مهدی خالقی، مستندساز در ایام عاشورا به بنگلادش رفته بود. او در این سفر مشاهدات عجیبی داشته است از عزاداری هزاران مسلمان اهل سنت برای حضرت حسین بن علی(ع). او میگوید: توهینکنندگان به عقاید اهل سنت، فرقی با تکفیریها ندارند.
مهدی خالقی
مستندسازی است که دو مولفه در آثارش بیشتر از هر چیز دیگری نمود دارد: 1- در اولویت دیدن مستضعفین، مطالبه حقوق آنان و عدالتخواهی 2- تقریب مذاهب و نگاه به انسانها فراتر از برندهای مرسوم قومی، قبیلهای، فرقهای و رسانهای. همین دو ویژگی باعث شده که بخش زیادی از عمر و زندگیاش را در مناطق محروم یا در میان ملتهایی بگذراند که سهم زیادی در صفحات و تریبون رسانهها ندارند. مردمی که رسانهها هر تصویری که دلشان بخواهد از آنان ارائه میدهند و واقعیت زندگی و عقاید آنان، بخش بایکوت شدهشان است.
او رسانه را برای آرمانخواهیاش انتخاب کرده و برای مطالبه آنچه در سالهای جوانی و میان سالی در سر داشته سالهاست که به هر جایی سر میزند. در حمایتاش از آنانی که مظلوم و محروم واقع میشوند، خواه در باب مسائل اقتصادی و رفاه اجتماعی باشد، خواه در باب مسائل سیاسی یا امنیتی و... دوربیناش را به دست میگیرد و به میانشان میرود و مستندهایش انعکاس فریاد آنان میشود. اگر این ظلم بروز یک مکتب انحرافی باشد که اندیشه و باور مردم را نشانه رفته «پوستین وارونه» را میسازد. اگر این ظلم سیاسی و قدرتطلبانه باشد؛ ظلمی در حق اکثریتی که رأیشان در یک انتخابات نادیده گرفته شود و عدهای علیه جمهوریت آنان شورش کرده باشند، «سفره سبز»، «پایان فراموشی» و ... را میسازد.
اگر زمانی هم به جمعبندی برسد که باید تظلمخواهی خود را برای مردمی خارج از خاک ایران پی بگیرد به سوریه و افغانستان میرود و از ستمی که در حق انسانیات آنان روا داشته شده، حرف میزند. آنانی که یا قربانی خشونت و جنگطلبی شدهاند یا قربانی تحقیر و تمسخر. مهدی خالقی نگاهی میدانی از ملتهای مسلمان و غیر مسلمان دارد و لنز دوربین او درگیر فضای رسانهزده دنیای امروز نیست. او آدمها را از همان منظر شایسته کرامت بودنشان میبیند و آنان را براساس رنگ، نژاد، سرمایه و... بخشبندی نمیکند.
خالقی چندی پیش سفری به بنگلادش داشته و درباره عزاداری مردم مسلمان و خصوصاً اهل سنت این کشور برای امام حسین(ع) مستندی ساخته است. با او درباره این اثر گفتوگویی صورت گرفته که در ادامه میخوانید:
♦ در ایام عاشورا سفری داشتید به کشور بنگلادش. بفرمایید برای چه سوژه ای بود؟
برای ساخت مستندی درباره عزاداری امام حسین(علیه السلام) بین اهل سنت به این کشور رفته بودیم. زمینه های ساخت این مستند به روزهای قبل از محرم سال گذشته برمی گردد؛ یکی از دوستان مجموعهای از عکسها و فیلمهای غیر حرفهای و آماتوری از مراسم عزاداری محرم بین اهل سنت بنگلادش و دیگر کشورهای شبه قاره مثل هند و پاکستان را نشانم داد. تصاویر به قدری جذاب بود که به فکر افتادم این مراسم را از نزدیک ببینم. با تحقیق بیشتر و پیگیری توانستم نظر دوستان مؤسسه بیداری اسلامی را برای ساخت مستندی از این اتفاق جلب کنم. اما متأسفانه سال گذشته به دلیل دیر آماده شدن ویزا امکان سفر مهیا نشد. یک سال گذشت تا اینکه امسال 20 روز مانده به محرم دوباره شروع کردیم و امام حسین(علیه السلام) مارا برای این کار طلبیدند.
