در حال بارگذاری ...

وقتی انقلاب در ایران پیروز شد، عده از روحانیون و جوانان منطقه شروع می کنند پیام انقلاب را در کارگیل ترویج کردند. در ابتدا با روزنامه دیواری اخبار ایران را به کارگیل می رساندند. رادیو جمهوری اسلامی را گوش می دادند و اخبار را روی روزنامه دیواری می نوشتند و در اماکن عمومی می چسباندند.

در بی توجهی ما یکی دیگر از فرزندان جهانی امام خمینی از میان ما رفت. چند روز قبل شیخ حسین ذاکری که یک تنه نام امام و انقلاب را در منطقه ای دورافتاده و صعب العبور در مرز چین و هند زنده نگه داشته بود، به پیشوای انقلابی اش پیوست. او البته نسلی انقلابی در کارگیل هند تربیت کرد که گفتمان انقلاب را در آن منطقه دنبال کنند. سراغ مولانا انورحسین شرف الدین از روحانیون کارگیلی رفتیم تا برای ما از فعالیت های شیخ حسین ذاکری بگوید.

بیشترین چالش شیخ حسین با متحجرین بود

منطقه کارگیل در کشمیر هند از لحاظ جغرافیایی منطقه ای دورافتاده، به شدت صعب العبور، محروم و مستضعف است. این منطقه کوهستانی شیعه نشین، هم مرز چین است که در آن منطقه اکثرا بودایی ها زندگی می کنند. از طرف دیگر هم مرز پاکستان هم هست. دولت هند غیرمسلمان است و به غیرمسلمانان بیشتر از مسلمانان توجه دارد. لذا کارگیل از هرلحاظی محروم است. ولی مردمی بسیار متدین دارد که از روحانیت و مراجع خیلی تبعیت دارند.

وقتی انقلاب در ایران پیروز شد، عده از روحانیون و جوانان منطقه شروع می کنند پیام انقلاب را در کارگیل ترویج کردند. در ابتدا با روزنامه دیواری اخبار ایران را به کارگیل می رساندند. رادیو جمهوری اسلامی را گوش می دادند و اخبار را روی روزنامه دیواری می نوشتند و در اماکن عمومی می چسباندند. مردم هم خیلی همدلی می کردند. بعدها انقلابیون منطقه با خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در دهلی مرتبط شدند و بعضا به ایران هم می آمدند. شیخ ذاکری نیز به ایران رفت و آمد داشت.

در منطقه کارگیل از قدیم یک حوزه علمیه وجود داشت. اینها یک مقداری افکار بدبینانه ای نسبت به انقلاب و امام داشتند. همانطور که در ایران بعضی روحانیون با خط امام نمی ساختند. افکاری شبیه افکار انجمن حجتیه داشتند و حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان «عج» را قبول نداشتند. وقتی شیخ حسین ذاکری و دوستان شان شروع به فعالیت های انقلابی کردند، این عده شروع به جبهه گیری کردند. یک تهمتی که اینها به فعالین انقلابی می زدند این است که اینها 13 امامی هستند!

 

 

انقلاب ایران دوباره جوانان کارگیل را دین دار کرد

قبل از انقلاب تقریبا 90 درصد جوانان و تحصیلکرده ها نسبت به دین و روحانیت توجهی نداشته و تقریبا سکولار بودند. آنها بیشتر به مکاتب مارکسیستی گرایش داشتند. روحانیت سنتی کارگیل هم توانایی جذب این جوانان و پاسخ به شبهات و سوالات آنها را نداشت. اما با شکل گیری انقلاب ایران، از طرف جوانان دوباره اقبال ویژه ای به دین پیدا کردند.

این بود که شیخ حسین ذاکری احساس کرد که باید یک موسسه ای تشکیل شود تا بتواند جوانان را هرچه بیشتر به اسلام و انقلاب سوق دهد. آن طیف سنتی علیه شکل گیری این موسسه هم جبهه گیری کردند. این اختلافات بین شیعیان ضررهای مادی و معنوی زیادی به ما در طی حدود 30 سال گذشته زده است.

