در حال بارگذاری ...

به نظر باید در پی یک دیپلماسی بود. هیچ گاه تصویری از سردار سلیمانی در سوریه منتشر نشد. کسی نیز نشانه ای مبنی بر حضور او در این کشور منتشر نکرده. اما عراق متفاوت از سوریه است. حاج قاسم در بیان حضور در عراق آن قدر جدی است که علاوه بر ده ها عکس، حتی وقتی برای خانم معصومه آباد نویسنده کتاب پرفروش «من زنده ام» نامه می نویسد، اصرار دارد که بگوید نامه را در بغداد نوشته. در عراق بودن سلیمانی، یک پیام دارد. این پیام البته بیشتر از این که ربطی به تفاوت های عراق و سوریه داشته باشد، به الگوی رفتاری آمریکا و متحدانش در عراق مرتبط است.

سعید ساسانیان
 «سردار سلیمانی با هفتاد نفر جلوی داعش در اربیل کردستان را گرفت»؛ این را سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اوایل مهر 93 در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو گفت تا یکی از مستندترین روایت ها از نقش فرمانده نیروی قدس سپاه اعلام شده باشد. بعدها البته همین تک جمله مایه برخی روایت ها در شبکه های اجتماعی شد که از زبان مسود بارزانی رئیس اقلیم کردستان نقل می شد. 
سرلشکر سلیمانی یا همان «حاج قاسم» محبوب، فارغ از برخی حب های اغراق گونه و بغض های ایران هراسانه، حالا مرد اول ایران در میدان خاورمیانه است. آن چه در ادامه می آید، گوشه ای از اقدامات او و یارانش در عراق وسوریه است؛ 
عراق؛ حضور میدانی، دیپلماسی تصویری 
اگر چند سال قبل تر، نتیجه جستجوی «سپاه قدس» در قسمت تصاویر گوگل، نتیجه ای جز آرم سپاه و چند عکس محدود از سردار سلیمانی نداشت، حالا ده ها عکس در موقعیت های مختلف از وی در دسترس همه است؛ از عکس های یادگاری با پیشمرگه های کرد و مجاهدان عراقی تا دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم. این تصاویر بیش از هر چیز دیگری، گذر «سپاه قدس» از یک شرایط امنیتی با احتساب ضرایبی از محرمانه بودن به شرایط نقش آفرینی عمومی و آشکار را نشان می دهد. اگر تا دیروز، غربی ها تلاش می کردند تا سپاه قدس را با گزارش های افشاگرانه معرفی کرده و از «ژنرال سلیمانی» چهره ای مرموز به تصویر بکشند، امروز حاج قاسم در میدان های نبرد در عراق عکس یادگاری می اندازد. این عکس ها چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ کسی که همراهانش همیشه مراقب بودند تا مبادا کسی از او عکس بگیرد، چطور حالا عکس های جهادی اش در صدها سایت داخلی و خارجی بازنشر می شود؟ 
به نظر باید در پی یک دیپلماسی بود. هیچ گاه تصویری از سردار سلیمانی در سوریه منتشر نشد. کسی نیز نشانه ای مبنی بر حضور او در این کشور منتشر نکرده. اما عراق متفاوت از سوریه است. حاج قاسم در بیان حضور در عراق آن قدر جدی است که علاوه بر ده ها عکس، حتی وقتی برای خانم معصومه آباد نویسنده کتاب پرفروش «من زنده ام» نامه می نویسد، اصرار دارد که بگوید نامه را در بغداد نوشته. در عراق بودن سلیمانی، یک پیام دارد. این پیام البته بیشتر از این که ربطی به تفاوت های عراق و سوریه داشته باشد، به الگوی رفتاری آمریکا و متحدانش در عراق مرتبط است. 
اگرچه گفته می شود حضور نظامی ایران در عراق بلافاصله پس از حرکت ستون های گروهک داعش به سمت مرکز و شمال عراق صورت گرفته است، اما اولین تصاویر سردار سلیمانی وقتی منتشر شد که بحث ائتلاف بین المللی علیه داعش از سوی آمریکا با جدیت مطرح شد. واشنگتن ائتلافی از کشورهای غربی و عربی ایجاد کرد تا مواضع داعش در سوریه و عراق را منهدم کند. در این میان، حضور یا عدم حضور ایران در این ائتلاف یک بحث مهم بود. آمریکا در پنهان، از ایران می خواست تا در این ائتلاف حضور پیدا کند و در ظاهر ایران را پس می زد. رهبر معظم انقلاب همان روزها موضع ایران را مشخص کردند. ایشان در روزی که بستری شان در بیمارستان پایان یافت، با تکرار دوباره بی اعتمادی عمیق ملت ایران به آمریکا و هم چنین حمایت های واشنگتن از تروریسم گفتند: «واقعیت آن است که آمریکایی ها به دنبال بهانه ای هستند تا همان کاری را که در پاکستان انجام می دهند و با وجود دولت مستقر و ارتش قوی، بدون اجازه وارد خاک این کشور می شوند و نقاط مختلف را بمباران می کنند در عراق و سوریه انجام دهند». ایران حالا نه تنها حضور در ائتلاف بین المللی را رد می کرد که اساسا وجود چنین ائتلافی ریاکارانه ای را یک توطئه دیگر برای ناامن کردن منطقه می دانست. 
