در حال بارگذاری ...

از جمله اقداماتی که این جریان نفوذی در مقابله با جریان انقلابی می کرد زدن تهمت های مختلف از جمله به تعبیر امام «تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت» بود. این جریانات، رویکردهای وحدوی جریان انقلابی که لازمه تشکیل تمدن بزرگ و قدرتمند اسلامی است را تعبیر به «عقب نشینی از عقاید» یا «دست کشیدن از مذهب» می کرده و می کنند تا بدنه مذهبی شیعه و سنی را از همدلی با جریان انقلابی دور کنند و از این طریق جلوی رشد تعاملات بین مذهبی و تعایش مسلمین را می گیرند!

حضرت امام خمینی بعنوان یک عالم عارف و سیاستمدار، در تاریخ 3 اسفند 67 یعنی پس از 10 سال رهبری یک انقلاب جهانی، متنی مکتوب را نگاشته اند که به «منشور روحانیت» شهره شده است. مطالعه این متن بر خلاف متن وصیت نامه که خطاب به عموم مردم است، نوعی «حس نگرانی» را به انسان منتقل می کند که این خود جای تامل فراوان دارد.
امام در این متن بارها به مساله نفوذ روشمند و پیچیده استکبار خصوصا در دل بدنه روحانیت اشاره می کنند: «استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مایوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ. در قرن معاصر وقتی حربه ارعاب و تهدید چنان کارگر نشد راههای نفوذ تقویت گردید»
ایشان مصداق بارز استراتژی نفوذ دشمن را تقویت نگرش های متحجرانه و ترویج نظریه جدایی دین از سیاست در میان دینداران می دانند: «اولین و مهمترین حرکت القای شعار جدایی دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شان فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد»
ایشان که سیاست را نه به منزله رقابت بر سر کسب منابع حزبی که به معنای ابزار به صحنه آمدن آموزه های دینی و حاکمیت احکام خداوند در میان جامعه مسلمین می دیدند، از بی تفاوتی بسیاری از روحانیون و مذهبی ها از انچه در جامعه و جهان می گذشت خونین دل بودند. ایشان حتی رخدادی چون کشتار مردم در 15 خرداد 42 را بخاطر نفاق و زخم زبانهای بدنه متحجر به انقلابیون سخت توصیف می کنند.
با اینکه این متن در دهمین سال رهبری انقلاب و چهار ماه قبل از ارتحال ایشان نوشته شده طی آن چند بار به طلاب جوان تحذیر می دهند که مراقب باشند: «طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز سیاست بازان امروز شده اند»
از جمله اقداماتی که این جریان نفوذی در مقابله با جریان انقلابی می کرد زدن تهمت های مختلف از جمله به تعبیر امام «تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت» بود. این جریانات، رویکردهای وحدوی جریان انقلابی که لازمه تشکیل تمدن بزرگ و قدرتمند اسلامی است را تعبیر به «عقب نشینی از عقاید» یا «دست کشیدن از مذهب» می کرده و می کنند تا بدنه مذهبی شیعه و سنی را از همدلی با جریان انقلابی دور کنند و از این طریق جلوی رشد تعاملات بین مذهبی و تعایش مسلمین را می گیرند!
حضرت امام که پیچیدگی و حساسیت برخورد با این جریان را به خوبی می دانند تاکید می کنند که «برخورد واقعی با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است» و نهایتا هم راهکاری قابل توجه را پیشنهاد می کنند که شایسته است دلسوزان انقلاب روی راهکارهای تحقق آن تامل جدی تری بنمایند: «حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزه ها چه باید کرد؟ گرچه کار مشکل است ولی چاره چیست، باید فکری کرد! اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هایل»
برای مقابله با این نفوذ خطرناک باید این اقدامات صورت پذیرد:
- اتحاد جریانات و نیروهای انقلابی و جلوگیری از هر نوع تضعیف این اتحاد
- شناخت دقیق مولفه های مکتبی که امام خمینی آنرا تقریر نمود
- تلاش برای گفتمان سازی این مکتب در میان جامعه
- تحقق عملی اهداف این گفتمان در عرصه های مختلف مورد نیاز جامعه اسلامی

 




نظرات کاربران