در حال بارگذاری ...

می گفت یک دفعه یک پیرمردی از علمای اهل سنت بلند شد و گفت گول این شیعیان را نخورید! اینها که پشت سر شما نماز می خوانند از روی تقیه و ترس است! بعد آقای قرضاوی بلند شد و با صدای بلند گفت شما گول نخورید، من به ایران رفتم و در منزل یکی از علمای شیعه و او پشت سر من نماز خواند. در کشور آنها و در خانه شان، من باید از آنها می ترسیدم یا آنها از من؟! این تقیه از خوف نیست، اینها از آمریکا و اسرائیل نمی ترسند از شما بترسند؟!

حجت الاسلام دکتر بی آزار شیرازی

 

امام رضا «ع» می فرماید «الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» اگر به مردم محاسن کلام ما گفته شود از آن پیروی خواهند کرد. ولی ما می خواهیم با سب و لعن و بدگویی و عصبانیت شیعه را جا بیندازیم و قطعا اینطور جا نخواهد افتاد. ما اگر محاسن کلام اهل بیت «ع» را به روش احسن بیان کنیم، همه جهان پیرو اهل بیت «ع» خواهند شد. آیت الله بروجردی می فرمود ما وظیفه داریم محاسن کلام اهل بیت «ع» را برای جهانیان بیان کنیم.

ما دارای منطق بسیار قوی برگرفته از معارف اهل بیت «ع» هستیم و می توانیم به جای توهین و عصبانیت و بددهنی، آن را به جهانیان عرضه کنیم. بیان محاسن کلام اهل بیت «ع» واقعا معجزه می کند.

چند سال قبل دکتر قرضاوی که هنوز از جاده وحدت اسلامی منحرف نشده بود، به ایران آمد. من و عده ای از دوستان در هتل به دیدن ایشان رفتیم. برخی ها هستند که تا یک سنّی می بینند، سریع می روند روی بحث خلافت و امامت و صیغه و ... و یک دعوایی راه می افتد که به هیچ جایی هم نمی رسند. بنده به عکس، با روی باز با ایشان مواجه شدم و گفتم من کتاب های شما را خواندم و به نظرم بهترین کتاب شما «فقه الزکاة» شماست. خیلی برایش جالب بود. به دوستانش رو کرد و گفت من صبح تا حالا دارم درباره فقه الزکاة برای شما صحبت می کنم ولی هیچ کدام اطلاع ندارید، اما ایشان که شیعه و ایرانی هست، از کتاب های من خبر دارد. نظر من هم همین است که کتاب فقه الزکاة از کتاب های دیگر من بهتر است. قرضاوی در این کتاب از فقه امام جعفر صادق «ع» هم استفاده کرده است.

این باعث شد که ایشان بیفتد روی دنده حق جویی. ابتدا مسئله خمس را مطرح کرد و من دلایل فقه شیعه را در این رابطه مطرح کردم. خیلی مودبانه گوش کرد. بحث ادامه پیدا کرد تا به نماز مغرب رسیدیم. نماز مغرب را خواندیم. چون در آنجا مهر نبود، من یک دستمال کاغذی پیدا کردم و به جای مهر استفاده کردم. ایشان گفت فلسفه این که شما روی فرش سجده نمی کنید چیست؟ گفتم روایتی داریم در کتاب «وسائل الشیعه» - عمدا آدرس دادم که رجوع کند – که شخصی خدمت امام صادق «ع» آمد و پرسید پیشانی را بر چه چیزهایی می توان گذاشت و بر چه چیزهایی نمی توان گذشت. حضرت «ع» پاسخ داد: بر همه چیز می توان پیشانی گذاشت به جز دو چیز. یکی ماکولات است و دیگری ملبوسات. شخص می پرسد چرا نمی توان بر خوردنی ها و پوشیدنی ها سجده کرد؟ حضرت «ع» جواب می دهد: چون اهل دنیا بنده خوردنی ها و پوشیدنی ها هستند و شخص نمازگزار که برای حق تعالی عبادت می کند، صحیح نیست که پیشانی خود را بر معبود دنیاپرستان بگذارد.

 این روایت را که گفتم، ایشان خیلی خوشحال شد. گفت این که عین توحید خالص است، چطور شما شیعه ها را به خاطر مهر گذاشتن مشرک می نامند؟! من وقتی به قطر رفتم در شبکه الجزیره این موضوع را مطرح می کنم. جالب است که بحث ما تا نماز عشا طول کشید و من دیدم که ایشان هم یک دستمال کاغذی گذاشت و گفت من دیگر روی فرش سجده نمی کنم. دوستان ما گفتند تا وقتی که در ایران بود ما ندیدیم که بر روی فرش سجده کند. و وقتی به قطر رفت در شبکه الجزیره این موضوع را مطرح کرد و از دیدگاه شیعه حمایت کرد.

