در حال بارگذاری ...

نیمه دوم قرن بیست تمام نشده بود که سید امین و سید شرف الدین ناپدید شدند. در این هنگام امام موسی صدر مشروعیت گذشته مجموعه موسساتی که تاسیس شده بودند را تکمیل کرد و آنها را به نام (گروه مقاومت لبنانیه آمل )نامگذاری کرد

* حیدر حب الله

 

شیخ حیدر حب الله در سال 1973 م، در لبنان متولد شد. دروس مقدمات و سطوح حوزه علمیه را گذراند و در سال 1995م به ایران برای تکمیل سطوح عالی حوزه آمد. در سال 2002م، به گروه مطالعات کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث در دانشکده اصول دین پیوست و سپس در علوم اسلامی نیز از جامعه المصطفی العالمیه موفق به اخذ فوق لیسانس شد.

 

بخاطر زیاد بودن اتفاقات به طور نمونه و گذرا در این موضوع بحث می کنیم. ابتدا حول محور شیعه وسنی بحث می کنیم.

 

1- شیعه در نیمه قرن بیستم شروع کننده حرکات فرهنگی بود

نیمه اول قرن بیستم آغاز تحولات شیعه بود. بعد از مدت زمانی طولانی که دولت عثمانی آنها را تضعیف کرده بود، و این اتفاقات در ادامه گسترش غرب در عالم اسلام بود، مسلمانان دیدند که بعد از حملات ناپلئون تحولات بزرگی در منطقه صورت گرفت و اینها غالبا در مصر و شبه قاره هند و خصوصا لبنان بود. شیعه با طوایفش سعی کرد در این فرصت حضورش را در محیط سنی ثابت کند. بنابراین سید محسن الامین و سید عبد الحسین شرف الدین و دیگر افراد، به دفاع از عقاید شیعه و اثبات وجود شیعه در میان سنی ها پرداختند و کتابهای معروف این دو «المراجعات» و «اعیان الشیعه» است. همچنین مجله شناخت تاریخ شیعه را تاسیس کردند. لکن اختلافاتی حول محورهای متعددی در داخل شیعیان بوجود آمد که بارزترین آنها را بیان می کنم:

 

1. اختلافی که درباره تاسیس مدرسه عصریه بوجود آمد، سید محسن الامین خواستار تاسیس آن بود و گروهی دیگر مخالف آن بودند و می گفتند با تاسیس مدرسه عصریه، مدرسه جعفریه در شهر صور به فراموشی سپرده خواهد شد.

 

2. اختلاف درباره مظاهر دینی و مذهبی در قضیه احیای شعائر حسینی

شاید بتوان گفت این بزرگترین اختلاف فرهنگی و دینی شیعه در نیمه اول قرن بیستم بود و باعث تقسیم شیعه به دو فرقه شد. فرقه ای در صدد تصحیح شعائر بودند که رهبرشان سید محسن الامین بود و مجله عرفان و بعضی از مراجع نجف او را کمک می کردند. در مقابل سید عبد الحسین شرف الدین در شهر صور و سید عبد الحسین صادق در شهر نبطیه بودند که گروه های معروف در نجف از آنها حمایت می کردند.

 

2- امام موسی صدر به جماعت شیعه مشروعیت داد

نیمه دوم قرن بیست تمام نشده بود که سید امین و سید شرف الدین ناپدید شدند و وضع شیعه وارد مرحله جدیدی شد، در این هنگام امام موسی صدر در نقش جانشین قد علم کرد و مشروعیت گذشته مجموعه موسساتی که تاسیس شده بودند را تکمیل کرد و آنها را به نام (گروه مقاومت لبنانیه /آمل )نامگذاری کرد. تا اینکه یک اجتماع  سیاسی برای شیعه ای باشد که جوان هایشان در بین احزاب منحرف و فلسطینی متفرق شده بودند و موسسات دینی و تربیتی و اجتماعی مانند «مهد دراسات الاسلامیه» در صور و «جمعیت نیکی و احسان» و.... راه اندازی کرد. تا اینکه در سال 1967 مجلس اعلی شیعی را ایجاد کرد، که عهده دار موقوفات جعفریین بود و شوون دینی شیعه را مدیریت می کرد و از مصالح اجتماعی شیعه در لبنان دفاع می نمود و عهده دار مسائل زیاد دیگری در نجف و غیر آن بود.

