یک طرف معتقد بود که اعتماد کردن به «وعده» های کسانی که ناوگان پنجم دریایی آمریکا و حمایت عربستان سعودی پشت سرشان است غلط است و آنها نیازی به احترام به رای مردم نمی بینند لذا باید با منطق قرآنی امام خمینی، مردم را به میدان آورد تا قیام به قسط کنند و پوزه استبداد وابسته را به زمین بمالند و طرف مقابل می گفت اتفاقا بخاطر حمایت همان قدرت هاست که ما باید با حکومت بسازیم و مبارزه با آنان قطعا بی فایده است!
►علیرضا کمیلی
امروز دیکتاتوری وابسته بحرین در حالی برای آیت الله شیخ عیسی قاسم، روحانی محافظه کار شیعیان، حکم غیابی یک سال زندان و توقیف اموال او را صادر کرد که وی همواره حداقل مخالفت با حکومت این کشور را داشته است! شیعیان بحرین در نیم قرن اخیر همواره دو جریان انقلابی و محافظه کار(اصلاح طلب) را در میان خود داشته اند. مروری بر تجربه این دو جریان، عبرت های بسیاری دارد که به اختصار در این مجال بدان اشاره می شود:
پس از استقلال بحرین از ایران، در سال 1971 پادشاه وقت با حضور در عراق و دروغ بافی نزد برخی علما و جلب اعتماد! آنان توانست مشروعیت حکومت بر این کشور را بیابد و دیری نپایید که پس از مخالفت نمایندگان با برخی قوانین در سال 1973 پارلمان منحل شد و کشور به یک دیکتاتوری واضح تبدیل شد که با انقلاب گسترده مردم در سال بعد مواجه شد. چند بار اعتراض و انقلاب مردم جز با سرکوب و شکنجه مواجه نشد!
عیسی بن سلمان مرد و پسرش حمد، پادشاه جدید بحرین شد. او هم این بار در یک طراحی آمریکایی با وعده «تغییر» به میدان آمد و در 14 فوریه 2001 قانون اساسی جدیدی با عنوان میثاق وطنی بحرین به تصویب رساند. عمر این قانون هم بیش از یکسال نبود و در سالگرد تصویب اش به کلی تغییر یافت و در حد مجلسی نمایشی که نیمی از آن را پادشاه منصوب می کرد و نیم دیگر را نیز مردم به سختی انتخاب می کردند تقلیل یافت! از اینجا بود که بین جریان انقلابی بحرین با جریان محافظه کاری که می خواست این پادشاهان را اصلاح کند درگیری بیشتری بروز و ظهور یافت.
یک طرف معتقد بود که اعتماد کردن به «وعده» های کسانی که ناوگان پنجم دریایی آمریکا و حمایت عربستان سعودی پشت سرشان است غلط است و آنها نیازی به احترام به رای مردم نمی بینند لذا باید با منطق قرآنی امام خمینی، مردم را به میدان آورد تا قیام به قسط کنند و پوزه استبداد وابسته را به زمین بمالند و طرف مقابل می گفت اتفاقا بخاطر حمایت همان قدرت هاست که ما باید با حکومت بسازیم و مبارزه با آنان قطعا بی فایده است!
جریان اول در حرکتهایی مثل «وفا» «حق» «احرار» «جوانان 14 فوریه» و... بروز داشت و جریان دوم در «الوفاق» که متاسفانه بعد از افزایش فشارها به سمت استمداد از آمریکایی ها نیز پیش رفت!
ظاهرا پیش بینی جریان انقلابی که شعار اسقاط نظام می داد درست درآمد و دولت بحرین بعد از سرکوب انقلابیون و شکنجه علما و جوانان، به سراغ محافظه کارانی رفت که شعار «اصلاح نظام» می دادند و پادشاهی مشروطه را طلب می کردند. شیخ علی سلمان که به اشتباه در رسانه های ایرانی رهبر انقلابیون بحرین معرفی می شد دستگیر شد و بعد هم نوبت آیت الله عیسی قاسم رسید با اینکه چون از نظر فکری به جریان دوم نزدیک تر بود همواره بر مسالمت آمیز بودن اعتراضات و توجه به مطالبات مردم تاکید می کرد و هیچ گاه مطالبه انقلاب نکرده بود.
اگر جریان محافظه کار اصلاح طلب بحرین به وعده های الهی امیدوار بود و انشقاقی در میان مردم بحرین ایجاد نمی کرد و با تمام توان به پیشبرد انقلاب اخیر کمک می کرد شاید امروز شاهد چنین وضعیتی نبود. آنچه از اعتماد به جریانات مستبد وابسته در بحرین رخ داد، تجربه ای عبرت بار برای همه ملت های مسلمان و آزادی خواهان جهان است. اگر به وعده نصرت الهی اعتماد کنیم می توانیم شاه و بزرگتر از او را نیز زمین بزنیم والا جز خسران چیزی در انتظار ما نیست.