بعد ایشان گفت یک سوال دیگری برای من پیش آمده، چرا شما که چنین دلیل محکمی دارید وقتی به مکه و مدینه می روید بدون مهر نماز می خوانید؟ گفتم آنجا به دستور مراجع تقلید برای تقیه مداراتی این کار را انجام می دهیم. گفت تقیه مداراتی چیست؟ گفتم دو نوع تقیه داریم. یکی تقیه خوفی دربرابر ظالمان است که برای حفظ جان خود و برادران مان آن را انجام می دهیم. این در قرآن آمده و اهل سنت هم قبول دارند. یک تقیه دیگر هست به نام تقیه مداراتی که معنای آن پرهیز از اختلاف با اهل سنت است. به همین خاطر هم هست که مقام معظم رهبری در اجوبة الاستفتائات به جای تقیه مداراتی نوشته اند «برای حفظ وحدت». چون کلمه تقیه، کلمه ای است که برخی از آن عمل منافقانه برداشت می کنند.

آقای قرضاوی از این هم خیلی خوشش آمد. اما گفت یک سوال سوم برای من پیدا شد. شما مبنای فقهی هم برای این مسئله دارید. گفتم بله. حتی در فقه اهل سنت هم هست. گفت کجا؟ گفتم در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» آمده که در فقه مالکی می گویند بسم الله گفتن در نماز مکروه است، اما برای حفظ وحدت مستحب است. ایشان گفتند بله درست است. ما در فقه اصلی داریم به نام «رعایة الخلاف» یا اصل «استحباب الخروج من الخلاف». در فقه همه مذاهب اسلامی این اصل وجود دارد. در کتاب «النظائر» سیوطی این بحث مفصلا آمده است. آقای قرضاوی شروع کرد یکی یکی این مسئله را در هر چهار فقه اهل سنت بیان کرد. مثلا مالکی ها مثل شیعیان دست باز نماز می خوانند، اما می گویند اگر در جایی بودید که همه دست بسته نماز می خواندند، شما هم برای خروج از خلاف دست بسته بخوانید. یا در فقه حنفی برای خروج از خلاف با شافعی ها گفته می شود، اگر شما لمس نسا کردید مستحب است که تجدیدوضو کنید.

بحث احتیاط که در فقه ما شیعیان وجود دارد هم همین است. سعی می شود تا جایی که امکان دارد میان آرای مختلف جمع کنند. مثلا یک مرجع تقلید معتقد فلان ذکر سه بار باید در نماز گفته شود. دیگری معتقد است یک بار کافی است. می گویند احتیاطا سه بار بگویید که به هردو عمل کرده باشید. در کتاب لمعه آمده که اگر سگ به ظرفی زبان بزند، باید سه بار خاک مالی بشود و بعد با آب شسته شود. ولی می گوید مستحب است که هفت بار خاک مالی شود برای خروج از اختلاف با کسانی که واجب می دانند که هفت بار خاک مالی انجام شود.

یک بار یکی از علمای شیعه بحرین به من گفت که می خواهم از شما تشکر کنم. گفتم چرا؟ گفت آقای قرضاوی به بحرین آمده بود و در جمع کثیری از علمای شیعه و سنی بحرین شروع کرد به تعریف کردن از شیعه ها و می گفت پشت سر اهل سنت نماز می خوانند و ... همه آن چیزهایی که بین من و آقای قرضاوی ردوبدل شده بود، را به نقل از قرضاوی برای من تعریف کرد.

می گفت یک دفعه یک پیرمردی از علمای اهل سنت بلند شد و گفت گول این شیعیان را نخورید! اینها که پشت سر شما نماز می خوانند از روی تقیه و ترس است! بعد آقای قرضاوی بلند شد و با صدای بلند گفت شما گول نخورید، من به ایران رفتم و در منزل یکی از علمای شیعه و او پشت سر من نماز خواند. در کشور آنها و در خانه شان، من باید از آنها می ترسیدم یا آنها از من؟! این تقیه از خوف نیست، اینها از آمریکا و اسرائیل نمی ترسند از شما بترسند؟!

این عالم شیعه بحرینی می گفت آقای قرضاوی انقدر قشنگ دفاع کرد که همه جلسه تحت تاثیر قرار گرفت. 

دین به ما می گوید که سعی کنید از اختلاف دوری کنید، ولی بعضی ها برعکس سعی می کنند که اختلاف شان با دیگران پررنگ تر بشود و نمود پیدا کند! مثلا اهل سنت میگویند که به این دلیل که شما در وضو پای تان نمی شویید ما نمی توانیم پشت سر شما نماز بخوانیم. یکی از بزرگان به من گفت چرا اهل سنت پشت سر ما نماز نمی خوانند. گفتم که چنین حرفی می زنند. شما اجازه بدهید که شیعیان قبل از وضو یا بعد از وضو پای خود را – نه به عنوان وضو - بشویند که این مسئله برطرف شود. گفت نه! حتما باید فرق شیعه و سنی مشخص باشد! گفتم آیا با بوی عرق پا باید شیعه از سنی مشخص شود؟! یعنی با بوی گند پا می خواهیم شیعه را معرفی کنیم؟!

درست است که در وضو مسح آمده ولی شستشو جزو نظافت است و باید رعایت شود. پا یا دست اگر کثیف است باید شسته شود.

 




نظرات کاربران