 

سید صدر باعث شد تا فرهنگ شیعی به جایگاه ویژه ای برسد و به بهترین وجه در طول سالیان متمادی از کیان دینی خود دفاع کند. بدون اینکه از محیط حضور خود در لبنان جدا شود و مدت زیادی اسلام و مسیحیت کنار هم زندگی کنند بدون اینکه اختلافات جدیدی بین شیعه بوجود بیاید. سید موسی صدر بر خلاف پسرعمویش شهید محمدباقر صدر هیچگاه از حرکات اخوانیین در مصر یا حزب تحریر در شام یا انقلاب های اسلامی در ایران و عراق تاثیر نپذیرفت واقدام به برپایی نظام اسلامی در لبنان نکرد.

 

حرکت فرهنگی که سید صدر درلبنان بوجود آورد به یک اندازه معین اکتفا کرد تا ضربه ای به کیان شیعه نخورد و بتواند مواضع خود را بدست آورند و صفوف خود را منظم کنند تا صدماتی که در دولت عثمانی دیده بودند از بین برود. سیدر صدر بر طریق اعتدال حرکت می کرد و در داخل برای مواجهه با دشمن از سلاح استفاده نکرد و بدنبال انقلابی برای تغییر اوضاع واقع نبود. اگرچه تا امروز از ایران حمایت کرده است ولی افکارش به شریعتی و امثال او نزدیک تر بود تا فکر امام خمینی. و این باعث تحولات تند و اختلافاتی در نظرات به ساحت شیعه شد.

 

الان در مقام بیان افرادی هستیم که اقدامات سید صدر را رد کرده اند

1. رد اقدامی که معروف شد به جامعه فکری مدرسه و تا اندازه ای حالت کلاسیک داشت، افرادی مثل محمد جواد مغنیه و سید هاشم معروف الحسینی و امثال آنها با این کار سید صدر موافق نبودند و و بهترین راه را بقاء اوضاع فعلی، با تغییرات کمی می دانستند که مبتنی بر سیاست های مطلوب و محدود بود.

 

2. رد فعالیت و اندیشه های سید در حرکتی که به عنوان حرکت اسلامی حساب می شد و بارزترین شخصیت هایی که می توان نام برد عبارتند از سید محمد حسین فضل الله و سید محمد حسن الامین. این گروه معتقد بودند سید در بیشترین نقاط مشروعیت فرهنگی و سیاسی شیعه خطا کرده است. به عنوان نمونه نهضت جمهوری قبل از اینکه به نهضت جمهوری شیعه - قبل از بوجود آمدن کردهای شیعی برسد- قادر بر حفظ و اداره اوضاع بود و وجودش ضمانتی بود برای تدارک اوضاع. ولی زمانی که غایب شد اوضاع مشروعیت بر عکس شد. با صرف نظر از این ملاحظات مشروعیت سید صدر بر غیر و بر تمام سرزمین لبنان و شیعیانش سیطره یافت. ولی اختفاء سید صدر صدمه بزرگی بر پیکره شیعه وارد کرد. آنها که امید داشتند تا از این وضع موجود خارج شوند و برایشان مرحله جدیدی بوجود آمده بود.

 

3- ظهور نهضت های اسلامی سیاسی شیعه

انقلابیون شیعه معرکه ای که سید صدر به وجود آورده بود را با نهضت های شیعی در عراق هماهنگ کردند و از آنها در رویارویی با دشمنان شان اعم از جنبش های چپ و مارکسیس که دارای جنبش ها و طبقات مختلفی در لبنان بودند، استفاده کردند. تا مدتی لبنانی ها اطراف سید صدر بودند. بعد، از لبنان به نجف مهاجرت کردند و در برگشت افکار نهضت عراق را پرورش دادند و تاثیر ویژه ای از نهضت فکری ایران گرفتند و مرجعیت را از نجف به قم آوردند.

