در حال بارگذاری ...

محوری که امت حول آن جمع می شود اسلام است. ولی اسلام و عمل به اسلام درجات مختلفی در جامعه دارد. من خودم را شیعه می دانم ولی می دانم در برابر من، مرجع تقلید من است که خیلی بیش از من زهد و تقوا دارد. به همین ترتیب، مرجع تقلید را نمی توان با امام معصوم «ع» مقایسه کرد. در این محور که همان اسلام است، محبوب ترین حالتش این است که امام عصر «عج» محور وحدت عملی قرار گیرند و فصل الخطاب و مدیر باشند. این حالت آرمانی است. ولی تا این نشده است هنوز جامعه ضد اسلامی نیست. بلکه درجه اسلامیت اش کمتر است

دکتر محسن الویری

 

«امت» هویتی جدید به اعضایش می دهد، ولی هویت های فردی از بین نمی روند. اسلام اگر بخواهد هم نمی تواند هویت ها را از بین ببرد. یکی عرب است و یکی فارس. نژاد را که نمی توان یکی کرد. هویت های فردی از بین نمی روند و اسلام نمی خواهد هم از بین برود. ولی هویت های متفاوت نژادی و زبانی و ...، زیر چتر هویت عامی به نام اسلام، همگرا می شوند. قریشی ها هنوز قریشی اند و خزرجی ها خزرجی و اوسی ها اوسی. ولی همگرا شده اند. خودِ مهاجران هم یکدست نبوده اند. یهودیان هم حساب خودشان را دارند و متکثرند. این تکثر را پیامبر «ص» به رسمیت شناخت و عهد نامه را بین این هویت ها برقرار کرد. «امت» یک فراهویت است، چتر هویتی گسترده است، ولی از بین برَنده هویت های دیگر نیست.

در دوره پیامبر، حتی به لحاظ مذهبی هم افرادی که اطراف ایشان بودند متکثر بودند و همه مثل هم فکر نمی کردند. نجاشی در رجال روایت کرده که اگر ابوذر می دانست در دل سلمان چه می گذرد، تکفیرش می کرد. پس تکثر اندیشه ای و مذهبی هم در آنان بوده است، تکثری ناظر به نوعِ فهم از اسلام. درصد فهم افراد از اسلام یکسان نبود ولی همه در کنار پیامبر «ص» بودند.

البته نباید این تکثر با پلورالیسم اشتباه شود. در پلورالیسم می گویند همه ی این ها درست است. صراط های مستقیم داریم. یک صراط مستقیم نداریم. هر کسی یک جوری می فهمد و همه هم درست می فهمند. لازمه پلورالیسم بی معنایی نقد سخن نادرست و تبلیغ سخن درست است. ولی در تکثر معرفتی، که پدیده ای واقعی است که اصلا رخدادش به دست ما نیست، هر کس اعتقاد دارد که حرف خودش درست است. هرچند احتمال می دهد یک جاهایی درست نفهمیده باشد. لذا با رعایت آداب گفت و گو و منطق، هر کس سعی می کند حرف دیگری را نقد کند یا اگر نتوانست آن را بپذیرد.

پس پیامبر «ص» مفهوم دینی امت را در عالَم بیرون محقق کرد. رفتار یکایک ائمه «ع» از لحظه رحلت نبی «ص» تا آغاز غیبت صغری و بلکه تا پایان غیبت صغری، در مسیر حفظ مواریث پیامبر «ص» بوده است. کوشیدند تا دستاوردهای پیامبر «ص» را حفظ کنند و حتی تقویت و تبیین کنند و در اختیار مردم قرار دهند. کوشیدند ارزش هایی مانند علم دوستی و مفهوم امت و... را حفظ کنند. منطقِ تفسیر حرکت ائمه «ع» همین است.

بعد از ائمه «ع» هم علمای تراز اولِ ما تا زمان حمله مغول (علامه حلی) همه در همین مسیر حرکت کردند. یک نوع اجماع عملی (نه به معنای دقیق اصولی)، از غیبت صغرا تا حمله مغول  وجود دارد که کاشفیت از سیره اهل بیت «ع» هم می تواند بکند. لذا علما هم تداوم بخش این سیره بوده اند و آن حفظ «امت» به عنوان یکی از مواریث نبوی است.

محوری که امت حول آن جمع می شود اسلام است. ولی اسلام و عمل به اسلام درجات مختلفی در جامعه دارد. من خودم را شیعه می دانم ولی می دانم در برابر من، مرجع تقلید من است که خیلی بیش از من زهد و تقوا دارد. به همین ترتیب، مرجع تقلید را نمی توان با امام معصوم «ع» مقایسه کرد. در این محور که همان اسلام است، محبوب ترین حالتش این است که امام عصر «عج» محور وحدت عملی قرار گیرند و فصل الخطاب و مدیر باشند. این حالت آرمانی است. ولی تا این نشده است هنوز جامعه ضد اسلامی نیست. بلکه درجه اسلامیت اش کمتر است. باید بکوشیم این جامعه را به کانون اصلی یعنی فهم و درک اهل بیت «ع» از اسلام، برگردانیم و معارف اهل بیت «ع» که برای بشریت هم مفید است را اشاعه دهیم. ولی اگر به آنجا نرسیدیم همه چیز را از دست نداده ایم. تمدن گذشته هرگز تمدن بنی امیه و ضد اسلام نبوده است. تمدن اسلام بوده، البته تمدن اسلام ناقص. در همین تمدن مردم حج می کردند، هرچند حج شان عالی نبود و روح ولایت نداشت. کمااین که نماز من هم در قیاس با نماز مرجع تقلیدم نماز عالی نیست. ولی نمازم ضد اسلام و ضد تشیع هم نیست.

بعد از پیامبر «ص» همه چیز از دست نرفت. اصلاً این حرف یعنی متهم کردن پیامبر «ص» به ناتوانی. پیامبر «ص» کاری کرد که هیچ کدام از بنی امیه و بنی عباس نتوانستند این درخت را کاملاً بیاندازند.

 




نظرات کاربران