در چنین شرایطی، ایران دو امر را باید به صورت پیوسته نشان می داد؛ ناکارآمدی ائتلاف و کارآمدی مشی خود در مبارزه با تروریسم. ناکارآمدی ائتلاف که مورد اذعان خود عراقی ها و حالا غربی ها قرار گرفته، چندین بار از سوی رهبر انقلاب نیز بیان شد. ایشان علاوه بر حمایت های آمریکا از گروه های تروریستی، به ماجرای کمک رسانی این کشور به داعش در عراق نیز اشاره داشته اند. تصاویر و فیلم این ادعا نیز البته از سوی عراقی ها منتشر شده است. اما ایران علاوه بر کمک های گسترده خود به دولت و مردم عراق، برای برجسته کردن جدیت خود در مبارزه با داعش که نتیجه طبیعی اش اثبات ناکارآمدی یک ائتلاف گسترده نیز بود، چندین شیوه را در دستور کار قرار داد. اعلان رسمی حضور نیروهای مستشاری ایران در عراق و ارسال کمک های نظامی به این کشور قسمتی از این سیاست بود. حتی وقتی تصاویری از جنگنده های ایرانی در حال بمباران مواضع داعش در رسانه ها منتشر شد، ایران رسما آن را تائید کرده و گفت که با اطلاع و البته اجازه دولت عراق چنین عملیات هایی صورت گرفته است. اما به نظر کارآمدترین روشی که ایران پیاده کرد و مورد توجه بسیار نیز قرار گرفت، دیپلماسی تصویری بود. سردار سلیمانی چندین بار در نقاط مختلف عراق از بغداد تا آمرلی با نظامیان، گروه های مردمی و پیشمرگه های کرد عکس یادگاری گرفته است. رسانه های عراقی وقتی تصاویر او در عملیات عاشورا در آزادسازی منطقه استراتژیک جرف الصخر را منتشر کردند، همه نگاه ها دوباره متوجه نقش ایران در ممانعت از پیشروی داعش و البته پیشروی ارتش و نیروهای مردمی عراق شد. پیام این تصاویر، جدیت ایران در مبارزه با تروریسم بود که باعث شده تا امنیتی ترین نیروی نظامی ایران شخصا در عراق حضور پیدا کند. غربی ها این پیام را دریافت کردند. چندین رسانه آمریکایی صریحا اعتراف کردند که ایران نقش اصلی در مبارزه با داعش در عراق را ایفا می کند. مقامات عراقی نیز بارها به تمجید از نقش ایران در این نبرد پرداختند. 
ایران هراسی با مانور روی عکس های یادگاری 
این دیپلماسی تصویری اگرچه توانست نقش ایران در مبارزه با داعش را به صورت اساسی تثبیت کرده و آن را به رخ ائتلاف بین المللی پرهیاهو بکشد اما امکان جنگ روانی و رسانه ای را هم به دشمن داد. مجله آمریکایی نیوزویک در شماره اوایل آذر 92 خود، با انتشار تصویر مقتدرانه ای از سردار سلیمانی بر روی جلد، نوشت که «او ابتدا با آمریکا جنگید و حالا در حال له کردن داعش است.» روی این عکس هم با سایزی بزرگ نوشته شده بود «NEMESIS» یعنی الهه انتقام. یکی از محورهای این گزارش، آموزش شیعیان عراق توسط سلیمانی بود. گزارش نیوزویک به نقش ایران در مبارزه با داعش معترف است اما این اعتراف نه از سر ناچاری که در مسیر ایران هراسی است. تاکید بر شیعیان و طائفی نشان دادن مشی ایران در عراق هم خط دیگری است که البته حالا در عراق کمی جواب داده. سایت شبکه الجزیره در مقاله ای با عنوان «قاسم سلیمانی با آزادی در عراق جولان می دهد» سعی کرد تا حضور شخصیتی ایرانی و شیعه در جایگاه سلیمانی در عراق را موجب گسترش نزاع های طائفی نشان دهد. چنین تلاش هایی البته به صورت میدانی وسیاسی نیز در عراق صورت می گیرد. برخی از سنی های افراطی در عراق در تلاش اند تا پای نیروهای نظامی پیاده آمریکا را در عملیات آزادسازی موصل است، باز کنند تا به زعم خود موصل سنی نشین با گروه های شیعه آزاد نشود! تخریب وجهه گروه های مردمی که عمدتا شیعه هستند نیز از دیگر مواردی است که در دستور کار این افراد است. 
