مساجد کشور ما را یا انباری کرده بودند یا بسته بودند. فقط یک مسجد را در هر شهر باز میگذاشتند آن هم برای ملاها. این ملاها هم فقط کارهای کفنودفن را انجام می دادند، غیر از این کسی حق نداشت اصلاً اسم اسلام را در مساجد ببرد.
رامیز ساریوف طلبه ای انقلابی از کشور جمهوری آذربایجان است که در حال تحصیل و فراگیری علوم دینی در ایران است. در سلسله مصاحبات تاثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای اسلامی به گفتگو با این طلبه جوان پرداختیم.
خودتان را معرفی کنید آقای ساریوف، و بگویید چه شد به ایران آمدید؟
بنده رامیز ساریوف متولد سال 1979، اهل شهر گنجه آذربایجان هستم. دوره تحصیل و پس از آن سربازی را سپری نموده و در 25سالگی برای یادگیری علوم دینی به ایران و شهر قم آمدم. بنده همزمان با انقلاب ایران متولد شدم که همان هنگام شوروی از هم فروپاشید. ما از انقلاب ایران اطلاع نداشتیم ولی اوایل 1990 یا 1992 مبلغانی از ایران برای تبلیغ آمدند و ما با انقلاب اسلامی، شخصیت امام(ره) و کیفیت انقلاب ایران آشنا شدیم.
قبل از انقلاب اسلامی وضعیت آذربایجان چطور بود؟
منطقه ما 70 سال تحت تأثیر شوروی بود و سیاستشان این بود که دین نباشد. مساجد کشور ما را یا انباری کرده بودند یا بسته بودند. فقط یک مسجد را در هر شهر باز میگذاشتند آن هم برای ملاها. این ملاها هم فقط کارهای کفنودفن را انجام می دادند، غیر از این کسی حق نداشت اصلاً اسم اسلام را در مساجد ببرد.
آشنایی مردم با دین بر اساس اطلاعات و آگاهی هایی بود که از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها دریافت کرده بودند. آن ها مراسمات دینی را در زیرزمین یا مکان خلوت برگزار می کردند. البته در گذشته یعنی تقریباً سال 1917 ما مجتهد و علمای زیادی داشتیم. یک کتاب منتشر شده که اسامی بیش از 100 عالم آذربایجان در آن ثبت شده است. شاید اگر تحقیق کنیم 300 تا 500 عالم و مجتهد دیگر در تاریخ آذربایجان بیابیم.
در سال 1917 ــ 1916 بلشویکها قصد داشتند قفقاز را تصرف کرده و تحت تأثیر شوروی قرار دهند، همان زمان علما از قم، مشهد و هر جایی که مشغول درس خواندن بودند، به آذربایجان برگشتند و با بلشویکها مبارزه کردند. بسیاری از علما شهید شدند و شخصیت هایی چون آیت الله بادکوبه ای، آیت الله حسینی نخجوانی، آیت الله پیش نماززاده و... از سرشناسان آنها بودند.
نتیجه چه شد؟ رابطه مردم و اسلام به کجا کشید؟
آن زمان آذربایجان مانند الأن کشور نبود و در هر منطقه شخصی صاحب قدرت بود. مراکز اسلامی در قفقاز بودند و مردم نیز با اسلام بهخوبی آشنایی داشتند. بعد بلشویکها آمدند همه شهرها را بهشکل یک کشور درآوردند و می توان گفت که آذربایجان در مدت دو سال 1918 تا 1920 بهصورت یک کشور درآمد. بعد از آنها هم روسها آمدند و آذربایجان را اشغال کردند و دوباره تحت سلطه شوروی در آوردند.
از همان زمان کمکم مردم را از دین جدا کردند، اول مساجد را بستند بعد طلبهها و روحانیون را دستگیر یا شهید کردند یا اینکه به سیبری که خیلی سرد هست، تبعید کردند، بدین شکل مردم از دین دور شدند.
بعد از فروپاشی شوروی در سال 1990 مردم با تکبیر آذربایجان و الله اکبر از خانهها بیرون آمدند که همین نشان دهنده این است که مردم در این 70 سال اسلام را فراموش نکردند. بعد از آنکه مستقل شد ارتباط مردم با اسلام کماکان ادامه داشت.
در اوایل همه با اسلام آشنا بودند ولی حیدر علیاُف با دین کاری نداشت. در زمان او مراسمات مذهبی مانند عاشورا، محافل ولادت و مجالس عزاداری شهادت ائمه علیهم السلام برگزار میشد ولی هنگامی که پسرش به قدرت رسید از آنجا که تحت تأثیر ابرقدرتها بود مانع انجام این مراسمات شد. در ادامه هم به او گفته شد که اگر اجازه بدهد اسلام رشد پیدا بکند، مردم آذربایجان هم مانند مردم ایران انقلاب می کنند چون با ایران هم مرزند، اینطور بود که او با اسلام مخالفت کرد.
