در حال بارگذاری ...

امروز زبونی مسلمانان از هیچکس پوشیده نیست، امروز مسلمانان با وجود کثرت، ضعیف می باشند و علت آن غیر از این نیست که ما خود، دشمن یکدیگر می باشیم. به یک خدا و به آخرین نبی او ایمان داریم اما تا وقتی که موجب بی آبرویی دیگران نگردیم، احساس آرامش نمی کنیم!

مولانا اشرف علی قریشی

شرح حال مختصری از مولانا اشرف علی قریشی:

او در سال1950میلادی در محله محمد داد پیشاور متولد شد. پدرش مولانا عبدالودود قریشی بنا به علاقه ای که به مرشد خود مولانا اشرف علی دهانوی داشت نام فرزندش را اشرف علی گذاشت.

تحصیلات ابتدایی را در شهر مسجد مهابت خان فرا گرفت و در سال1967 میلادی او از دانشگاه اسلامی جامعه ی اسلامی بهادلپور در رشته های تفسیر و حدیث و عقاید و مسائل و سیرت و اخلاق و تاریخ اسلام تخصص یافت.

در سال1970میلادی برای تبلیغ اسلام مسئولیت ماهنامه صدای اسلام را بعهده گرفت و در سال 1973میلادی در حوزه علمیه دارالعلوم جامعه اشرفیه پیشاور شروع به تدریس نمود.

اولین بار در سال1977 بخاطر اظهار حق و راست گویی دستگیر شد و بعد از آن چندین بار برای نهضت اسلامی و نفوذ احکام اسلامی راهی زندان شد و صعوبت های قید و بند را تحمل نمود. تاکنون بیش از 12 جلد کتاب نوشته است که بعضی از آنها چندین بار به چاپ رسیده است.

مقدمه:

درحال حاضر امت های اسلامی در وضع انتشار و افتراق بسر میبرند و این حقیقتی است که بر هیچ فرد آگاهی پنهان نیست، در روزگاری که فتنه ها موجب گشته است که حق و حقیقت به نحوی با باطل آمیخته شود که شناخت آن کار بسیار مشکلی باشد این افراط و تفریط در اسلام و امت های اسلامی شدیدا باعث ضرر و زیان می گردد.

و این خود مسلمان ها هستند که بزررگترین ضربه را به اسلام می رسانند و در میان آنان افراد حرفه ای هستند که نقش اساسی را بازی میکنند، آنها با ایجاد اختلاف بین مسلمانها می خواهند اهداف خود را بدست بیاورند. اکنون علمای کرام و روحانیون مسئولیت سنگینی برعهده دارند که اینچنین افراد را دنبال کنند و نگذارند آنها بخاطر چند مال دنیا و خشنودی اربابان خارجی خود بین مسلمانان اختلاف بیندازند، چندی پیش سازمان "اشاعت المعارف فیض آباد" کتابی را به اسم "خمینیزم و اسلام" منتشر کرده است که در آن مطالبی نوشته شده که با خواندن آن بین امت های اسلامی تفرقه ایجاد میکند و آنها را از یکدیگر متنفر می سازد.

اینجانب چند سطری به عنوان "خمینی و اسلام" نوشته ام تا خوانندگان محترم باتوجه به "وحدت بین مسلمانان" به حقیقت پی ببرند.

اکنون که امت های اسلامی نسبت به اقوام دیگر در وضع خفت بار بسر میبرند و قبله آنها در دست یهودیان می باشد و مسلمانان با یک تهدید بزرگ روبرو هستند، هرگز شایسته نیست که امتهای اسلامی با هم دست به گریبان بشوند و هدف اصلی خود را فراموش کنند. الان وقتی است که امت های اسلامی متحد شوند و همین موضوع بود که بنده را مجبور ساخت که این کتاب را بنویسم.

خداوند مسلمانان را هدایت کند و به راه راست توفیق عنایت بفرماید.

