محمود براهویی نژاد، از فعالین فرهنگی بلوچ و روزنامه نگاران استان سیستان و بلوچستان است. گفتگوی مفصل ما با ایشان درباره راهکارهای ایجاد وحدت در این استان، به موضوعات دیگری نیز سردرآورد که البته هیچ کدام بی ربط با موضوع همبستگی مذهبی و قومی در سیستان و بلوچستان نبود. این مصاحبه را از دست ندهید:
- آسیبهایی که بر سر راه یکپارچگی و وحدت در استان قابل مشاهده است از نظر شما چیست؟
از نکات خوب و مثبتی که از گذشته در منطقه وجود داشته قرابت و خویشاوندی شیعه و سنی بوده که خیلی از آنها در یک خانواده بودند، با هم وصلت کردند و رابطه خویشاوندی برقرار کردند. اما متاسفانه این نکات خوب و مثبت از استان سیستان و بلوچستان خیلی برجسته نشد و در عوض برخی آمدند و به صورت شعاری به موضوع وحدت پرداختند؛ یعنی از یک طرف شعار وحدت سر دادند و از طرف دیگر به این شعارها عمل نشد. مثلا صدا و سیما اعتدالی را که باید رعایت می شد در پرداختن و پخش برنامه های مذهبی و یا پرداختن به زبان و فرهنگ و گویش های بومی، این اعتدال را رعایت نکرد. الان خوشبختانه اتفاقات مثبتی در شرف رخ دادن است مثلا در تلویزیون برنامه های بلوچی داریم و یا ساعات پخش برنامه های بلوچی بیشتر شده است، و اتفاقاتی از این دست؛ که جای امیدواری دارد.
گاهی هم از یک طرف شعار وحدت داده شده است و از طرف دیگر در یک سخنرانی، یک سخن متعصبانه از طرف یک روحانی شیعه یا سنی کل زحمتهای متولیان تقریب و وحدت را از بین برده است.
در مواردی برخی عملکردها منجر به دامن زدن به افراطی گری ها شده است. که معمولا از سوی جریاناتی صورت می گیرد که منافعشان در این افراطی گری ها خلاصه شده است. چه از طرف شیعه و چه از طرف سنی ! و تا زمانی که فضا برای جریانات افراطی باز باشد به وحدت استان آسیب خواهد زد.
جریانهای افراطی خارج از کشور و برخی سایتها به شدت مشغول فعالیت هستند و دیگر با فیلترینگ و امثالهم هم قابل کنترل نیستند. پس در مقابل اینها باید تدبیر دیگری اندیشیده شود تا بتواند به مقابله با موج افراطی گری برخیزد، اما متاسفانه چنین تدبیر عملی وجود ندارد. برنامه مدون و سندی که به عنوان چشم انداز مقابله ارائه شود وجود ندارد که مسئولی بیاید و بگوید ما در مواجه با این هجمه افراطی گری این برنامه فرهنگی را پیش رو خواهیم داشت تا جلوی افراطی گری های قومی-مذهبی را بگیریم.
- آیا برای مواجهه با این هجمه های فرهنگی پیشنهادی دارید و یا طرح عملی صورت گرفته است که بتوان آنرا تعمیم داد و در سطح گسترده-تری استفاده کرد؟
- انتشار نشریات و فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای با رویکرد تقریب و وحدت و توسعه سواد و آموزش بخشی از کارهایی است که می تواند انجام بگیرد، آنهم در مواجهه با رسانه هایی که در دامن زدن به افراطی گری فعال هستند. موسسات فرهنگی-هنری، فضاهای مجازی، تریبونهای علما در مساجد که اثرگذاری زیادی هم بین مردم دارند و یا بها دادن به تحصیل کردگان دانشگاهی مساله بسیار مهمی است که متاسفانه در استان ما خیلی جدی گرفته نشده است. به طور کلی ارزش گذاری و توجه به قشر تحصیلکرده در استان به دلایل مختلف در سطح خیلی پایینی قرار دارد.
- از جمله مواردی که معمولا در سطح استان به عنوان عاملی برای ایجاد تنش و اختلاف از سوی شخصیتهای مختلف مطرح شده است بیکاری است، با توجه به صحبتهای شما به نظر میرسد که از نظر شما هم این عامل در ایجاد اختلافات بی تاثیر نبوده، از نظر شما این عامل چطور موجب اختلاف می شود و یا به اختلافات دامن می زند؟
استان سیستان و بلوچستان جمعیتی کمتر از 3 میلیون نفر دارد و پهناورترین استان کشور است. به لحاظ قابلیتها ما فرصت مرز را داریم که متاسفانه نه تنها از آن استفاده نمی شود بلکه همواره به عنوان یک تهدید از آن یاد می شود در حالی که بزرگترین فرصت برای ایجاد اشتغال است. در کنار این، فرصتهای کشاورزی بی نظیری در منطقه داریم. یعنی اقلیمی داریم که قابلیت کشت محصولات گرمسیری و سردسیری در آن وجود دارد. حتی بهترین پسته و خرما مربوط به استان سیستان و بلوچستان است. برخی از محصولات گرمسیری هم در استان وجود دارد که خاص استان است. در مورد محصولاتی مثل موز استان می تواند به یک قطب تبدیل شود. به طور کلی قابلیتهای کشاورزی، گردشگری، آثار تاریخی و باستانی مثل شهر سوخته که تبدیل به یک اثر جهانی شد و موارد بسیار دیگر که در استان وجود دارد. با وجود این همه قابلیت در زمینه های مختلف تجارت، صنعت و کشاورزی و مرز به حدی استان با بحران بیکاری مواجه است که بالاترین رتبه ها را در این زمینه داراست. بسیاری از جوانان ما جویای کارند و چون کار خوبی ندارند با تهدیدهایی مواجه هستند که آن هم خاص استان است.
