در حال بارگذاری ...

در همان قرن اول پس از هجرت، مسلمین به هندوستان رسیده بودند. چون قبل از اسلام هم روابط تجاری میان هند و جزیره العرب وجود داشت. ولی در چند قرن اول مسلمین تاثیرگذاری جدی نداشتند و جزیی کوچکی از جامعه هندوستان بودند. بعد از مدتی در منطقه سند امروز واقع در پاکستان فعلی دولت های کوچکی تشکیل دادند و کم­ کم قدرت آنها به پنجاب فعلی هم رسید.

* سید عاکف زیدی

 

وضعیت فعلی هند

اگر چه موضوع ما تاثیرات استعمار انگلستان بر هندوستان است، قبل از اینکه سراغ موضوع برویم شایسته است مقداری درباره وضعیت فعلی هند صحبت کنیم.

هندوستان با جمعیتی قریب به 1 ملیارد و 300 میلیون، رتبه دوم در جهان از لحاظ جمعیت دارد. البته طبق پیش بینی ­ها به زودی به رتبه اول خواهد رسید. هندوستان سرزمین بزرگ و ثروتمندی است. به لحاظ مساحت تقریبا دو برابر ایران ولی به لحاظ جمعیت تقریبا 16 برابر ایران است. کشوری است با تمدنی کهن و تنوع افکار و ادیان و با زبان های متعدد. بیش از 15 زبان رسمی و چند صد زبان و گویش های غیررسمی در هند وجود دارد.

در یکی دو دهه اخیر این کشور به عنوان یک ابرقدرت در حال ظهور و یکی از اقتصادهای نوظهور مطرح شده است. از این جهت بعضی کشورها به هند به عنوان الگو نگاه می کنند. از نقاط قوت هند جمعیت بزرگ 180 میلیونی مسلمانان آن است که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد. طبق پیش بینی ها در 2 الی 3 دهه آینده هندوستان بزرگترین جمعیت مسلمین جهان را به خود اختصاص خواهد داد. یعنی بزرگترین جمعیت مسلمین در کشوری قرار خواهد گرفت که مسلمانان نسبت به دیگران در اقلیت خواهند بود! شیعیان هم در کشور هندوستان حضور 500 ساله یا بیشتر دارند. امروز هم به عنوان اقلیتی اندر اقلیتی زندگی می­کنند.

هندوستان، ثروتمند گرسنه!

البته هندوستان را نباید فقط با خوبی هایش شناخت. علیرغم آمارهای فزاینده رشد اقتصادی، هندوستان هنوز کشوری بسیار فقیر است زیرا فقر اکثر مردم را در برمی گیرد. در واقع هند کشوری ثروتمند است با جمعیتی فقیر. طبق شاخص (HDI) که میزان تعلیم و تربیت و عمر افراد و درآمد سرانه را جمع می کند، هندوستان در رتبه بسیار پایین صد و سی ام جهان است. در حالی که فلسطین در رتبه 113 و عراق 123 و نامیبیا در جنوب غرب آفریقا در رتبه 126 هستند.

طبق شاخص (GHI) که میزان گرسنگی را تعیین می کند، هندوستان رتبه خوبی از لحاظ گرسنگی دارد! ربط ه­ای نزدیک به کشورهای گرسنه مانند مالی. از لحاظ تعداد هندوستان بیشترین افراد گرسنه و بی ­سواد و کم­ سواد را داراست، هرچند به لحاظ درصد کشورهای بدتر از هندوستان هم وجود دارند. در حدود 40 درصد بی سوادند و آنهایی هم که باسوادند، سوادشان کیفیت بالایی ندارد.

همچنین بعضی آمارها نشان می­دهند 40 درصد خانه های هندوستان برق ندارند. آنهایی هم که برق دارند، معمولا با خاموشی و بی برقی های بسیار مواجه اند. بعضی جاها یک روز در میان برق وجود دارد و یا روزی یکی دو ساعت.

فقر هندوستان طبیعی نیست!