 

این جریان تقریبا از سال 1972 شروع شد و باعث ظهور جریاناتی در امتداد جریان فکری سیاسی شیعه شد که در نجف بوجود آمد. علامه محمد حسین فضل الله آغازگر نهضت های فکری در «بنت جبیل» و در شرق بیروت با تشکل «أسره التأخی» و مجموعه جریانات فکری متعددی شدند. که از این جریان در ادامه به «اتحاد الطلبه المسلمین» نام برده شد و جایگاه آن قسمت های جنوبی بیروت بود. ولی مجموعات اولیه آن به تدریج از حرکتی که سید صدر بوجود آورده بود تغییر کرد و کسانی که بعد آمدند....و به نقد مواریث دینی راکدی که شیعیان لبنان بر اساس آن زندگی می کردند، اهتمام ورزیدند. اضافه بر اینکه روش های دعوت دینی باید بازبینی شوند، لذا این مجموعه به مطالعه افکار مارکسیستی و غربی جدید به منظور مقدم کردن و ارائه کردن تصورات دینی به روش های جدیدی همت گماشتند که قادر باشد در حوزه سیاسی و اجتماعی و فکری حضور یابد.

 

بعد فکری این دوره بیشترین اثرات را برای این مجموعه داشت. بشکلی که موفق شد آنچه که می شد از تجربه امام صدر باشد را بدست بیاورد. دکتر صادق جلال العظم در کتاب «نقد الفکر الدینی» در نقد و بررسی کتاب های محمد مهدی شمس الدین مثل مطارحات و غیره، مشارکت شیخ شمس الدین را حضوری قوی برای علما در مناقشات فلسفی و فکری جدید می داند.

 

افکاری که درباره شمس الدین بود مشابه آنچه درباره فضل الله می گفتند بود با این فرق که شمس الدین از نظرات اکثر نخبه ها آگاه بود و بعد از امام موسی صدر بیشترین حضور رسمی را در مجلس اسلامی اعلی شیعه داشت. بنابراین افکارش به طریقه سید صدر، نسبت به آنچه که سید فضل الله از طریقه تفکر جبهه اسلامی عراقی که به حزب دعوة الاسلامیه نامیده می شد به آن آگاهی داشت، نزدیک تر بود. فضل الله به خطابات حماسی و نظریه تطبیق شریعت و برپایی دولت اسلامی و حاکمیت فقه اسلامی تمایل داشت، ولی شمس الدین که در نجف دارای جایگاهی بود می گفت باید تابع سیاستی مسالمت آمیز باشیم تا زندگی شیعیان در وطن هایشان به خوبی برقرار باشد.

 

این آغاز اختلاف فکری بین فضل الله و شمس الدین بود. در سال 1982 اسرائیل لبنان را اشغال کرد و حرکت مقاومت وارد مرحله جدیدی شد و مقاومت فلسطین -که خارج از بیروت بود- و جنبش هایی که متصل به آنها بودند، فرو ریخت. ولی لبنان با حرکات شیعیان ممتاز باقی ماند. آنها با رهبری حرکة أمل و با جماعات متفرقه از لبنان و با نیروهای ویژه انقلابی ایرانی خود را نگه داشتند و باقی ماندند.

 

انقلاب اسلامی با افکارش حضوری تازه را در شهر بلعبک آغاز کرد و در افکار و عقاید خود روش جدیدی را بکار گرفت که تمام اختلافات فکری شمس الدین و فضل الله را از بین برد. عمل این جریان باعث تنظیم حزب الله برای نشر فرهنگی شد که شیعیان لبنان قبلا اصلا امیدی به آن نداشتند. همراه این جریان اعتقادات عرفانی و صوفی بوجود آمد و مفاهیم ولایت فقیه و نظام سیاسی اسلامی ظهور پیدا کرد. علما و مجاهدین این خط با مشروعیت دولت اسلامی تحت رهبری ولی فقیه در ایران احساس امنیت کردند. کتاب های عرفانی و اخلاقی امام خمینی به تعداد زیاد منتشر شد. اعتقادات عمیقی در فکر جهادی بوجود آمد و شهادت را تقویت کرد و مرگ در جنگ مقدس شمرده شد و به تدریج کتاب های شهید مطهری و صدر و کتابهای شریعتی و طباطبایی رواج یافت. مساجد مملو از نشاط دینی شد و و احکام شرعی و اخلاق و حدیث تدریس می شد.  علمای زیادی مانند شهید شیخ راغب حرب، سید عباس موسوی، شیخ صبحی الطفیلی، سید حسن نصر الله، شیخ عباس حرب، شیخ اسماعیل مونس، شیخ نعیم قاسم، شیخ محمد یزبک، شیخ عبدالکریم عبید، شیخ عفیف نابلسی، شیخ حسین غبریس و علمای دیگر این خط را همراهی می کردند.

 

 




نظرات کاربران