در حال بارگذاری ...

کاشف الغطا در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فرا خواند. (نزهة السمر و نهزة السفر) سفر نامه حج اوست . سپس به سوریه و لبنان رفت و مسلمانان را با ترفندهای استعمارگران و راههای مبارزه با آنها آشنا کرد. با علمای شیعه و سنی سخن گفت. پرهیز از اختلاف و همکاری دانشمندان شیعه و سنی از سخنان اوست که با اندیشمندان در میان می گذاشت.....پس از ماهها اقامت در لبنان که به گفتگو با دانشمندان برجسته شیعه ، سنی و مسیحی ، نقد مقاله ها و فعالیتهای تبلیغی و علمی گذشت ، به مصر رفت و به تدریس در (الازهر)، بزرگترین حوزه علمیه جهان اهل سنت پرداخت. او که نفوذ مسیحیت در مصر را احساس می کرد، با کشیشان درباره انجیل و مسیح علیه السلام سخن گفت و اسلام را به آنها معرفی کرد. (التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح ) نوشته اوست.

سفرهای پربار

کاشف الغطا در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فرا خواند. (نزهة السمر و نهزة السفر) سفر نامه حج اوست . سپس به سوریه و لبنان رفت و مسلمانان را با ترفندهای استعمارگران و راههای مبارزه با آنها آشنا کرد. با علمای شیعه و سنی سخن گفت. پرهیز از اختلاف و همکاری دانشمندان شیعه و سنی از سخنان اوست که با اندیشمندان در میان می گذاشت. کاشف الغطا در لبنان ازدواج کرد. پس از ماهها اقامت در لبنان که به گفتگو با دانشمندان برجسته شیعه ، سنی و مسیحی ، نقد مقاله ها و فعالیتهای تبلیغی و علمی گذشت ، به مصر رفت و به تدریس در (الازهر)، بزرگترین حوزه علمیه جهان اهل سنت پرداخت. او که نفوذ مسیحیت در مصر را احساس می کرد، با کشیشان درباره انجیل و مسیح علیه السلام سخن گفت و اسلام را به آنها معرفی کرد. (التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح ) نوشته اوست که جلد اول آن در سال 1331 ق ، در (صیدا) چاپ شد. مجتهد جوان با شور و شعف وصف ناپذیری به تبلیغ فرهنگ شیعه و دعوت تمام مسلمانان به یکپارچی در راه مبارزه با استعمار پرداخت . هنوز به چهل سالگی نرسیده بود ولی اندیشه پربار و سخنان جذابش همه را شیفته ساخته بود. او فرصتها را از دست نمی داد. سه سال در مصر و لبنان اقامت کرد و به ارشاد مردم پرداخت . شروع جنگ جهانی اول و اشغال عراق به دست انگلیس او را برای دفاع از وطن ، به بازگشت به میهن فرا خواند.

دفاع از وطن

جنگ جهانی اول در سال 1332 ق ، آغاز شد. انگلستان بسیاری از شهرهای عراق را تصرف کرد. کاشف الغطا خود را به (کوت ) که خط مقدم نبرد با انگلیسیها بود، رساند و اسلحه به دست گرفت و از میهنش دفاع کرد. مراجع تقلید شیعه فتوای جهاد داده بودند و بسیاری از مجتهدان ، استادان و طلبه های حوزه های علمیه در خط مقدم جبهه با متجاوزان می جنگیدند، کاشف الغطا بارها به جبهه رفت و در کنار رزمندگان سلحشور به دفاع از وطن پرداخت.