وقتی یک کشور جمعیت زیادی دارد ولی فقیر است، معلوم می­ شود آن کشور در گذشته نه چندان دور کشوری ثروتمند بوده. در تاریخ بشر موردی وجود ندارد که کمبود منابع توام با کثرت جمعیت باشد. اصلا چنین پدیده­ ای منطقی نیست. مثلا در بخش کویری ایران، منابع و شرایط برای زندگی عادی کم هستند و لذا جمعیت آن مناطق نیز بسیار کم است. پس وقتی ما با کشوری مثل هند مواجه می ­شویم که از طرفی جمعیت انبوهی دارد و از طرف دیگر آن جمعیت در فقر و فلاکت به سر می­ برد،  می­ فهمیم اینجا تغییرات عظیمی در گذشته نزدیک اتفاق افتاده است. وضعیت فعلی هندوستان به تعبیر جالب رهبر انقلاب درباره این کشور حاکی از یک بیماری مزمنی است که در کالبد این جامعه وارد شده و هنوز کار خودش را می­ کند. حال برای اینکه بفهمیم این بیماری مزمن چه بوده و چگونه وارد شده باید به تاریخ هندوستان برگردیم و ریشه مسائل امروز را در گذشته دنبال کنیم. تمدن هندوستان تاریخ طولانی 4 – 5 هزار ساله دارد ولی بحث ما از دوره­ ای آغاز می­ شود که مسلمانان تاثیرگذاری جدی در هندوستان دارند یعنی تقریبا از هزار سال پیش.

اسلام با طعم ایرانی اش وارد هند شد!

البته در همان قرن اول پس از هجرت، مسلمین به هندوستان رسیده بودند. چون قبل از اسلام هم روابط تجاری میان هند و جزیره العرب وجود داشت. ولی در چند قرن اول مسلمین تاثیرگذاری جدی نداشتند و جزیی کوچکی از جامعه هندوستان بودند. بعد از مدتی در منطقه سند امروز واقع در پاکستان فعلی دولت های کوچکی تشکیل دادند و کم­ کم قدرت آنها به پنجاب فعلی هم رسید. بعضی از این دولت ها شیعی اسماعیلی بودند. این روند تا اواخر قرن دوازدهم میلادی ادامه داشت که از این به بعد مسلمین تاثیر بسیاری در کل هندوستان پیدا کردند.

ورود موج اصلی اسلام به شبه قاره از ناحیه شمال غربی هندوستان یعنی افغانستان فعلی و ایران زمین بوده است. لذا کسانی که اسلام را به هندوستان آوردند – چه با هدف کشورگشایی و چه اهداف دیگر – آن را با طعم ایرانی و فارسی وارد هند کردند. اسلام و زبان فارسی و تمدن ایرانی­ اسلامی به عنوان یک پکیج با هم وارد هندوستان شدند.

از اواخر قرن دوازدهم تا اوایل قرن چهاردهم یعنی در فاصله کوتاه حدودا صد سال تقریبا کل پهنای بزرگ شبه قاره هند تحت سلطه دولت های مسلمانان آمد. بیشتر این حاکمان از لحاظ نژادی ترک بودند ولی به لحاظ فرهنگ و زبان فارس. از آن زمان هندوستان جزئی از تمدن اسلام شد بخصوص قسمت فارسی زبانش. این وضعیت بیش از ششصد سال ادامه داشت یعنی تا اوایل قرن نوزدهم میلادی.

البته در این شش قرن حکومت های متعدد مسلمین وضعیت مختلفی داشتند. گاهی مقتدر و گاهی ضعیف بودند و بعضا علیه یکدیگر جنگ و حتی جنایت هم می­ کردند. اما بستر اصلی جامعه تا حد زیادی بستری اسلامی­ ایرانی بود، و زبان دیوانی و علمی هندوستان فارسی بود.

 

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن – قسمت اول

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن – قسمت دوم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن- قسمت سوم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت چهارم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت پنجم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت ششم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت هفتم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت هشتم

 




نظرات کاربران