به نظر می رسد با توجه به خطر گسترده ای که از سوی داعش، شیعه و سنی و مسیحی را تهدید می کند، دیپلماسی تصویری ایران در اثبات جدیت خود در مبارزه با داعش، دستاوردهای بسیار بیشتری از برخی تبعات منفی آن داشته است. 
سوریه؛ دو یادگار ماندگار 
هر چقدر که سردار سلیمانی در عراق آشکارا حضور دارد، تا کنون سندی مبنی بر حضور شخص او در سوریه منتشر نشده. اما این به معنای عدم حضور ایران در سوریه نیست. ایران اگرچه برای پایان بحران سوریه، از همان ابتدا بر راهکار سیاسی تاکید داشت و حتی مواردی چون تاکید بر اصلاحات در سوریه، برگزاری نشست های گفتگو میان مخالفان و دیپلماسی فعال با کشورهای مختلف را در راستای چنین راهکاری در دستور کار قرار داد، اما در عرصه میدانی که صحنه واقعی نبرد با تروریست های تحت حمایت جبهه غربی، عبری، عربی و ترکی است، حضوری موثر داشته و دارد. فارغ از همه خبرهایی که در خصوص حضور ایرانی ها در سوریه و یا کمک های نظامی ایران به این کشور منتشر می شود، به نظر می رسد سپاه و مشخصا سپاه قدس به فرماندهی سردار سلیمانی، دو تجربه مهم انقلاب اسلامی را به سوری ها منتقل کرده است؛ تجربه هایی که نه تنها این روزها به کمک ارتش سوریه آمده که حتی با پایان بحران در این کشور نیز، آثار آن ادامه خواهد یافت؛ 
حضور مستشاری و آموزش جنگ شهری 
ارتش سوریه تا پیش از بحران، صرفا برای نبرد با رژیم صهیونیستی آموزش های کلاسیک دیده بود. اما وقتی شهری به تصرف تروریست ها در می آمد، این آموزش ها راه گشا نبود و ضریب خطای ارتش بسیار بالا می رفت و برخی از شهروندان نیز به دلیل ضعف ارتش در اجرای جنگ شهری، کشته می شدند. این مساله بارها دستاویز جنگ روانی رسانه ها قرار گرفت و عملا ارتش سوریه را «خون ریز» معرفی می کرد. حضور مستشاری ایران در سوریه این مشکل را تا حد زیادی حل کرد. سرداران سپاه که سابقه جنگ های شهری واقعی در خرمشهر و برخی مناطق غربی ایران را داشتند، نظامیان سوری را آموزش دادند. نقل شده است که پس از طرح ریزی یک عملیات میدانی توسط برادران سپاه و موفقیت آن عملیات با کم ترین تلفات انسانی، یک سرلشگر سوری نزد این پاسدار آمده و به او گفته است که: دکمه پیراهن تو از درجه های نظامی من بیشتر می ارزد! و یا در ماجرای شکستن محاصره فرودگاه حلب، پس از عملیاتی که تلفات انسانی حداقلی داشت، یک مقام بلندپایه ارتش سوریه دست مستشار نظامی سپاه که طراح عملیات بوده را بوسیده است.(1) 
جیش دفاع وطنی 
مردمی سازی دفاع از کشور و مبارزه با تروریست ها یکی از مهم ترین اقدامات سپاه در سوریه است. فارغ از عده و عُده ارتش کلاسیک سوریه، امکان حضور سریع آن ها در مناطق شهری که تروریست ها نفوذ کرده بودند وجود نداشت. این مساله حتی اگر ارتش، آموزش های جنگ شهری را هم فراگرفته باشد، باز یک ضعف است. از سوی دیگر، مردم این کشور باید به صورت مشخص و عینی در دفاع از سرزمین و ارزش های خود نقش ایفا می کردند. در چنین شرایطی، جیش دفاع وطنی از سوی سپاه به سوریه پیشنهاد می شود؛ چیزی شبیه بسیج مستضعفین انقلاب اسلامی ایران. نیروهای مردمی داوطلب توسط مستشاران نظامی ایران در سوریه آموزش یافته و ارتش سوریه هم آن ها را مسلح کرد. این مساله در منطق خشک و کلاسیک ارتش سوریه نمی توانست به راحتی هضم شود اما حالا این نیروهای مردمی که گفته می شود بالغ بر ۸۰ هزار نفر جمعیت دارند در نقاط مختلف سوریه حضور داشته و هم پای ارتش با تروریست ها مبارزه می کنند. این الگوی انتقال یافته از بسیج مستضعفین در ایران به سوریه قطعا در آینده برکات بی شماری برای سوریه و جبهه مقاومت خواهد داشت. 
 
پانوشت:
1. دکتر اسداللهی از کارشناسان برجسته خاورمیانه که حضور میدانی قابل توجهی نیز دارند، قبل ترها در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو به بازگویی این خاطرات پرداخت که فیلم این برنامه را می توانید از آدرس زیر مشاهده فرمائید؛ http://vidube.com/0fa6045idattach.htm 
 
منبع: ویژه نامه نوروز 1394 روزنامه شهرآرای مشهد
 
مطلب مرتبط: 




نظرات کاربران