در حال بارگذاری ...

بعد از قرائت قرآن مراسم با سخنرانی مولوی رزم آرا – امام جمعه اهل سنت اسماعیل آباد - شروع می شود. اهتزاز پرچم سفید را هم محصول تلاش های امام خمینی(ره) می نامد که آلایش آن « صدور انقلاب» را در پی دارد

* بهادرزائی

 

کمی بعد از 6 بعد از ظهر، دوست مان با تاخیر از راه می رسد و ما را – که چند روزی ست مهمان امام رضا(ع) در مشهد مقدسیم– همراه خود می کند. مبدا، حرم رضوی ، مقصد، اسماعیل آباد ، نیت : شرکت در مراسم افطاری وحدت!

قسمت است که در این مسافت نسبتا طولانی با یکی از سخنرانان جلسه هم سفر باشیم : حجت الاسلام ملک زاده.مباحثه با ایشان از رواج زبان فرانسوی و انگلیسی در آفریقا – به عنوان میراث استعمار – شروع و با پرونده نیجریه و شهید شیخ ابراهیم توری گرم تر می شود.از تداخل دستگاه های عامل در سیاست گذاری های فرامرزی گله دارند و تاکید می کنند این نکته را سربسته و در همین حد فقط بیان می کنند!

 

میان واکاوی شخصیتی مقتدا صدر(!) و خاطره ی چایی خوردن ایشان  با استاد  ملک زاده هستیم. در حالی که چشم مان به بناهای سر به فلک کشیده مشهد عادت کرده و گوش مان به بیانات استاد،اما دوست مان ( که حالا نقش راهنما را هم بر عهده گرفته ) ناگهان ماشین را وارد منطقه ای می کند نا متناسب با آن چه در  مشهد دیده ایم ، به تعبیر رندی : « کوخی پشت کاخ های شهر ! » تابلو خوشامدگویی بچه های بسیج، زحمت معرفی منطقه را به دوش کشیده،البته خالی از کلیشه های متعارف هم نیست : « اسماعیل آباد تجلی گاه وحدت » یا حداقل نزدیک به چنین تعبیرهایی . از توجه به عنوان بدون توضیح هم فهمیده می شود که اهالی منطقه هم شیعه اند و هم سنی .  به هر حال اگر در ایران تمام مناطق مشترک را تجلی گاه وحدت بنامیم ، که تقریبا هم چنین هست ،  باید دید تفرقه ریشه در چه شهری دارد؟ آسانترین جواب « لندن » است. الحمدلله دو کلید واژه « تشیع انگلیسی » و « تسنن آمریکایی » بار مسئولیت را از دوش خیلی ها بر داشته !!به نظر، مکان یابی بسیار خوبی برای جلسه صورت گرفته و صرف تماشا، خیلی پیام ها را منتقل می کند. قلم از نوشتن معذور و شاید مرعوب(!)است.

 

مسجد فاروق که محل برگزاری مراسم است،مسجدی ست ساخته شده در سال 1360 ش ، جمعه و جماعات اهل سنت منطقه بیش از 30 سال است که در آن برگزار می شود .  از ماشین پیاده می شویم و بعد از احوال پرسی با همراهان وارد مسجد می شویم و به مانند سفر چند سال قبل مان به سیستان، گرمترین استقبال نصیب روحانیونی می شود که سیّد هستند. یادم می آید در سیستان حتی سینه روحانیون سیّد را می بوسیدند چون محل نزول وحی است!

 

بعد از قرائت قرآن مراسم با سخنرانی مولوی رزم آرا – امام جمعه اهل سنت اسماعیل آباد - شروع می شود. شرایط کشور را به پرچم سفیدِ در اهتزازی تشبیه می کند که کوچک ترین لکه های سیاه هم در آن معلوم می شوند و هدف  از این مراسم ها تلاش برای زدودن آن لکه هاست . اهتزاز پرچم سفید را هم محصول تلاش های امام خمینی(ره) می نامد که آلایش آن « صدور انقلاب» را در پی دارد. با اتمام صحبت ایشان یکی از مسئولین که خوشبختانه جایشان درهیچ مراسم مردمی خالی نیست! شروع به راندن سخن می کند تا زمانی که موذن اهل سنت اذان می گوید. اهالی مسجد هم هر چند می توانند نماز  بخوانند اما به احترام میهمانان شیعه نمازشان را چند دقیقه ای به تاخیر می اندازند. در این فاصله استاد ملک زاده شروع به صحبت می کنند. از « بزم آرایی »  مولوی رزم آرا تشکر می کنند و ماه رمضان را ماه بازگشت به آموزه های قرآن که یکی از آن ها وحدت است – می نامند نه صرفا قرائت قرآن. تحذیر هم می دهند که پیامبر اکرم(ص) از مهجوریت قرآن در  میان مسلمانان به درگاه خدا گله مند است  :« و قال الرسول یا ربّ إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا »

 

با پایان سخنرانی حجت الاسلام ملک زاده مغرب شرعی شیعیان هم فرا می رسد و نماز جماعت به امامت مولوی بالازاده  خوانده می شود. بعد از نماز آیه « فاستبقوا الخیرات » را به چشم متجلی می بینیم! سفره های افطاری منتظر مهمانانند و ....!   

 

قدم پر خیر وبرکت ما به سفره نرسیده برق می رود و با نور موبایل افطار می کنیم. صمیمیت گویی در تاریکی بیشتر است. به هر حال بعد از چند دقیقه که برق می آید و نمازگزاران اهل سنت با فرستادن صلواتی بلند این امر را به فال نیک می گیرند، فکر می کنم مرزهای فرهنگی مردمان ایران نزدیک تر از چیزی ست که فکر می کنیم. افطاری تمام می شود و مراسمات غیر رسمی تازه شروع. از گعده های چند نفره تا تبادل شماره موبایل و دعوت برای افطار و حتی منبر!

 

ساعت نه و نیم شب مسجد را ترک می کنیم،در حالی که به اقامه نماز تروایح هم دعوت شده ایم! دعایم بعد از دیدن مراسم شاید این باشد: « خدایا مهربانی را به قلب نخبگان ایران باز گردان! تا مهربانی را از قلب مردم بیرون نکنند. »

 




نظرات کاربران