کنگره جهانی اسلام

در سال 1350 ق . یک صد و پنجاه نفر از شخصیتهای سیاسی و مذهبی کشورهای مسلمان از سراسر دنیا، در کنگره جهانی اسلام ، گرد آمدند.مفتی بیت المقدس از سوی مجلس اعلای فلسطین ، کاشف الغطا را به شرکت به این گردهمایی فرا خواند. این در حالی بود که فلسطین هنوز اشغال نشده بود و بیش از هفتاد هزار نفر از مردم فلسطین به بیت المقدس آمده بودند تا از سخنان رهبران فرقه های اسلامی و شخصیتهای برجسته سیاسی و مذهبی کشورهای مسلمان بهره جویند. رشید رضا (نویسنده سنی مذهب تفسیر المنار) و علامه اقبال لاهوری نیز در این همایش بزرگ حضور داشتند.
هر شب چند نفر از دانشمندان سخنرانی می کردند تا اینکه نوبت به جناب کشاف الغطا رسید. اینک چکیده ای از سخنان وی را می آوریم:
"از نخستین شبی که با این اجتماع بزرگ روبرو شدم پیوسته خود را در میان ترس و امید می بینم . گاه نسبت به این کنگره خوشبین هستم و گاه دلم شور می زند... ترس من به چند دلیل است:
1- شرقی ها، به ویژه مسلمانان - مراد من برادران حاضر در این کنگره نیست - از پایداری در هدف برخوردار نیستند. چه بسا مسلمانانی که حرکتی آتشین آغاز کردند ولی پس از مدتی حرکتشان به خاموشی گرایید.
2- اختلاف و جدایی از خصلتهایی است که در درون ما ریشه دوانیده و ما را بیچاره ساخته است . اختلاف اندیشه و آزادی فکر از ویژگیهای انسان است ... اما مصیبت این است که اختلاف نظر به دشمنی بگراید... مسلمانان برادران یکدیگرند آیا برادر با برادر دشمنی می ورزد؟ ای یکتا پرستان ! یکی شوید. من پیش از این ، دو کلمه گفتم که امیدوارم از سخنان ماندنی باشد. گفتم:
گنبد اسلام بر دو پایه استوار است.
کلمه توحید و توحید کلمه. ای مسلمانان ! اگر سخن ما یکی نشود، باید با اسلام وداع کنیم ......
3- سومین بیماری ما این است که ما شرقی ها عادت داریم به جای عمل ، حرف بزنیم و در جایی که باید اندیشه خود را به کار بندیم ، کارها را بدون فکر انجام می دهیم.
هر ملتی با سه چیز می تواند قیام کند: مردم توانا، اندیشه درست و کوشش ‍ دایم"

سخنان کاشف الغطا غوغایی بپا کرد. در آن شب با اصرار از کاشف الغطا خواستند که امام جماعت نماز عشا باشد، او نیز پذیرفت . تمامی علمای اهل سنت ، حتی وهابیون ، ناصبی ها و خوارج نیز به او اقتدا کردند. از آن روز به بعد، کشاف الغطا امام جماعت کنگره شد. نماز جمعه هم به امامت او برگزار شد.
روزنامه ها و مجله های کشورهای اسلامی سخنان کاشف الغطا را چاپ کردند. بسیاری از نویسندگان و دانشمندان اهل سنت از آن به بعد، نسبت به شیعه روش ملایم تری برگزیدند.
کاشف الغطا پانزده روز در فلسطین ماند. به شهرها و روستاهای فلسطین رفت و با علما و مردم صحبت کرد. آنان را به وحدت فرا خواند. بسیاری پس از سخنرانی او در کنگره ، وی را (امام کاشف الغطا) می خواندند، دانشمندان اهل سنت از وسعت نظر، قدرت بیان و سخنان پر مغز او به شگفت آمده بودند.
کشاف الغطا به عراق بازگشت و بسیاری از طلاب و فضلای حوزه علمیه نجف که آوازه سخنان او در کنگره و تاءثیر آن را در روزنامه ها خواند بودند، به پیشواز او آمدند. حسینیه کرخ بغداد آکنده از جمعیت بود. روزنامه نگاران ، شاعران ، شخصیتهای فرهنگی و سیاسی عراق در حسینیه گرد آمده بودند. کاشف الغطا برای مردم صحبت کرد و آنها را از آنچه در کنگره گذشت ، مطلع ساخت.
وی پس از سه روز اقامت در بغداد، به کربلا رفت و پس از زیارت مرقد امام حسین علیه السلام به نجف بازگشت. هر شب ، مردم به دیدار او می رفتند و از سخنان او درباره مسافرتش استفاده می کردند. بسیاری از شاعران و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی نجف حضور موفق او در کنگره را به وی تبریک می گفتند و شاعران بیش از ده هزار بیت شعر درباره سفر او سرودند.
مردم کوفه از او دعوت کردند تا به شهرشان بیاید. مسجد بزرگ کوفه، هزاران نفر را در خود جای داده بود.کاشف الغطا برای مردم صحبت کرد. سخنرانی او به نام (الاتحاد و الاقتصاد) چند بار چاپ شد. در سخنان او آمده بود."غرب به وسیله صنعت و مکیدن چشمه های ثروت شرق ، بر آنان سیطره یافت. اسلام همه راههای سالم به دست آوردن ثروت را بیان و ضرورت رشد اقتصادی را گوشزد کرده است. سعادت کشورهای اسلامی با اتخاد و اقتصاد به دست می آید".