با وجود پتانسیلهای موجود به راحتی با یک مدیریت درست مشکل بیکاری قابل حل شدن بود. ایجاد اشتغال برای نیروی آماده به کار و جویای کار جمعیت نسبتا کم استان با وجود فرصتهای موجود کار سختی نباید باشد. اما متاسفانه در سالهای گذشته متولیان امر به جای ایجاد کار و ایجاد کارخانه ها و کارگاه ها که میتوانست صنعت را رونق ببخشد و یا فرصتهای تجارت از طریق مرزها ، به بهانه نا امنی در استان اقدام به انسداد مرز کردند.
حال این نا امنی چه بود؟ فعالیت چند گروهک تروریستی که نه بین مردم جایگاه و نفوذی داشتند و نه عده و عده ی چندانی داشتند. این گروهکها چند عملیات تروریستی انجام دادند که به هر حال مرز به این پهناوری تبعات این چنینی هم به دنبال خواهد داشت.
- همین چند عملیات کوچک به شدت بین مردم در سراسر کشور ایجاد رعب و وحشت کرده بود و لازم بود به نوعی به مقابله با آن پرداخته شود.
قطعا باید با آن بطور جدی مقابله می شد اما آیا راه مقابله با آن بستن مرز بود؟ همین چند هفته پیش خبری خواندم درباره شهرستان آباده که یک سرباز بازداشت شده یک افسر و چند سرباز دیگر را کشته است! اما این حادثه تیتر اول هیچ روزنامه ای نشد و فقط در گوشه ای از صفحه حوادث یک روزنامه به آن پرداخته شد!
اگر همین اتفاق در استان سیستان و بلوچستان می افتاد و فقط یک نفر کشته می شد، این خبر تیتر اول روزنامه های سراسری می شد و حادثه با این جهت گیری که استان سیستان و بلوچستان ناامن است و در آنجا همه را می کشند و می دزدند و می برند به سرعت به خبر اول تبدیل می شد. در حالی که یک درصد اتفاقاتی که در شهرهای دیگر کشور می افتد در سیستان و بلوچستان این اتفاقات نمی افتد. اخیرا آقای هاشمی استاندار اعلام کردند بر اساس شاخصهای امنیتی و ارزیابی هایی که انجام شده سیستان و بلوچستان امن ترین استان کشور است.
در گذشته خرده شرارتهایی بوده اما این خرده شرارتها در حدی نبوده که میلیاردها تومان برای انسداد مرزها هزینه کنند و مرز را ببندند، فرصت اشتغال را بگیرند و آن میلیاردها تومان هم به نوعی دفن شود. چرا که هر بار که بادهای استان شروع به وزیدن می کند نصف دیوار زیر خاک می رود و دوباره باید هزینه شود برای کنار زدن خاکها!
- عمده ترین نکات منفی در انسداد مرز و تاثیرات آن بر مردم استان چه بوده است؟
درواقع بزرگترین اشتباه انسداد فیزیکی مرز بود چرا که اولا بخش بزرگی از زمینهای ما آن سوی دیوار ماند که خود این مساله تبعاتی دارد که در آینده بر ما آشکارتر خواهد شد. حتی برخی اهالی می گویند زمینهای کشاورزی تعدادی از مردم آن سوی مرزها مانده و دیگر نمی-توانند از آن استفاده کنند. همین خندقی که حفر شد و دیواری که ساخته شد میلیاردها تومان از بودجه ای را که صرف ساخت دیوار شد می توانست صرف ایجاد اشتغال گردد و جوان ما مجبور به گازوئیل کشی و قاچاق و موارد دیگر نشود.
در گذشته هم این مرز پهناور وجود داشته نه دیواری بوده و نه خندقی، اما همین مردم خودشان خودجوش از مرز صیانت کردند. اتفاقا سیستان و بلوچستان تنها نقطه ای در کشور است که بر اثر بی لیاقتی حکومتهای قاجار و ماقبل آن بدون هیچ معاهده ای بخشهایی از آن از ایران جدا شده است بدون اینکه مردم تمایلی به این جدایی داشته باشند. مرزی هم که در حال حاضر وجود دارد مرزی است که مردم با جان و مال خودشان نگهداری و پاسداری کرده-اند. می شد با یک برنامه ریزی بهتر همچنان حفاظت و صیانت از مرز را به مردم سپرد، تا هم ایجاد اشتغال شده و معیشت مردم تامین شود و هم بودجه مملکت صرف افزایش اشتغال شده و مرز نیز به درستی محافظت شود.