سنتی ها سعی می کردند اذهان مردم را نسبت به انقلابی ها مشوش کنند. می گفتند با این کارهای شان حکومت هند را نسبت به ما حساس می کنند و ... در مقابل جوانان و روحانیون انقلابی با شوق خاصی گفتمان انقلاب اسلامی را ترویج می کردند. مردم آنقدر نسبت به امام و انقلاب علاقه مند شده بودند و با مسائل ایران همدلی می کردند که انگار کارگیل هم جزئی از ایران است. مثلا مردم به صورت خودجوش برای جبهه های جنگ ایران و عراق کمک مالی جمع می کردند و به سفارت ایران در دهلی می رساندند تا به ایران برسد.

 

 

چهل روز مراسم مستمر برای رحلت امام فقط در ایران و مرز هند و چین!

امام که رحلت فرمودند شیخ ذاکری و دوستان شان کمیته ای تشکیل داده بودند برای برگزاری مراسم فاتحه امام. این مراسمات تا روز چهلم حضرت امام مستمرا هر روز ادامه پیدا کرد. در منطقه سابقه نداشت که برای یک فرد چهل روز پیاپی مراسم گرفته شود. فکر کنم فقط در ایران و منطقه دورافتاده کارگیل در مرز هند و چین بود که چنین اتفاقی می افتاد!

ادامه مراسمات باعث شد که سنتی ها اعتراض کنند. می گفتند برای بقیه مراجع دو سه روز بیشتر مراسم برگزار نمی شود. ولی انقلابیون می گفتند ایشان با بقیه فرق دارد و ما می خواهیم این مراسمات را ادامه دهیم. بعضی از شخصیت ها بعد از فوت شان تولدی دوباره می یابند. حضرت امام هم اینطور بود. بعد از رحلت ایشان توجه به ایشان بیشتر شد.

برای روز چهلم تصمیم بر این شد که یک نفر از سفارت ایران برای سخنرانی دعوت شود. شیخ ذاکری به دهلی می رود و خبر این برگزاری این مراسمات را به سفارت می دهد و تقاضای سخنران می کند. طی مسیر کارگیل به دهلی با اتوبوس تقریبا دو شبانه روز است. منطقه کارگیل حتی در خردادماه سرد است! در زمستان آنقدر برف می بارد که راه های کارگیل به بیرون 6 -5 ماه کاملا قطع است. در آن سال با اینکه چهلم امام در اواخر تیرماه بود ولی هنوز برف ها آب نشده بود و راه باز نشده بود! شیخ ذاکری مجبور می شود حدود 10 – 15 کیلومتر را پیاده برود. بالاخره ایشان بعد از چند روز با کلی زحمت خودشان را به سفارت می رسانند تا تقاضای سخنران برای مراسم امام کنند.

شعار «دست خدا بر سر ما خامنه ای رهبر ما» در کارگیل

خود سفیر ایران در هند روز چهلم امام به منطقه می آید و سخنرانی می کند. مردم وقتی خبردار می شوند که سفیر ایران دارد می آید، استقبال خیلی باشکوهی از ایشان می کنند. مراسم خودجوش، مردمی و خیلی منظم بود. حتی شعارهایی که داده می شد همان شعارهای ایران بود. آن زمان تازه مقام معظم رهبری به رهبری رسیده بودند و شعار «دست خدا بر سر ما خامنه ای رهبر ما» در خود ایران هم جدید بود ولی در منطقه دورافتاده کارگیل در مرز چین جوانان با شور همین شعار را تکرار می کردند. در این مراسم از جریانات سیاسی مختلف و از بزرگان اهل سنت هم حضور پیدا کرده بودند.

 

شیخ ذاکری و دوستانش به این نتیجه رسیدند که باید موسسه ای شکل بگیرد تا نام و روش امام و انقلاب در منطقه زنده بماند. موسسه یادبود امام خمینی تاسیس می شود. سنتی ها علیه این موسسه جبهه گیری کردند. ما به آنها می گفتیم انقلاب باعث شده که جوانان به جای جذب به کمونیسم و سایر ایدئولوژی های غربی به سمت اسلام و روحانیت سوق پیدا کنند. ولی آنها باز هم مخالفت می کردند و می گفتند غیر از یک اداره دینی که در منطقه وجود دارد نباید تشکیلات دیگری ایجاد شود.