آغاز بحث:

چندی پیش دو جلد کتاب به اسم "خمینیزم و اسلام" برای تجزیه و تحلیل به دفتر صدای اسلام فرستاده شد. نویسنده کتاب مزبور، راجع به انقلاب اسلامی طوری اظهار عقیده نموده است که بعد از مطالعه آن، احتمال قوی است که در کشورهای مختلف بین مسلمانان تفرقه و اختلاف ایجاد شود و این با موقعیت فعلی اصلا برای امت های اسلامی مناسب  نمی باشد. روی جلد کتاب مزبور تصویری از کعبه مبارکه است که با تفنگ و مسلسل محاصره شده است، گویی در زمان نزدیک بر بیت الله قبضه و تجاوز خواهد شد و روی جلد آن این جمله نوشته شده است: "چهره واقعی رژیم ایرانی آن است که براساس تبلیغات خود ساخته اسلامی بوجود آمده است".

بنده بعد از مطالعه این کتاب حس کردم درمورد این کتاب چند سطری باید بنویسم تا حق نویسندگی را ادا کرده باشم. بنده به عنوان یک خادم و کوچک اتحاد بین المسلمین وظیفه میدانم تا جایی که راجع به انقلاب اسلامی مشاهده و مطالعه کرده ام آن را برای خوانندگان بازگو کنم.

ما به نیت کسی شک نداریم و نباید داشته باشیم، چون هر انسانی  هر چیزی را از نوک قلم به قرطاس رقم میزند، احساس میکند که در حضور خداوند پاسخ آن را خواهد داد بدون شک هر انسانی در حضور مولای خود اعمال خوب و بد خود را پس خواهد داد. در تعلیمات پیامبر اکرم (ص) بارها به ما تذکر داده شده است که درگفتن کلمه حق دریغی نکنیم اگرچه در آن راه با رنجها ومصائبی روبرو شویم. امروز زبونی مسلمانان از هیچکس پوشیده نیست، امروز مسلمانان با وجود کثرت، ضعیف می باشند و علت آن غیر از این نیست که ما خود، دشمن یکدیگر می باشیم. به یک خدا و به آخرین نبی او ایمان داریم اما تا وقتی که موجب بی آبرویی دیگران نگردیم، احساس آرامش نمی کنیم! آیا علتی بیش از این میتواند باعث زبونی و ضعف مسلمانان باشد؟

امروز اساسی ترین مسئله برای مسلمانان مسئله قبله اول "بیت المقدس" است که در دست اسرائیل است و غیرت مسلمانان را تهدید می کند. تصمیمات مسلمانان درکاخهای کفر گرفته می شود، تمام کشورهای اسلامی در دام مکر و فریب ابرقدرتها گرفتار شده اند. ما باید نیروهای خودمان را در این جهت متمرکز سازیم، که همواره این سوال مطرح گردد که امت مسلمان تا کی باید زیر بار ابرقدرتها بماند؟ رژیم های طاغوتی هرجا و هر لحظه ای که میخواهند، مسلمانان را قتل عام میکنند و هیچکس از آنها نمی پرسد چرا این کار را می کنند و بین مسلمانان چرا اختلاف می اندازند؟!

اسلام تاکید نموده است که از مکر و فریب آنها دور باشیم، چون آنها دشمن اسلام هستند، بنابراین باید از آنها دوری کنیم.

خداوند می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء ؛ ای مومنین با یهود و نصاری دوستی نکنید"

کفار هیچوقت نمی توانند دوست مسلمانان باشند، کفار از هر منطقه ای که باشند در دشمنی با اسلام و مسلمانان مساوی هستند.

پیامبر اکرم(ص)می فرماید: "الکفر مله واحده ؛ کفر ملت واحده ای است"

در هر کاری که روی زمین وجود دارد بر علیه مسلمین متحد می باشند و سعی آنان این است که به هر ترتیبی بر مسلمانان ضرر برسانند. رژیم های طاغوتی می خواهند به نحوی بین امت اسلامی تفرقه اندازند و وحدت آنان را لکه دار کنند و برای این هدف میلیونها روپیه خرج می کنند و به کمک دست نشانده هایشان سعی می کنند که بین مسلمانان اختلاف بیندازند، تا مسلمانان متحد نشوند و هرکسی که حرف از اخوت و وحدت میزند بر علیه او توطئه می کنند. در بسیاری از کشورهای جهان افرادی که می خواستند اهدافشان را بازگو کنند به قتل رسانده اند.

