در حال بارگذاری ...

یکی از مباحث مهم در مورد نهضت حسینی، کرامات و مکاشفه هایی می باشد که در طول تاریخ از دیرباز تا کنون مورد توجه قرار گرفته... برخی گمان می کنند این کرامات فقط در کتب شیعه نقل شده است، در حالیکه در کتب اهل سنت و از طریق راویانی از اهل سنت نیز این کرامات نقل شده است

در ایام عزای سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایشان هستیم. یکی از مباحث مهم در مورد نهضت حسینی، کرامات و مکاشفه هایی می باشد که در طول تاریخ از دیرباز تا کنون مورد توجه قرار گرفته و توسط مولفان، مورخان و علما، نگاشته شده و در منبرها و مجالس عزا یاد شده و مورد تعظیم قرار گرفته و چه بسا باعث روی آوردن برخی افراد به سوی امام حسین علیه السلام و بیداری شان از خواب غفلت شده است. برخی گمان می کنند این کرامات فقط در کتب شیعه نقل شده است، در حالیکه در کتب اهل سنت و از طریق راویانی از اهل سنت نیز این کرامات نقل شده است که به چند مورد اشاره می کنیم: 

عقوبت سریع برخی جنایتکاران
بنابر احادیث نبوی قاتلان امام حسین(ع) به عذاب اخروی معذب خواهند گردید و بر اساس باور بسیاری از مسلمانان، قابل بخشش و گذشت نیستند. افزون بر این در مورد عقوبت دنیوی برخی آن ها نیز در منابع اهل سنت روایاتی رسیده است. طبری به عنوان کهن ترین ونخستین منبع تاریخ حادثه کربلا، از ابو مخنف نقل می کند : شخصی به نام اسحاق بن حیوه الحضری که پس از شهادت آن حضرت، اقدام به درآوردن و ربودن پیراهن وی کرده بود، به بیماری «برص» مبتلا گردید. احبش بن مرثد بن علقمه نیز که اجساد پاک شهدای کربلا وجسم مطهر سید الشهدا(ع) را لگد مال کرده بود، در مهلت اندکی با تیری از غیب که به قلبش اصابت کرد وآن را فلج نمود، مرد.(تاریخ طبری، ج 5، ص 454 – 455 )

 

نورانی شدن مطبخ و طواف پرندگان

پس از آن که حسین بن علی(ع) از روی زین بر زمین گرم کربلا افتاد خولی بن یزید نخستین فردی بود که مأموریت یافت تا سر مبارک آن حضرت را از بدنش جدا سازد. او باهمه تلاش وجرأتی که به خرج داد، دچار رعشه شدید دست گردید و نتوانست بر این جنایت موفق گردد. سر انجام سنان بن انس یا شمربن ذی الجوشن مرتکب آن گردید وآن را به خولی داد.

خولی با در اختیار گرفتن سر مبارک، پیش از دیگران و به تنهایی راهی کوفه گردید و بعد از آن که دیرهنگام به دارالإماره رسید و با در بسته مواجه گردید به سوی خانه اش شتافت وآن را در تنور خانه اش پنهان ساخت. او دو همسر داشت ؛ یکی از طایفه بنی اسد و دیگری از حضر یمین که به نام انلودر بنت مالک بن عقرب خوانده می شد و آن شب را باید با او می خفت. همسر اخیر خود نقل می کند خولی وارد منزل شد و سر مبارک حسین(ع) را در تنور گذاشته بود و به اطاقش داخل گردید و به سوی بستر امد و قصد خوابیدن کرد. پرسیدم :چه خبر؟ چیزی پیشت است؟ او در جواب گفت : با ثروت جهانی نزد تو آمده ام. این سر حسین(ع) است که وارد خانه کرده ام. من گفتم : وای برتو! دیگران با طلا و نقره به خانه می آیند، تو با سر فرزند پیغمبر(ص). نه به خدا هرگز پس از این سر من و تو در یک(بالشت) جمع نخواهد شد. او افزوده است: از رخت خوابم بلند شدم و از منزل بیرون رفتم. او زن اسدی را دعوت کرد و نزدش رفت. من نشستم و داشتم نگاه می کردم. به خدا سوگند مرتب نور و روشنایی را مشاهده کردم که چون ستونی، از تنور به سوی آسمان می درخشید و همین طور پرندگان سفیری را مشاهده کردم که در اطراف تنور طواف می کردند.(همان)