فریاد

آمریکا در پوشش برگزاری سمیناری فرهنگی در صدد فریب دانشمندان مسلمان برآمد. جمعیت آمریکایی دوستداران خاور میانه از 25 شخصیت برجسته مسلمان، از سراسر دنیا دعوت نمود تا در سمیناری که درباره ارزشهای اخلاقی اسلام و مسیحیت ، در تاریخ 23 آوریل 1945 م ، در هتل (امسادور)، واقع در (بحمدون ) لبنان برگزار می گردد، شرکت کنند.
بسیاری از اندیشمندان مسلمان و مسیحی دعوت کنگره را پذیرفتند. اما کاشف الغطا با تیزبینی توانست متوجه حیله آنها شود. کاشف الغطا در 78 سالگی ، بسان یک سیاستمدار جوان از تحولات سیاسی جهان با خبر بود. وی در اندیشه بر ملا ساختن اهداف کنگره بود. اما چگونه ؟ او در پاسخ دعوتنامه طولانی جمعیت دوستداران خاور میانه ، بسیار کوتاه نوشت : نمی توانم شرکت کنم.
کاشف الغطا تا آغاز کنگره یک ماه فرصت داشت. او در این مدت توانست نامه ای بسیار مفصل درباره اهداف کنگره بنویسد و همزمان با آغاز کنگره در لبنان پخش کند و بدین سان آمریکا را رسوا نماید. آگاهی او از اوضاع سیاسی و ترفندهای بسیار پیچیده استعمارگران به خوبی در این نامه هویداست . مرجع تقلید شیعیان که بیشتر وقت خود را به تدریس ، تاءلیف ، دیدار با مردم و پاسخ به سؤالاهای شرعی آنان می گذراند، از آخرین تحولات سیاسی جهان به خوبی آگاه است . اینک چکیده ای از پاسخ او به کنگره را می آوریم:"

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای گارلندایوانز هایکینر، معاون جمعیت دوستداران خاور میانه ...تمام موضوعهای مورد بحث در دو مطلب خلاصه می شود:
1- ارزشهای معنوی و نمونه های عالی اخلاقی در اسلام و مسیحیت
2- خطر کمونیست برای بشریت و راه مبارزه با آن در اسلام و مسیحیت
پیش از هر چیز باید بدانید که زبان عمل از زبان حرف برنده تر است . هزاران کنگره از طرف آنان که پای بند به ارزشهای معنوی نیستند، بی اثر است ... ای دولت ایالات متحده و ای دولت انگلیس ! آیا شما دارای چنین صفت هایی هستید؟!...آیا جنایتهایی که شما در فلسطین کردید شما را رو سیاه نکرد؟.....مگر به آنها پول و اسلحه نمی دهید؟!شما نهصد هزارعرب (فلسطینی ) را بی خانمان ، آواره بیابانها، زمین را بستر و آسمان را لحاف آنها نکردید؟! آنها در وطن خود عزیز بودند و شما کاری کردید که دل سنگ به حال آنها می سوزد... آیا نرون (امپراتور روم و جنایتکار بزرگ تاریخ ) به اندازه شما جنایت کرد؟

شگفتا! که شما از مسلمانان و اعراب انتظار همکاری دارید و از آنها می خواهید که با شما همفکری و همکاری کنند. شما عرب را لگدمال می کنید. با یک دست بر سرش می کوبید و با دست دیگر او را نوازش می کنید.
اکنون شما از در دیگری وارد شده اید. امروز از ما می خواهید که با شما در کنگره ها بر سر یک میز بنشینیم و درباره ارزشهای معنوی به مذاکره بپردازیم. آیا خونهایی که در ایران،سوریه ، مصر و لبنان ریخته می شود، ناشی از توطئه های شما نیست ؟! آیا شما در شرق و غرب جهان به مرم بی گناه ستم روا نمی دارید؟! تونس، مراکش و الجزایر در غرب جهان ، در آتش ‍ بیداد شما می سوزند و کره ، هندوچین (ویتنام ) و کنیا در شرق جهان ، در آتش شما خاکستر شدند. تمام این دشمنیهای شما برای ماده پرستی شماست.همان چیزی که در نامه خود از آن نکوهش کرده و آن را زنگ خطری برای مردم دنیا بیان کردید. آیا شما چیزی جز ماده را می پرستید؟! آیا شما دینی غیر از دنیا پرستی دارید؟!
شما بمب اتمی را برای چه ساخته اید؟! آیا تلاش در راه استثمار ملتها و به بند کشیدن آنها به خاطر دنیا پرستی و پول پرستی شما نیست؟ تمام برنامه های شما - حتی آنهایی که به نام دین انجام می دهید - به خاطر دنیا پرستی است....
شما فلسطین را ذبح کردید، اما با دست دولتهای عرب ، بلکه به دست دولتهای اسلامی تا ذبح شرعی باشد! به دست مسلمان و رو به قبله ، تا برای شما و صهیونیستها خوردن آن حلال باشد! چرا که شما اهل دین (؟) و در پس ارزشهای معنوی هستید! و جز غذای پاک و حلال نمی خورید....
شما به این اندازه جنایت بسنده نکردید. بلکه تلاش می کنید که عرب را وارد پیمان دفاع مشترک کنید و این مرغ ضعیف و بی بال و پر را در دامی دیگر بیندازید...

