در حال بارگذاری ...

اصل این است که جرح مذهبی، غیر علمی است و شخص صادق بوسیله صدقش شناخته شود نه بوسیله مذهبش. اما از آنجایی که بعضی از اهل علم به بدعت جرح مذهبی دچار شدند و در بررسی روایات راوی اهمال کردند...

»الشیخ حسن فرحان المالکی

 

*مترجم: وثاقتی

توضیح: جرح و تعدیل یکی از اصلاحات علم رجال است که مراد از جرح، خدشه‌ وارد کردن‌ به‌ عدالت‌ یا ضبط‌ راوی‌ یا هر دو ویژگی یاد شده‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در نتیجه این‌ جرح‌، حدیث‌ او ناپذیرفتنی‌ تلقی‌ شود و مراد از تعدیل، توثیق‌ است‌ و مراد از توثیقِ راوی،‌ به‌ معنای‌ صحه‌ گذاشتن‌ بر عدالت‌ و ضبط‌ وی‌، به‌ صورت‌ توأمان‌، است‌، زیرا این‌ دو ویژگی‌ است‌ که‌ موجب‌ پذیرش‌خبر راوی‌ می‌شود.

اصل این است که جرح مذهبی، غیر علمی است و شخص صادق بوسیله صدقش شناخته شود نه بوسیله مذهبش. اما از آنجایی که بعضی از اهل علم به بدعت جرح مذهبی دچار شدند و در بررسی روایات راوی اهمال کردند حال این سوال پیش می آید که آیا شیعه بودن بیشتر موجب می شودکه مورد جرح واقع شود یا اینکه مخالف شیعه بودن نزدیکتر است که مورد جرح واقع شود؟!

 

به نظر من -بر اساس علم به روش اهل حدیث- کسی که به تشیع نزدیک تر است در نقل کامل و با امانتِ نص، از ثبات قدم و جرأت بیشتری برخوردار است و کسی که مخالف شیعه است ضعیف تر و از امانت کمتری برخوردار است.

 

به کسانی که به تشیع نزدیکتر اند مانند عبدالرزاق و النسائی و الحاکم و ابن عبدالبر و...، ملاحظه کنید، آنها را در نقل، صادق تر و در روایت حدیثِ کامل و بدون تصرف و جداسازی، با جرأت تر خواهید یافت.

 

و به کسانی که مخالف تشیع هستند مانند احمد و بخاری و ابوداوود و ابن تیمییه و... و بزرگان سلفیه تا به امروز، ملاحظه کنید، آنها را عکس کسانی خواهید یافت که به تشیع نزدیکترند چرا که در روایات جداسازی، تصرف و پنهان کاری میکنند.

 

بنابراین نتیجه اینگونه میشود اگر در تو چیزی از تشیع باشد، صادق تر و با امانت تر خواهی بود و اگر در تو چیزی از مخالفت با تشیع باشد، از صداقت کمتر و احترام کمتری برای عامه برخوردار خواهی بود.

 

نتیجه به بیانی دیگر:

اگر شیعه نباشی در نقل و تحلیل ضعیف خواهی بود. اما اگر شیعه باشی صادق تر خواهی بود.

البته اقناع اینگونه حاصل نمیشود و قطعاً نیاز به بحث دارد.

کتاب یکی از شیعیان مانند نسائی  و کتاب دیگری از یکی از مخالفین تشیع مانند احمد را برگیر و آن دو را باهم مقایسه و نتیجه را دریاب.

 

بررسی علمی ضامن جوهر بسیاری از اقوال اهل جرح و تعدیل مانند این موضوع و دیگر موضاعات است. و بررسی معرفت شناسی مسوولیت آور و اخلاق مدار است و مانند بحث و بررسی مذهبی نمی باشد. پیشنهاد من این است که یکی از مراکز پژوهشی بیگانه را انتخاب کنید و سه منبع از این گروه و سه منبع از گروه دیگر را به آنها بدهید و از آنها بخواهید که پیرامونش بحث و بررسی کنند آن وقت به شما می آموزند که معنای بحث چیست!

 

کسانی که تصریح کردند به اینکه تشیع محکوم به جرح است و اهل سنت ثقه میباشند، سلفیون تندرو و افراطی هستند که به صورت مذهبی که ظالمانه میباشد حکم میکنند نه به  صورت معرفتی صادقانه، همانطور که امروزه نسبت به ما عمل کردند.

 

بنابراین اصل، صدق راوی است نه مذهبش لذا بایستی از حکم کردن بر شخصی از جهت مذهبش دوری کرد و آنچیزی که از این اصل خارج میباشد اینست که تشیع قرینه ای بر صدق و ضد تشیع قرینه ای بر کذب باشد. واقعیت خارجی هم شاهد این مسئله است و این حدیث، واقعیت خارجی را تایید میکند: «لا یحب علیاً الا مومن( و مومن هم دروغ نمیگوید) و لا یبغضه الا منافق(و منافق هرگاه خن میگوید دروغ میگوید)

چه راست گفتی یا رسول الله!

 

البته این مسئله از حیث غالبیت است نه از حیث تعمیم بخشیدن و استثناءات موجود هم مورد توجه نیستند و مهم اینست که این نتیجه بر ضد قاعده سلفی است که محدثین آنها به آن میبالیدند و با آن توانستند حق دیگران را پایمال کنند. لذا هنگامیکه با اهل حدیثی برخورد کردید که از قول راوی اهل سنت سخن میگویند از آنها بر حذر باشید و دقت کنید و هنگامیکه با اهل حدیثی برخورد کردید که از قول راوی شیعه سخن میگویند به آنها اعتماد کنید و خواهید یافت که اصل اولین دواعش از اهل حدیثی که خودشان را اهل سنت می نامیدند، به وجود آمدند مانند اسد السنه الاموی و ابراهیم الفرازی و...

 

این طرفداران اولیه اهل سنت، غالبا داعشی هستند. کتاب های اسدالسنه و مغازی الفرازی و سنه البربهاری و... را مطالعه کنید -پناه میبرم به خداوند از اینهمه قساوت قلب- و از طرفی دیگر کتاب های کسانی که دواعش آنها را به بدعت و ضلالت توصیف کردند را هم مطالعه کنید اتفاقا در اینها (که به بدعت از جانب دواعش توصیف شدند)  ازمفاهیم  اسلام اصیل بیشتر  خواهید یافت مانند صلح دوستی، آرامش، حقوق وعقل مداری و...

 

حاکمان در طول تاریخ به میراث افراطی و پیروانش اعتماد کردند و صلح مداران و عقل مداران را کنار گذاشتند و به جنگ با آنها پرداختند لذا داعش از مناطق دنیا برای ما خارج شدند! در نهایت میگویم به احکام به ارث گذاشته شده رجوع کنید و حالت جهل و نادانی را رها کنید، دین اصیل خدا را یاری کنید همان دین رحمت و عدل و عقل و صدق را. دنیا از افراطی گری و افراط گرایان به ستوه آمده.

 

 




نظرات کاربران