♦ ریشههای برگزاری عزاداری امام حسین(ع) بین اهل سنت بنگلادش به چه دورهای برمیگردد؟
ورود اسلام به مناطق شبه قاره بیشتر از طریق بازرگانان و علمایی با گرایشات صوفیانه، عرفانی و محب اهل بیت پیامبر بوده که بسیاری از این ها ایرانی بودند. به همین دلیل محبت اهل بیت و خاندان پیامبر(صلی ا..) ازاصول پذیرفته شده دینی در این مناطق است و صرفاً مختص شیعیان نیست و سابقه ای طولانی دارد. البته برگزاری مراسم عزاداری بعد از حضور استعمار انگلستان کمرنگ و حتی تا حدودی راکد میشود. تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی، هم شیعیان آنجا دوباره هویت پیدا کرده و در این زمینه فعال شدند و هم اهل تسنن توانستند مراسم عزاداری خود را با شکوه بیشتری برگزار کنند.
واقعیت این بود که آنچه در طول کار دیدیم بسیار عمیقتر و شگفتانگیزتر از آنی بود که در مراحل تحقیق تصورش را میکردیم. واقعا به این نتیجه رسیدیم که محبت اهل بیت بین مردم بنگلادش بسیار عمیق است. بنگلادش امروز کشوری است با جمعیت 170 میلیون نفری با وسعتی حدود یک نهم ایران، که از این جمعیت 90 درصد مسلمان و مابقی هندو است و در کل رقمی کمتر از یک درصد شیعه دارد. بین همه مردم بنگلادش ماه محرم و عاشورا از اهمیت بالایی برخوردار است. روز عاشورا تعطیل رسمی است و مسؤولان سیاسی کشوری اعم از حاکم و اپوزیسیون هرسال به این مناسبت پیام می دهند.
♦ بیشتر روی چه مناطقی کار کردید و چه چیزهایی را به تصویر کشیدید؟
مناطقی در بنگلادش شناسایی شد که در آنها مراسم مفصل، چارچوبمند و با قدمت بیشتری برگزار میشود. از جمله داکا پایتخت و سایر نقاطی که به لطف خدا توانستیم به آنها سفر کنیم و به کمک دوستان بنگلادشی که همراه ما بودند آنها را به تصویر بکشیم. اما روز عاشورا که ازاهمیت خاصی برخوردار بود، به "هوبی گنج" رفتیم. منطقه ای سرسبز و زیبا با جنگلهای استوایی متشکل از چند شهر و تعداد زیادی روستای جنگلی. مردم از روستاهای مختلف، ظهر عاشورا درروستای سلطان شی که محل استقرار یکی از بزرگان اهل سنت منطقه به نام استاد غلام نبی است جمع می شدند. خاندان این انسان خوش دل و رقیق القلب، نسل اندر نسل هر سال این مراسم باشکوه را برگزار کرده اند.
در بنگلادش مکانهایی شبیه حسینیه های ما وجود دارد که به آن امام بارگاه یا امام باره می گویند. کنار منزل استاد غلام نبی امامباره باشکوهی کنار یک دریاچه زیبا وجود دارد که محل اصلی تجمع و احترام مردم به مقام اباعبدالله درظهر عاشوراست. ما صبح عاشورا حدود ساعت 9 به منطقه رسیدیم مردم کم کم درحال جمع شدن بودند. درحالی که هیچ کس به احترام امام حسین(علیه السلام) کفش نپوشیده بود. ما مشغول گرفتن مصاحبه هایی با مردم در روستا های منطقه شدیم و دراین مصاحبه ها متوجه شدیم میزان آگاهی و تحلیل مردم از واقعه عاشورا و امام حسین(علیه السلام) بسیار خوب است و شور و حزن و اندوه و شیون آنها بسیار زیبا و وصفناپذیر. حتی مثل شیعیان سینهزنی هم داشتند و زنان و مردان جداگانه مراسم عزاداری برگزار می کردند.
تابعد ازغروب آفتاب که مشغول تصویر برداری بودیم؛ تصاویر، مراسم ها، آواها، نواها و سرودهای زیبایی دیدیم و فقط بخشی از آن را به تصویر کشیدیم. درحین این مراسم حدود ساعت 15 استاد غلام نبی با عده ای ملازم از منزل خود حرکت کرد و به چند کیلومتری خارج از روستا رفت و بعد همراه مردم از جوانان تا پیرمردها شروع به پیادهروی به سمت امامباره کرد. نمای تصویری زیبای این جمعیت، حرکت طاق گلهایی شبیه مراسم نخل گردانی خود ما بین جمعیت بود. این طاق ها روی دوش جوانها حمل میشدند و با رسیدن به امامباره و ادای احترام به روستای خود بازمیگشتند. موضوع جالب دیگر اینکه بعضی از خانوادهها بر اساس وسع مالی و سلیقه خود، عروسکی به نماد اسب امام حسین(علیه السلام) دراندازه های مختلف درست کرده بودند. این عروسکها همراه راهپیمایان به امام باره می رسید و به آن هدیه می شد و مردم دیگر بلافاصله روی سر این اسبهای عروسکی نقل میپاشیدند. به نظرم این مراسم یک جریان فرهنگی بومی و هویتمند بود.
نکته جالب توجه اینکه مردم با وجود استضعاف و فقر مالی، سعی میکردند مراسم را هرچه باشکوهتر برگزار کنند. مطمئنم اگر ما بتوانیم این مراسم را به شکلی مناسب به مردم ایران کنیم، تاثیر شگرفی بر نگاه شیعیان به اهل سنت و مسأله وحدت خواهد گذاشت. من خودم بعد از این سفر و دیدن این همه شور واقعا با این مردم احساس قرابت کردم.
♦ با توجه به اینکه فرمودید کمتر از یک درصد جمعیت بنگلادش شیعه هستند، فلسفه بوجود آمدن امام باره ها با قدمت زیاد چه بوده است؟
قطعا این امامبارهها با هدف عزاداری امام حسین(ع) ساخته شده است؛ در این مورد شکی نیست. چرا که این مکانها، مکانهای مذهبی و دینی است که از آنها برای احیاء عزای امام حسین(علیه السلام) استفاده میشود. به نظر من با توجه به اشتراک محبت اهل بیت پیامبر(صلی ا..) به احتمال بسیار در قرن های گذشته تقسیم بندی اینچنینی بین شیعه و سنی در آن مناطق نبوده است. همه خود را در پرتو و زیر پرچم اسلام میدانستند درواقع هدف همه بنا کنندگان این مکانها زنده نگهداشتن عزای حسینی بوده است.
نکته دیگری که در این باره باید به آن توجه داشت از طرف دیگر مربوط به فرهنگ ایرانی و خط و زبان فارسی است که در چندصد سال گذشته در منطقه شبه قاره رایج بوده است. این مسأله هم به گسترش این فرهنگ کمک کرده است. خط رسمی و دیوانی بنگلادش تا قبل از استعمار انگلستان در150 سال پیش فارسی بوده، حتی در قبرستانهایی متعددی که دیدیم، هنوز روی برخی از سنگ قبرهای قدیمی خط فارسی و اشعار سعدی و حافظ دیده می شد.