 

 

فعالیت های دینی، انقلابی و اجتماعی موسسه یادبود امام خمینی

این تشکیلات الان فعالیت های بسیاری دارد. شعبه های مختلف دینی، فرهنگی، خدماتی و ... دارد. علاوه بر فعالیت های دینی و انقلابی، فعالیت های اجتماعی بسیاری دارند. یکی از کارهای آنها این است که با هزینه خود اعضا یک بیمارستان کوچک ساختند. در این بیمارستان پزشک های منطقه هفته ای چند ساعت مردم را به صورت رایگان و جهادی ویزیت می کنند. سرپرستی ایتام و بیوه ها نیز از جمله کارهای دیگر موسسه یادبود امام خمینی است. این کارها خیلی در منطقه موثر بوده است.

شیخ ذاکری تلاش بسیاری کرد تا بتواند منابع مالی برای یتیمان و بیوه زنان کارگیل تامین کند. این کار سخت بود، چون کارگیل منطقه ای دورافتاده بود و کسی از اوضاع آن خبر نداشت. ایشان توانست با بعضی از تجار کویتی ارتباط بگیرد و از آنان کمک های خوبی برای فقرای کارگیلی بگیرد. دفتر رهبری هم خیلی در منطقه فعال است و به این قضیه نیز کمک می کند. ولی با همه این احوال باز هم فقر و مشکلات اقتصادی وجود دارد. کمک ها صرفا توانسته کاری کند که فقرا شب گرسنه سر بر بالین نگذارند و به گدایی نیفتند. در محرم و رمضان برنامه های گسترده تبلیغی مانند سخنرانی و کلاس تفسیر قرآن دارند. آنها نشریات متعددی دارند.

تربیت نسلی انقلابی به دست شیخ حسین ذاکری

یک کار دیگر آنها تاسیس مدارس غیرانتفاعی شهید مطهری بوده است که شعب مختلفی دارد. این مدارس علاوه بر درس های معمول، دروس دینی و اخلاقی را نیز تدریس می کنند. این مدارس برکات زیادی برای منطقه داشت. قبل از این اصلا مدارس غیرانتفاعی وجود نداشت. مدارس دولتی هم به شدت ضعیف بودند. وضع طوری بود که بچه ها تا کلاس نهم و دهم خواندن و نوشتن زبان اردو را به درستی نمی دانستند! آنقدر بی سوادی زیاد بود که اگر کسی تا کلاس دهم درس می خواند سریع به عنوان معلم استخدام می شد. حتی معلمانی بودند که بلد نبودند اردو را به درستی بخواند، انگلیسی که دیگر هیچ!

شیخ ذاکری در چنین وضعیتی از مدارس ابتدایی شروع کرد به نیروسازی. در نتیجه مدارس شهید مطهری، آن بچه های بی سواد تبدیل شدند به کسانی که حتی در سطح کل هند به مقامات بالای کنکور رسیدند. در این مدارس سرمایه گذاری خاصی روی تحصیل بچه های یتیم می شود. شیخ ذاکری با ایجاد این مدارس سبب شد که نسلی از جوانان انقلابی و باسواد و متخصص در منطقه شکل بگیرد. الان فعالیت ها را گسترش دادند و برای دانشجویان خوابگاه ایجاد کردند.

مدارس قرآنی نیز تاسیس کردند. حوزه علمیه انقلابی هم تشکیل دادند. این حوزه به لحاظ کیفیت درسی از حوزه سنتی بالاتر است. این مدرسه در منطقه دورافتاده کارگیل الان در سطح کیفی مدارس علمیه قدیمی هند است. این حوزه هم به صورت خودجوش و با هزینه شخصی اعضای موسسه یادبود امام خمینی ایجاد شده است و در ابتدای شکل گیری کمکی از سوی ایران دریافت نمی کرد.

 




نظرات کاربران