کمکهای مالی شما سرابی است که تشنه را می فریبد، اما سیرابش نمی کند. آمریکا اگر یک دلار کمک می کند، ده برابر آن را پس ‍ می گیرد پس بعضی می گویند:" انگلیس ، فرانسه و دولتهای اروپایی در پیمان آتلانتیک وارد شدند و استقلال خود را از دست ندادند. بنابراین چه مانعی دارد که ما نیز در پیمانهای دفاعی وارد بشویم" . در پاسخ می گوییم :" همین دولتها هم استقلال سیاسی ، دفاعی و اقتصادی خود را از دست داده و تابع آمریکا شده اند. به همین خاطر است که بسیاری از حزبهای آن کشورها، با آن مخالفند، مانند حزب کارگر انگلیس که حزب بزرگی است."
مصالح ما هیچگونه ارتباطی با مصالح آمریکا ندارد. آنها فقر، نادانی و عقب ماندگی ما را می خواهند و ما خواهان دانش ، سعادت و پیشرفتیم.
من دولتهای عرب را نصیحت می کنم که تسلیم دولتهای استعماری نشوند، زیرا مشکلی را برایشان حل نخواهد کرد. به جوانان می گویم که راه رهایی ما بازگشت به قرآن و اسلام است . فرهنگ پربار اسلامی می تواند پشتوانه مبارزه شما با استعمار باشد، نه مرام کمونیستی که فرهنگی وارداتی است.
 اگر آمریکا بویی از انسانیت و معنویت برده بود، سیاه پوستهای آمریکایی الاصل را که در حال نابودی اند، حمایت می کرد. اگر ذره ای عدالت در دولت آمریکا بود، با پانزده میلیون سیاه پوست این همه بدرفتاری نمی کرد. دویست سال است که شما آمریکائیها سیاهان را به بردگی گرفته اید...
آمریکا به اسرائیل کمکهای نقدی می دهد و اسلحه فراوان در اختیار او می گذارد. اما در مورد کشورهای عربی بجز وعده های تو خالی ، هیچ چیز به آنها نمی دهد.اگر اسلحه ای به کشورهای عربی بدهد، به این شرط است که با اسرائیل نجنگد. شگفتا! اگر ما با اسرائیل نجنگیم ، با که بجنگیم ؟! ما جز اسرائیل دشمنی نداریم
ما این ذلتها را چگونه فراموش کنیم و با شما کنار یک میز بنشینیم و درباره ارزشهای معنوی و نمونه های عالی اخلاقی به گفتگو بپردازیم ؟
سوگند به همه مقدسات که اگر دولتهای عربی با هم متحد شوند، بر آمریکا، انگلیس و اسرائیل پیروز می شوند، شما شیطانها بهتر است دست از جنایت های خود بردارید و فلسطین را به صاحبان اصلیش بسپارید. آنگاه درباره ارزشهای معنوی، کنفرانس تشکیل دهید. اگر در عرف سیاست رواست که با یک دست تسبیح و با دست دگیر کارد بگیرید و سینه مظلومان را بشکافید، این کار از نظر عقل روا نیست.
مسلمانها نسبت به یکدیگر مغرورند، ولی در برابر دشمن مانند گوسفند ذلیل اند... سال گذشته به سفیر انگلیس گفتم : "عراق از زمانی که به اشغال در آمد، روز به روز وضعش بدتر شده است" . وی پاسخ داد: "این چه حرفی است ؟ اکنون کارها رو به راه شده و آبادانی و اقتصاد پیشرفت کرده است . برای نمونه ، قصر شاه همه ساله در محاصره سیل قرار می گرفت ، ولی اکنون آسیبی از این جهت به آن نمی رسد". به او گفتم:"
حفظ کاخ شاه ، حفظ پایگاه شماست ، کاخ شاه مهم نیست کوخ کشاورز مهم است...همین امسال شاهد طغیان بی سابقه رود کرخ بودیم. بغداد و بسیاری از روستاهای آن آسیب دید. میزان خسارت تا بیست میلیون دینار بر آورد شد. بیش از پنج هزار نفر غرق شدند. همان انسانهایی که ستون فقران مملکت و گردانندگان اصلی چرخهای کشورند. مهار کردن رود کرخ و جلوگیری از سیل به مصلحت استعمارگران نیست وگرنه آنهایی که برج ایفل را ساختند، می توانستند سیل بنده هایی در بغداد بسازند.
اگر پیامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمد صلی الله علیه و آله و سلم طاغوتهای اولوالعزم نیز پنج نفرند: روزولت ، تروس آیزنهاور، چرچیل، وایدن .اینها جرثومه فسادند.....ارزشهای عالی اخلاقی در اسلام است ، نه در بحمدون . شاید در این روزها افرادی که دعوت کنگره بحمدون را پذیرفتند، در آنجا گرد آمده باشند. می خواهم از آنها بپرسم آیا می دانید که چند سال پیش ، صهیونیسم به (دیر یاسین) حمله کرد، مردان ، زنان و کودکان را کشت؟آیا می دانید که همه اسلحه های صهیونیستها آمریکایی بود؟
شما از بازماندگان کشته ها می خواهید با قاتل صلح کنند و دستش را ببوسند. وای بر شما! ای فرزندان سکسون ، به خدا سوگند! اگر همه ستمهای تاریخ را در یک کفه ترازو نهند و بیداد شما بر عرب و اسلام را در کفه دیگر، ظلم شما می چربد! شما خیال می کنید که پیرو حضرت عیسی علیه السلام هستید؟ ..کاش فرزندان عموسام و برادرزاده اش ، سکسون شرشان را از سر ما کم می کردند که ما را به خیرشان امیدی نیست.  آمریکا با ژاپن چه کرد؟... شهر هیروشیما را با بمب اتمی ویران کرد. گناه مردم هیروشمیا چه بود؟ مگر آمریکا مسیحی نیست ؟! مگر تورات و انجیل از آدمکشی نهی نکرده است؟!
پاسخ کاشف الغطا به کنگره با نام (المثل العلیا فی الاسلام ، لافی بحمدون ) (نمونه های عالی اخلاقی در اسلام است ، نه در بحمدون ) در کنفرانس پخش شد. روزنامه های لبنان نامه کاشف الغطا را چاپ کردند. مردم با اهداف پشت پرده کنگرده آشنا شدند. یکی از اندیشمندان مسلمان درباره این نامه گفت:
"کاشف الغطا کشف الغطا " کاشف الغطا پرده را کنار زد.
نامه کاشف الغطا مورد استقبال کم نظیر خوانندگان قرار گرفت و بدین خاطر سه بار در آن سال چاپ شد. نزدیک به صد هزار نسخه از کتاب (المثل العلیا فی الاسلام ، لافی بحمدون ) در کشورهای مسلمان چاپ و به زبانهای انگلیسی و فارسی ترجمه شد.

شیخ محمد حسن کاشف الغطا در سال 1294 ق . در محله عماره نجف دیده به جهان گشود.
جد او آیة الله شیخ جعفر کاشف الغطا (متوفی 1228 ق .)از دانشمندان و مجتهدان بزرگ عراق بودند. آیة الله شیخ علی کاشف الغطا (متوفای 1320 ق .) - پدر ایشان- از مراجع بلند پایه تقلید عراق بود. محمد حسین در ده سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد.سالها نزد استادان برجسته حوزه علمیه نجف مانند آیات بزرگوار مصطفی تبریزی ، میرزا محمد باقر اصطهباناتی ، احمد شیرازی ، علی محمد نجف آبادی ، ملا علی اصغر مازندرانی ، حاج آقا رضا همدانی ، محمد تقی شیرازی و علامه حسین نوری (محدث نوری ) به شاگردی پرداخت.پس از رسیدن به مقام اجتهاد، به تدریس آموخته هایش برای طلاب جوان پرداخت.  آیة الله العظمی شیخ محمد حسین کاشف الغطا سرانجام پس از عمری تلاش خستگی ناپذیر، در ذیقعده 1373 ق . رخت از جهان بر بست. تشییع جنازه با شکوه او در نجف تا قبرستان وادی السلام گویای علاقه وافر مردم به او بود. مراسم یادبود رحلت او در عراق ، ایران ، پاکستان ، لبنان و بسیاری از کشورهای مسلمان برگزار شد.

http://www.hawzah.net/fa/Mostabser/View/5731




نظرات کاربران