♦ آیا مراسم عزاداری فقط مختص عاشورا است و یا در روزهای دیگر محرم هم مراسمی دارند؟
دربرخی مناطق دهه اول محرم تا عاشورا مراسمی برگزار می شود. اما مثلاً دربندر چیتاکونگ دومین شهر مهم بنگلادش با مراسم هایی برخوردیم که هرشب محرم برگزار می شد. البته مردم بنگلادش در عزاداری امام حسین(علیه السلام) خیلی سفت و سخت هستند، خیلی ها از ابتدای محرم تا عاشورا کفش نمیپوشند یا آنهایی که توان دارند چند روز از دهه اول محرم را روزه می گیرند و حتی برای افطار کم غذا میخورند، لباس نو نمیپوشند، مراسم عروسی برگزار نمیکنند و جشن نمیگیرند و حتی به ما تذکر می دادند که مراقب خندیدنتان باشید.
♦ مردم در طول مراسم شبانه خود چه برنامه هایی دارند ؟
خواندن قرآن و اشعار، آواها و نواهایی درباره واقعه کربلا که هدف همه اینها زنده نگهداشتن این واقعه و یاد امام حسین(علیه السلام) است. من زبان بنگلا نمی دانم اما سبک خواندن با نوحهخوانی های ما متفاوت بود. البته این سرودها و نواها ریشه در ادبیات بنگالی دارد. بیشتر شاعران بزرگ بنگلادش اشعاری در رثای خاندان پیامبر دارند. در بخشی از مستند به سراغ یکی دونفر از محققین تاریخ ادبیات بنگلادش و شعرای آنجا رفتیم و درباره شعرا و ادیبان بزرگی که در این زمینه آثاری داشتند(شعر، نثر، رمان، کتاب و ....) صحبت کردیم. مهمترین این شعرا مرحوم نذرالاسلام شاعر ملی بنگلادش است که برای زیارت و تصویر برداری به مزار او رفتیم.
♦ مراسم عزاداری اهل سنت پاکستان با محوریت علما اداره میشود، آیا درباره بنگلادش هم این قضیه صادق است؟ و آیا علمای بنگلادش هم در زمینه برگزاری و احیاء مراسم عزای حسینی فعال و دغدغهمند هستند؟
بله همه آیینهایی که درباره اش صحبت کردیم برمحور علمای دینی است. مردم هم به اعتبار و احترام علما به این مراسم میآیند. صدر مجالس عزاداری به علما اختصاص دارد. ما با چند نفر از این علما مصاحبه گرفتیم.
♦ آیا نذری دادن هم بین عزاداران رایج بود؟
بنگلادش کشور بسیار فقیری است، سطح درآمد مردم پایین و متأسفانه اختلاف طبقاتی وحشتناک است. با این حال یک شب که در حسینیه شیعیان بودیم، یک پاکت با محتویات یک عدد موز بسیار کوچک (فراوانترین میوه بنگلادش)، سه حبه انگور(نه خوشه)، چند دانه کشمش و یک برش کوچک سیب به عنوان نذری در پایان مراسم بین عزاداران توزیع شد. روز عاشورا چیزی بعنوان نذری ندیدم.
♦ در پایان اگر صحبت خاصی دارید درباره آنچه دیدید و به تصویر کشید و یا آنچه که نشد به تصویر بکشید اما دوست دارید شیعیان به آن توجه کنند، بفرمایید؟
امیدوارم شیعیانی که بدون آگاهی و تحقیق بر طبل اختلاف میکوبند و هر غیر شیعه را دشمن و هر سنی را وهابی و سلفی میدانند، با دیدن این کار آگاه شوند. امیدوارم بفهمند که هر سنی، وهابی و دشمن نیست و بیشتر برادران اهل سنت ما محب اهل بیت پیامبر(صلی ا...) هستند. آنهایی که به اختلافات دامن میزنند و به عقاید اهل سنت توهین میکنند، بدانند که همان نقشی را ایفا میکنند که تکفیریها در آن دارند و در خون همه شیعیان و اهل تسننی که در انفجارها و حملات به بهانه اختلافات کشته میشوند، شریکند. امیدوارم همه متوجه شویم که ما می توانیم در پرتو محبت اهل بیت (سلام ا...) و در این سفره گستردهای که آنها چیدهاند، به وحدت برسیم و جهان اسلام را از مشکلاتش رها کنیم. ان شاءالله.