انقلاب اسلامی را از کجا شناختید؟
تقریباً اوایل سال 2002 یا 2003 چند کتاب در مورد انقلاب ایران خواندم. سپس در یک دانشگاه مجازی ایرانی از کشور گرجستان ثبت نام کردم و این دانشگاه کتابهای دینی میفرستاد که بعدها ممنوع شد، همان موقع یک کتاب درباره امام خمینی(ره) و نحوه انقلاب ایشان ارسال کرد. بعد از مدتی یک سیدی به دستم رسید بهاسم روحالله، که درباره زندگی امام(ره) و سرگذشت ایشان از ولادت تا انقلاب بود. هنگامی که درمورد شخصیت امام(ره) مطالعه میکردم، آنچه در مورد شخصیت ایشان برایم جالب بود، این بود که ایشان از 13 یا 14 سالگی دشمن زمان خودش را شناختند و مبارزه را آغاز کردند، یعنی درک کرده بودند که ظالم کیست، باید با چهکسی مبارزه کند، با صلابت ایستاد و مقاومت کرد.
ما مردم آذربایجان شهید مطهری را زودتر از دیگر شخصیتهای انقلابی شناختیم یعنی تقریباً ایشان را همزمان با امام(ره) شناختیم، چون کتابهای ایشان به دست ما میرسید اما بقیه اشخاص را بعداً شناختیم.
رسانهها از انقلاب ایران چه میگفتند؟
اوایل بعضی رسانهها اخبار ایران را اعلام میکردند که بعد از گذشت دو سال، دیگر اخبار ایران را گزارش نکردند. بعد از گذشت مدتی ایرانی ها به آذربایجان آمدند و اسلام را تبلیغ کردند، همزمان از آنها راجع به اوضاع ایران میپرسیدیم و مبلغین راجع به امام(ره) و انقلاب اسلامی ایران توضیحاتی ارائه میکردند. از سال 1990 تا کنون نیز چند صد روحانی داریم که در ایران تحصیل کرده و به آذربایجان بازگشته و به تبلیغ دین می پردازند، و این از برکات انقلاب اسلامی ایران بوده و هست که اکثر مردم کشور آذربایجان با اسلام آشنا و دین دار شدند. همچنین به معارف اهل بیت علیهم السلام و قرآن آگاه شدند.
یک مدتی بود که ایران را برای مردم ما بد معرفی میکردند که گویا ایران میخواهد آذربایجان را تصرف کند! ایران را برای مردم آذربایجان دشمن معرفی کردند، به همین علت نگاهشان به ایران خوب نیست، اما کسانی که به ایران میآیند، متوجه میشوند که آنچه راجع به ایران گفته اند دروغ است. وقتی جنگ تحمیلی در سال 1980 شروع شد، ما از وقوع آن بی خبر بودیم. چرا؟ چون شوروی نمی خواست مردم باخبر شوند و حتی بهعکس صدام را تبلیغ می کردند. ما بعدها از رخ دادهای جنگ تحمیلی آگاه شدیم.
وضعیت تبلیغ انقلاب اسلامی را چطور ارزیابی میکنید؟
بهنظر بنده برای تبلیغ انقلاب اسلامی باید در فضای مجازی بیش از پیش فعال بود و در هر منطقه باید از ساکنان بومی آنجا برای معرفی انقلاب اسلامی ایران بهره برد. اما نکته اینجاست که اگر کسی می خواهد انقلاب اسلامی را در کشور خودش معرفی کند باید یک هدفی داشته باشد، و آن اینکه من چرا میخواهم انقلاب اسلامی را اینجا معرفی کنم؟ اصلاً چرا انقلاب اتفاق می افتد؟
بهنظر بنده انقلاب وقتی اتفاق میافتد که یک نفر بر یک کشور حاکم شده و ثروت این کشور را مال شخصی خودش میداند، حقوق مردم را پرداخت نکرده و مشکلات شان را حل و فصل نمیکند. انقلاب یعنی یک قانون کاملی وضع شود و طوری مردم را اداره کند که همه مردم خوب زندگی کنند. مسلماً این مهم جز با عمل و پیادهسازی قانون خداوند محقق نخواهد شد، به همین خاطر کسی که انقلاب را معرفی می کند در اصل مردم را با اسلام آشنا می کند. بدون شک اسلام می گوید کسی حاکم باشد که متدین بوده و با قوانین الهی آشنا باشد.
برخی کشورها ظاهراً اسلامی هستند اما مشکل دارند، باید گفت که هدف شان یا راهشان دچار مشکل شده است. بهقول امام خامنهای «بعضی ها اول کار با نیت خالص وارد کار می شوند ولی وسط کار نیتشان عوض می شود». برای رسیدن به اهداف انقلاب باید ثابت قدم بود.