وقتی این حس حاکم شد، فرد تمام توان خود را بسیج خواهد کرد تا به وسیله مقابله با مذهب مقابل و بدگویی و ایجاد نفرت از آن مذهب، عدم تغییر مذهب هم مذهبی های خود را بیمه کند. در نتیجه روحانی ای که تا پیش از این در مسجد احکام می گفت و توصیه های اخلاقی می کرد، امروز تمام مباحث خود را به نفرت پراکنی نسبت به مذهب مقابل اختصاص می دهد تا مبادا فرد دیگری تغییر مذهب دهد.
«تغییر مذهب» اتفاقی است که در فرد رخ می دهد ولی آثار اجتماعی بسیاری خصوصا در حیطه واگرایی و همگرایی مذهبی دارد. بنابراین برای جامعه ای که می خواهد میان اتباع مذاهب مختلف همگرایی ایجاد کند، تغییر مذهب مسئله ای اساسی است که اگر چاره ای برای آن نیندیشد، مصیبت های بسیاری را متحمل خواهند شد.
در این یادداشت سعی می شود به صورت خیلی خلاصه به تبعات منفی تغییر مذهب افراد در مناطق مشترک شیعه و سنی پرداخته شود.
تمرکز فعالیت های دینی بر ستیز با مذهب مقابل
وقتی فردی از یک مذهب به مذهب دیگر روی می آورد، علما و بزرگان مذهب مبدا خطری بزرگ و هراسی عظیم پیرامون هویت مذهبی خود احساس می کنند که اگر با قدرت در برابر آن نایستند هویت شان بر باد خواهد رفت. احساسی که بر آنان حکمفرما شده و مبنای عمل آنها قرار می گیرد این است که «آمده اند دین مان را بگیرند!».
وقتی این حس حاکم شد، فرد تمام توان خود را بسیج خواهد کرد تا به وسیله مقابله با مذهب مقابل و بدگویی و ایجاد نفرت از آن مذهب، عدم تغییر مذهب هم مذهبی های خود را بیمه کند. در نتیجه روحانی ای که تا پیش از این در مسجد احکام می گفت و توصیه های اخلاقی می کرد، امروز تمام مباحث خود را به نفرت پراکنی نسبت به مذهب مقابل اختصاص می دهد تا مبادا فرد دیگری تغییر مذهب دهد.
نتیجه این تغییر رویکرد این خواهد شد که بین پیروان مذاهب مختلف که در منطقه ای مشترک با هم زندگی می کنند نفرت و حس تقابل ایجاد خواهد شد. و البته لازم به توضیح نیست که ایجاد حس تقابل و نفرت در مناطق مشترک میان شیعه و سنی چه تبعات فاجعه باری به دنبال خواهد داشت. حالا فرد رفیق قدیمی و یا همسایه اش که مذهبی دیگر دارد را به چشم دشمن می نگرد که اصلا نباید به او نزدیک شد، چه رسد به برقراری ارتباطات برادرانه اجتماعی!
و همین نفرت ها و دشمن پنداشتن هاست که زمینه درگیری مذهبی را ایجاد خواهد کرد.
ایجاد بدبینی نسبت به طرف مقابل
فرد تغییر مذهب داده در فرایندی کاملا طبیعی از طرف هم مذهبی های سابق خود تحقیر و طرد می شود. در بعضی موارد حتی دشمنی های خونین ایجاد می شود. فرد تغییر مذهب داده که حالا تحت فشار شدید بی پناه شده لاجرم به دامان هم مذهبی های جدید خود پناه می آورد. او برای مستحکم کردن پناهگاه جدید خود، نزد هم مذهبی های جدیدش مدام از ظلم هایی که بخاطر تغییر مذهب بر او رفته و می رود می گوید تا مدافعانی پروپاقرص بیابد.
این بیان مظلومیت ها– که بعضا درست و بعضا بزرگ نمایی شده است – احساسات هم مذهبی های جدید را علیه افراد مذهب مقابل به شدت تحریک می کند. آنچه از اتباع مذهب مقابل در ذهن فرد ایجاد می شود، موجوداتی ظالم، نامرد و جنایتکار است که باید در برابر ظلم های آنان ایستاد. و این بدبینی شدید نسبت به همسایه ای که مذهبی مخالف مذهب فرد دارد، زمینه را برای ایجاد درگیری مذهبی فراهم می کند.
کشیده شدن مسائل اختلافی به کوچه و بازار
فردی که تغییر مذهب می دهد، در ابتدا در خانواده خود و سپس در جمع دوستان و نزدیکان خود تحت فشار قرار می گیرد. هم مذهبی های سابق که معتقدند این فرد از حق به سوی باطل سوق پیدا کرده، تمام توان خود را به کار می گیرند تا او را به مذهبی که حق می دانند بازگردانند. لذا برای ایجاد تزلزل در عقیده جدید فرد، می روند و تمام شبهاتی که متوجه آن مذهب است را گردآوری کرده و با فرد تغییرمذهب داده به بحث و مناظره می نشینند. بعضی از تغییر مذهب دادگان در برابر این فشارها عقب نشینی کرده و به مذهب سابق خود برمی گردند.
اما این احتمال برگشت باعث می شود که در طرف دیگر پیروان مذهب جدید نیروی خود را بسیج کنند تا نگذارند فرد به مذهب سابقش برگردد. لذا شروع می کنند به جمع آوری شبهات و بدگویی از مذهب طرف مقابل و انبوهی از کتب ضدمذهب مقابل را پیش روی او می گذارند. در واقع اتفاقی که می افتد این است که کشمکشی شکل می گیرد برای اینکه افراد هر مذهب، فرد تغییر مذهب داده را به سمت مذهب خود بکشانند. این از این طرف می کشد و او از آن طرف!
در نتیجه مباحث اختلافی که باید در مجامع علمی و توسط علما مورد بحث قرار گیرد به جمع های خانوادگی و دوستانه می رسد. حال دیگر دغدغه همه می شود یافتن شبهاتی که متوجه مذهب مقابل است و بررسی راه های کوبیدن آن مذهب! و وقتی مباحث اختلافی به میان عوام آمد باید منتظر افراط گرایی های شدید بود. در این فضاست که زندگی مسالمت آمیزی که تاکنون پیروان هردومذهب در کنار هم داشتند تبدیل می شود به کشمکش های اعتقادی که به دلیل عوام بودن به درگیری نیز خواهد کشید.
چه باید کرد؟
از طرفی حق هر فردی است که اگر به وسیله تحقیق و بررسی مذهب دیگری را بر حق دید به آن بگرود و از طرف دیگر تغییر مذهب در مناطق مشترک تبعات منفی بسیاری دارد. با توجه به این شرایط چه باید کرد؟
شاید بهترین راه کوچ فرد تغییر مذهب داده به منطقه ای باشد که اکثریت قاطع آن منطقه جزو هم مذهبان فرد باشند. یا اینکه فرد به تبعات منفی اعلام علنی تغییرمذهب خود آگاه باشد و بشدت از بوق و کرنا کردن این تغییر مذهب خودداری نماید.
چنانچه گفتیم تلاش برای تغییر مذهب دیگران امری محرک و خلاف همزیستی است ولی اگر فردی، خود به این نتیجه رسید این راهها قابل پیشنهاد هستند.
مرتبط: