر جغرافیایی دور بودند و نیز توان نظامی قدرتمندی نداشتند این هراس آفرینی موثر نیفتاد تا اینکه با ایجاد عملیات برجهای دوقلو در سال 2001 خطر اسلامگرایان برای مردم غرب، «باورپذیرتر» شد!
3. از طرفی بروز آموزه های زیبای اسلام، هویت و قدرت یافتن مسلمانان و زندگی دهها مهاجر مسلمان در غرب که بر اساس آمارهای خود غربی ها، کمترین میزان جرم و بیشترین خدمات اجتماعی را داشتند، باعث شده بود تا رشد اسلام در غرب نیز به یک خطر جدی برای ابرقدرتها بدل شود که باید بنحوی کنترل می شد.
4. پروژه «چارلی ابدو» حلقه دیگری از همین ماجراست با این تفاوت که غربی ها در ماجرای یازده سپتامبر علاوه بر «ایجاد فشار بر مسلمانان ساکن غرب» و «ایجاد هراس از اسلام برای انسان غربی»، «دست اندازی به کشورهای اسلامی» را نیز در دستور کار خود داشتند ولی بنظر می رسد که در این پروژه، -گرچه احتمال این دست اندازی منتفی نیست- دو هدف داخلی مذکور مد نظر می باشند که به جلوگیری از رشد اسلام کمک شایانی خواهد کرد.
5. در مقابل پروژه اسلام هراسی همواره چند رویکرد در میان مسلمانان وجود داشته است. یک جریان که اتفاقا کمرنگ هم نبوده کاملا منفعلانه شروع به عقب نشینی کرده و بعضا تا جایی پیش رفته که سخن از حذف آیات جهاد از قرآن به میان آورده است! البته طبعا اقداماتی که سعی داشته اند حقیقت رحمانی دین اسلام و سیره نبوی را معرفی کنند قابل ستایش اند.
6. در ماجرای این مجله اما شرایط تبلیغاتی طراحی شده توسط غرب به نحوی شکل گرفت که مسلمانان ساکن غرب به یکباره تحت فشاری سنگین و انفعالی بزرگ قرار گرفتند تا جایی که حتی اعتراضات مسلمانان ساکن غرب به چاپ مجدد کاریکاتور موهن کمرنگ بود!
7. غربی ها و خصوصا فرانسوی ها چنان سر و صدایی راه انداختند که همه را به انفعال کشاند! جالب اینجاست که بدانیم در میان کشورهای اروپایی، انگلستان و فرانسه بیش از همه سابقه استعمار کشورهای مختلف را دارند. دست فرانسویان به خون میلیونها مسلمان و غیرمسلمان آلوده است و فقط در کشوری مثل الجزایر، مردمان مظلوم آن دیار 1.5 میلیون شهید تقدیم کردند تا توانستند استعمار فرانسوی را از کشورشان بیرون کنند! در سالهای اخیر نیز همراهی با آمریکایی ها در کشتار مردم عراق و افغانستان را در کارنامه دارند.
8. درباره ذهنیت مردمان ساکن غرب نیز باید بدانیم که جامعه غربی و خصوصا نسل جوان آن که پیشتاز جنبش 99 درصد نیز بود، نسبت به عملکرد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غرب بدبین و بی اعتماد است گرچه متاسفانه بدلیل اسلام هراسی گسترده صورت گرفته، گرایش او به اسلام با سرعت کمی رخ می دهد و هیچ مکتب جایگزین دیگری هم برای آنها وجود ندارد.
9. رهبر انقلاب با درک این مساله و فهم این معنا که این نسل از شرایط موجود خسته است و آمادگی روحی و فکری شناخت اسلام را داراست آنان را به راهکاری که بتواند تصویر ذهنی درستی را در ذهن شان ایجاد کند سوق دادند تا شاید در چند دهه آینده حتی اگر گرایش گسترده به اسلام اتفاق نیفتد، زمینه اصلاح رفتار غربی ها با مسلمانان مهیا بشود.
10. فراموش نکنیم که این نامه علاوه بر تغییر موضع انفعال به تهاجم و سوال از جنایات غرب است، دعوت به دیدن حقیقت اسلام است و نباید از آن تعبیر به دعوت برای مسلمان شدن کرد چرا که می تواند حساسیت مذهبی مسیحیان پرتعداد غرب را برانگیزاند. متاسفانه رسانه های غربی که این نامه را پوشش دادند نیز عمدتا تاکید بر این معنا کردند تا از آثار آن بکاهند.
11. بنظر می رسد در ذیل این نامه نگاری چند فرصت نیز نهفته است: باید زمینه گفتگو با مخاطب غربی را بیش از گذشته ایجاد کرد و این صرفا به معنای تولیدات به زبان انگلیسی نیست! باید مناسب ذائقه و شرایط او، تولیدات به زبانهای غربی داشت که پرداختن عمیق تر به موضوعات مطرح شده در این نامه خود راهگشاست. بعلاوه، ارائه آموزه های ناب دین در قالب های متنوع نیز شایسته است که بیش از گذشته مورد توجه باشد.
12. ارتباط با «مسلمانان ساکن غرب» بعنوان بلندگوهای انتقال این پیام و تامین محتوایی آنان،از اولویت های شرایط کنونی است. دانشجویان ایرانی خارج کشور نیز فرصتی مغتنم اند.
13. تبیین موضع شفاف در قبال جریانات تکفیری که بهانه اسلام هراسی هستند و نیز اسرائیلی های خونریز که در غرب نیز منفور هستند، نیز می تواند به ایجاد تصویر ذهنی صحیح از مسلمانان کمک نماید. بنظر می رسد ارسال پیام های مردمی و دانشجویی و به زبان خود دانشجویان خطاب به این جوانان با مفاهیم همین نامه اقدامی موثر است.