در پاکستان وقتی که نهضت مصطفی آغاز گردید، زیر نظر اکابر ملت از هر مسلکی افرادی جمع شدند و نقشی را ایفاء کردند که دربرابر آنها همه تسلیم شدند و علت اصلی آن وحدت و اتحاد بود. اگر کسی به فکر خود باشد، هیچ کاری از او ساخته نخواهد بود.

ایران قبل و بعد از انقلاب:

 بنده در زمان شاه سابق به ایران مسافرت نمودم وکوچه و بازار را دیده ام، درآن زمان همه جا مناظر خدا ناشناسی دیده می شد، برهنگی و بی حیایی تا حدی زیاد بود که قابل گفتن نمی باشد، مشروب و مواد مخدر در ملأ عام بود، کاباره ها و اماکن فحشاء و قمار بازی فراوان بود، شب و روز در سینماها فیلمهای مستهجن نشان داده میشد و در همه این موارد رژیم شاه از آن حمایت می کرد. برای انسان مومن و شریف جایی نبود. سرانجام خداوند قدرت خود را نشان داد و به دست صالحین، مستکبرین را شکست داد و قدرت خود را به اثبات رساند.

در ایران نهضتی از مدرسه و مسجد آغاز شد که در آن اوضاع نامساعد، بت فرعون کبیر ایران را سرنگون کرد. بیائید زمان شاه سابق ایران را کمی مقایسه کنیم با رژیمی که بعد از انقلاب اسلامی بر روی کار آمده است. در حال حاضر نه تنها هیچ جای ایران مشروب پیدا نمی شود بلکه حتی تصور آن هم غیر ممکن است. خرید و فروش مواد مخدر اکیدا ممنوع است. به جای کاباره ها مساجد و مدارس بیشتر رونق یافته است، هیچ زنی بدون حجاب از خانه خارج نمی شود. حتی زنان سفرای خارجی نیز وقتی که از خانه بیرون می آیند با حجاب، خود را می پوشانند. شما تمام ملت را سرشار از شوق جهاد خواهید یافت. به در و دیوار نوشته شده است که مسلمانان قبله اول شما را برای آزادی صدا می کنند.

نظام سرمایه داری که در زمان شاه سابق وجود داشت اکنون کلا از بین رفته است وکار سازندگی برای مستضعفین با سرعت آغاز شده است. موضوع رباخواری دیگر وجود ندارد، همه جا قوانین اسلام نافذ است.

لذا با توجه به حقایق مزبور آنهایی که سعی دارند اسلام را پیاده نمایند و نظامهای طاغوتی را بردارند چرا با آنها نه تنها همکاری نمی شود بلکه مخالفت هم می شود؟ و به نظر بنده این عمل خدمت به اسلام نیست.

در این مورد تجزیه و تحلیل یک دانشمند را ملاحظه بفرمائید. ایشان بعد از مشاهده عینی انقلاب اسلامی ایران احساسات خود را چنین نوشته اند: اکنون راجع به این انقلاب در عالم اسلام بدبینی های زیادی ایجاد شده، تبلیغات روانی کفر جهانی به عالم اسلام تاثیر گذاشته و کشورهای وابسته به شرق و غرب نیز مطابق دستورات دو قدرت بزرگ خط مشی خود را مشخص نموده اند. در جنگ ایران و عراق بتدریج اکثر "رژیم های عربی" علنا خود را حامی عراق اعلام کرده اند و این جنگ به شکل جنگ عرب و عجم درآمده است. اکنون جو سیاسی پاکستان مانند سال قبل می باشد که نه بیطرف و نه بطور کامل طرفدار ایران است.

بین فرقه های مختلف کشمکش ایجاد شده است، حتی دوستان صمیمی بنده نیز دچار بدبینی شده اند.

 

منبع: کتاب وحدت مسلمین-نگرشی به مقالات کنگره جهانی ایمه جمعه و جماعت

 




نظرات کاربران