در حال بارگذاری ...

چیزی که متاسفانه در بچه های مذهبی و حتی رفتار سفرای انقلابی که قرار بود حامی مستضعفان جهان باشند به طور علنی یا پنهانی بروز یافته عدم اهمیت کشورهای آسیایی، مستضعف و توسعه نیافته و بی توجهی به سرمایه انسانی چند صد میلیونی است که در کشورهای پاکستان و هند و بنگلادش و اندونزی و... وجود دارد!

علیرضا کمیلی

 تا سخن از «تربیت جهانی» به میان می آید برخی تصوری جز آموختن زبان خارجی و خصوصا انگلیسی(!) در ذهن شان شکل نمی گیرد! 
اینکه تربیت جهانی در لایه های معرفتی، تحلیلی، عاطفی و رفتاری چه معنایی دارد محل سخن ما نیست و صرفا به برخی مثالها می پردازیم تا مشخص شود اتمسفر موجود در فضای تربیت جهانی در صورتی که با مبنای اسلامی و انقلابی بدان بنگریم چه خواهد بود. 
تربیت جهانی با مبنای قرآنی مولفه های مهمی دارد که رفتار درست با مظلومان، موحدان و مسلمانان جهان از جمله آنهاست اما حتی کسانی که امروز در میان ما بعنوان فعالان جهانی شناخته می شوند، بدلیل تاثیرپذیری ناخودآگاه از فضای مدرن، ارزشهای اعمالی – و نه الزاما اعلامی- متفاوتی از آنچه باید باشد را بروز می دهند! 

علیرضا کمیلی

 

ذوق زدگی از زبان انگلیسی! 
این تمایز در برخی لایه های ظاهری سخیفی مثل ذوق زدگی از بیان چند واژه انگلیسی و گفتگو با اروپایی های چشم آبی بروز یافته و در برخی در لایه های زیرین بروز می کند! 
چیزی که متاسفانه در بچه های مذهبی و حتی رفتار سفرای انقلابی که قرار بود حامی مستضعفان جهان باشند به طور علنی یا پنهانی بروز یافته عدم اهمیت کشورهای آسیایی، مستضعف و توسعه نیافته و بی توجهی به سرمایه انسانی چند صد میلیونی است که در کشورهای پاکستان و هند و بنگلادش و اندونزی و... وجود دارد! 
هنوز در میان بدنه حزب اللهی ما نیز شوق آموختن زبان اردو یا ملایو و بنگالی، یک دهم آموختن زبان انگلیسی یا فرانسوی نیست و همزیستی با مهاجران افغانستانی یا عراقی نیز شوق اقدامات تربیتی و فرهنگی برای صدور انقلاب را ایجاد نکرده است! 
به یاد دارم که یک جوان افغانی الاصل تبعه آمریکا به صرف اینکه خود را آمریکایی معرفی می کرد همه درها را به روی خود باز می دید و وقتی مخاطبانش می فهمیدند او افغانی الاصل است، آب سردی به روی ذوق زدگی شان می ریختند! 
سفیرانی که از شرق گریزانند! 
وقتی سفیر انقلاب ما که باید نماینده فکر امام مستضعفین باشد، از اینکه به او پیشنهاد تصدی سفارت بنگلادش یا افغانستان را بکنند – با وجود مزایای فوق العاده!- فقط چون دون شان می پندارد قبول نمی کند و حضور در مراکز مطالعاتی وزارت خارجه را ترجیح می دهد!! و همزمان در این سو، عده ای در صف می ایستند تا نفر قبلی کی از فلان سفارت اروپایی بازگردد! 
به یاد دارم که یک کاروان از پاکستانی الاصل های انگلستان برای اقدامی بشردوستانه عازم این کشور بودند که محل اقامتی برای شان هماهنگ کردیم. مسوول مربوطه که ذوق زده بود وقتی آنها را دید با تلخی و تعجب به طعنه گفت: چه انگلیسی های خوشکلی! اینها که سیاه اند!
مادامی که ارزشهای اسلامی در قلب ما به باور تبدیل نشود و واقعا وقت گذاشتن برای یادگیری زبان اردو، یا دوستی با یک تبعه افغانستان و همکلامی با یک بنگلادشی برای ما فرقی با آموختن انگلیسی یا گفتگو با اروپایی ها نداشته باشد، آنگاه «تربیت جهانی انسان انقلاب اسلامی» رخ داده است و مرزهای بی حد و حصر تمدن توحیدی را در عرصه گیتی در خواهیم نوردید والا به وضعیتی دچار می شویم که حتی عمق استراتژیک خودمان را نیز از دست خواهیم داد که تا حدودی نیز چنین شده است! 
ترجیح رشد تکنولوژی بر ارزشهای انسانی! 
گرچه توسعه یافتگی نقش مهمی در ارزشمندی یک کشور در ذهن عموم مردم دارد ولی فضای ارزشی کنونی، بیشتر ناشی از هژمونی دستگاه رسانه ای غربی است که حتی پیشرفتهای چین و هند نیز در آن کوچک و فرعی شمرده می شوند و فقط غرب، کعبه آمال است! 
اگر عامه مردم پیشرفت تکنولوژیک و ارزشهای ظاهری را تنها ملاک برتری ملتها بدانند اما از بدنه حزب اللهی که قرار است در مکتب «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» زیست کند و آیات متعدد از بین رفتن تمدن های قدرتمند مادی ولی غیرتوحیدی را در قرآن خوانده باشد، انتظار این است که فرهنگ انسانی و اصیل انقلاب اسلامی را در رفتار خود با سایر اقوام، مذاهب و ملتها به نمایش بگذارد و اسیر مرزهای جعلی که چند دهه قبل توسط دستان استعمار پیر کشیده شده است نشود! 
مکتبی که می تواند جهان گستر شود 
امام، با مکتب جدیدی که از دل آیات قرآن و آموزه های اصیل اهل بیت علیهم السلام به جهانیان عرضه کرد پتانسیل گفتگو با همه کسانی که روح آزادگی و عدالتخواهی در آنان زنده هست را آزاد کرد ولی آنچه می توانست و می تواند این «گفتمان جهانی» را در حصار بکشد و محدود کند نه تلاش دشمن و تبلیغات بوقهای پر سر و صدای او که عصبیت ها و رنگهای ساختگی ناشی از نشناختن این نگرش تمدنی و به باور تبدیل نشدن آن در قلب و جان و رفتار خود ماست!
آنگاه که ما برای مستضعفان جهان از هر دین و آیین و مسلکی باشند دل بسوزانیم و کشته شدن مظلومان در نقاط مختلف جهان ما را به اقدامی درخور برانگیزاند، نصرت الهی نیز همراه ما خواهد شد و بسیج جهانی نیروهای انقلابی با محوریت این گفتمان شکل خواهد گرفت و جرات اقدام در سایر مظلومان نیز ایجاد خواهد شد.
استقبال گسترده شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و حتی کمونیست های عدالتخواه از گفتمان امام؛ نشانگر پتانسیل نهفته در آن است و همه می دانیم که «جهانی شدن» حقیقی آن، فقط و فقط با شناخت درست این گفتمان، باورمندی به آن و عرضه آن به همه دلهای آماده میسر خواهد شد انشالله

 




نظرات کاربران