تبدیل شدن خاک به خون
بنا به روایت ام سلمه، پیامبر اکرم(ص) به او ظرفی داده بود که در درون آن خاک قرار داشت و فرموده بود هر گاه خاک درون آن تبدیل به خون گردید، بدان که فرزندم در کربلا شهید شده است. ام سلمه می گوید : روزی مشاهده کردم که خاک درون آن ظرف به خون تبدیل شد. با دیدن آن، فهمیدم امام حسین(ع) شهید شده است. اخبار و گزارش های بعدی ثابت کرد که آن زمان، دقیقا مصادف شهادت حضرت بوده است.
ترمذی از سلمی و از ام سلمه روایت کرده که ام سلمه را گریان دیدم. پرسیدم چه چیز تو را به گریه وا داشته است؟ گفت: در عالم رؤیا پیامبر(ص) را با سر ومحاسن خاک آلود مشاهده کردم. گفتم: شما را چه شده است ای فرستاده خدا؟ فرمود: چند لحظه پیش قتل حسین (ع)را مشاهده کردم.
بیهقی در دلائل النبوه آورده است که ابن عباس نقل کرده که پیامبر(ص) را در وسط روز، در حال پریشان و رنگ پریده مشاهده کردم، درحالی که در دستش ظرفی قرار داشت که درآن خون بود. عرض کردم: مادرم وپدرم به فدایت! این چه حالی است؟ فرمود: این خون حسین(ع) و یارانش است وآن روز را بعد از رسیدن خبر شهادت حسین(ع) محاسبه کردم، به دست آوردم که دقیقا روز عاشورا بوده است.(تاریخ خلفا، ص 208)  
سو گواری جن
ابوالنعیم اصفهانی در دلائل النبوه از ام سلمه نقل کرده که گفته است: خودم شنیدم که جن برای حسین(ع) سو گواری می کرد و می گریست. ثعلب در امالی خویش از طریق جناب الکبلی روایت کرده است ک در کربلا دیدم که به یکی از مردان اشراف عرب گفته شد: به من خبر رسیده که تو، سوگواری و نوحه خوانی جن را شنیده ای؟ او گفت هیچ کسی را در شهر نمی بینی، مگر آن که خواهد گفت آن را شنیده است. گفتم: پس به من خبر بده آن چه که خود شنیده ای؟ گفت: از آنان شنیدم که می گفتند:
پیامبر خدا جینش را مسح می نمود    

پس برای او گونه های نورانی بوده است 
والدین او از برتران قریش بودند 
وجدش بهترین اجداد بوده است.(همان)

تاثیرات گوناگون اجرام آسمانی
سیوطی نقل می کند هنگامی که حسین(ع)  به قتل رسید، جهان هفت روز به حالت توقف در آمد. در روز عاشورا، آفتاب کسوف کرد و فضای آسمان به مدت شش ماه سرخ گردید. این امر پس از قتل آن حضرت عارض شد و هم چنان سرخ دیده می شد و قبل از شهادت او، هرگز چنان مشاهده نشده بود. سیارات، بعضی، بعض دیگر را می زد و تصادم داشت.(تاریخ طبری، ج 5، ص 393)
طبری می نویسد پس از شهادت امام حسین (ع)،مدت دو تا سه ماه اوضاع آسمان و اجرام آن نابسمان گردید و از زمان طلوع آفتاب تا ساعاتی افق آسمان رنگ خون به خود می گرفت.(تاریخ خلفا، ص 207)
تأثیرات زمینی
رؤیت خون در زیر سنگ های بیت المقدس، در منابع گوناگون اهل سنت آمده است، چنان که هیچ سنگی از بیت المقدس برداشته نشد، مگر آن که زیر آن خون غلیظ مشاهده گردید. همین طور مهماتی که در لشکر عمر سعد بود، به خاکستر تبدیل گردید و شتری را که می خواستند نحر کنند، گوشت آن را مشتی آتش یافتند و وقتی آن را پختند، مانند علقم گردید. مردی در مورد حسین (ع) اهانت روا داشت، با تصادم دو ستاره در آسمان، بینایی اش را از دست داد(همان)
سوگواری و مرثیه خوانی غیبی
یکی از موضاعاتی که در منابع گوناگون اهل سنت در مورد حادثه بعد از عاشورا و شهادت امام حسین(ع) آمده است، سوگواری مرثیه خوانی غیبی است. این روایات، حتی اشعار خوانده شده را نقل کرده و راویان یا منابع متعدد چندان تفاوتی در متن آن نیز اظهار نداشته است(ر.ک: ترجمة الحسین مقتلة ابن سعد، ص 16)
سر بریده و تلاوت قرآن
یکی از پیامدهای شگفت شهادت امام حسین(ع) واز کرامات آن حضرت، تلاوت قران از سوی سر بریده وی بر فراز نیزه است. این داستان نخستین بار از سوی محمد بن منکدر از زید بن ارقم که هر دو از راویان اهل سنت هستند، نقل شده است. زید بن ارقم از اصحاب به شمار می رود و در جلسه ابن زیاد، هنگام ورود و حضور اهل بیت (علیهم السلام) نیز حضور داشت و به اهانت های ابن زیاد، به ویژه به چوب بستن سر بریده امام حسین(ع) اعتراض کرد. محمد بن منکدر نیز از جمله تابعان شمرده می شود.
محمد بن منکدر از زید بن ارقم نقل می کند که در طبقه بالای اتاق یا مغازه ای در بازار کوفه نشسته بودم. ناگهان سر و صدای بی سابقه ای از بیرون به گوش رسید. خود را کنار پنجره رسانده، به بیرون نظاره کردم، دیدم سرهای بریده شهدای کربلا، پیشاپیش و اسیران کربلا در عقب کاروان در حال عبور هستند. در میان سرهای بریده، سر بریده ای که با لحن خوش و صوت عالی قرآن تلاوت می نمود، توجهم را جلب کرد... دقت کردم، آیه مورد تلاوت این بو (أم حَسِبتَ أَنَّ أصحابَ الکَهفِ و الرَقیمِ کَانوا مِن آیَاتینا عَجَبا ) سر بریده ای که این آیه را تلاوت می کرد، رأس مبارک ابا عبدالله الحسین (ع) بود.(کمال الدین و تمام النعهمة)
در جریان حضور اهل بیت(علیهم السلام) در مجلس یزید در شام و سوء رفتار او با اسیران، به ویژه سر بریده سید الشهداء نیز گزارش شده است که سر مبارک، به تلاوت آیاتی از قران مجید پرداخت از جمله «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون». در موارد دیگر ، از جمله پس از بریده شدن یا در طول مسیر به کوفه و شام نیز قرآن خواندن سر بریده امام حسین(ع) گزارش شده است.
این بود برخی از کرامات یاد شده نهضت حسینی از طریق اهل سنت، که از نظر شما گذشت. فقط یادمان باشد در مجالس عزای حضرت آنگونه که شایسته هست رفتار کنیم و شناخت و دلدادگی نسبت به سالار شهیدان را مختص خود ندانسته و به این باور داشته باشیم که:
"این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی ست که جانها همه پروانه اوست"

 

برگرفته از «کتاب انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، ص 262 - 270 »

 




نظرات کاربران