در حال بارگذاری ...

ما تمام زندگی خود را در آرزو و در تلاش برپا کردن انقلاب اسلامی گذرانده ایم. ما بازار داد و ستد عقیدتی را نگشوده ایم که با بازشدن بازار دیگری احساس رقابت کنیم. انقلاب اسلامی برای ما موضوع اجرای عقاید اسلامی است. ما دشمن ازلی حاکمیت غیرالله هستیم...

مولانا اشرف علی قریشی

درسال 1980 میلادی وقتی که من به تهران مسافرت نمودم در آن وقت برداشتهایی که از ایران داشتم بعد از سه سال یعنی درسال 1983 وقتی که بار دیگر به تهران آمدم، زیاد فرقی نداشت فقط در اوضاع رنگ اسلامی و احکامات اسلامی بیشتر نفوذ کرده بود و کار پیشرفت و کمک به مستضعفین نسبت به قبل بیشتر به چشم می خورد. لذا من از این سفر با برداشت مناسبی باز نگشتم و با وجود کنجکاویهای زیاد که انجام دادم نتوانستم به عقاید مکفی دستیابی پیدا کنم. اگرچه در آن سفر این حرفها را زیاد می شنیدم که در ایران سنی ها را سرکوب می کنند و مخالفین را از بیخ نابود و مردم را استثمار می کنند و روحانیون در همه جا غلبه دارند و می خواهند شیعه گری و فقه جعفری را با اجبار به اجرا در بیاورند و نمی گذارند که مسجد سنی ها ساخته شود. من در این سفر سعی نمودم که مصداقی برای این سخنان پیدا کنم اما نتوانستم. احساس کردم، افرادی که اینچنین حرفهایی را می زنند جهت گیری آنها انقلابی و عقیدتی نیست بلکه صرفا گروهی و فرقه ای می باشد و اگر همین جهت گیری را معیار شناخت انقلاب بدانیم، دیگر باید در آینده حتی تصور انقلاب اسلامی را از سر بیرون کنیم، بنابراین باید بگوئیم آن کسانی که در آینده انقلاب خواهند کرد انقلاب آنان صرفا یک انقلاب فقهی و فرقه ای خواهد بود. دلیلی که این انقلاب را یک انقلاب شیعی معرفی می کند می تواند عینا دلیلی باشد بر اینکه انقلاب دیگری نیز بعنوان انقلاب اسلامی هرگز تجلی پیدا نخواهد کرد بلکه آن انقلابی که از آن صحبت می شود انقلاب سنی و یا وهابی و یا اهل حدیث و یا مالکی و یا شافعی و یا حنبلی خواهد بود.

من این جهت گیری و استنباط را قطعا اشتباه می دانم و آنهایی که عقاید اسلامی دارند باید با دید وسیع تری به این انقلاب بنگرند، مردم عادی که دین اسلام را با عینک های فرقه ای نگاه می کنند حساب آنها جدا است و معیار آنها طبعا فرقه ای خواهد بود. آنها را نباید به حساب آورد، البته سعی شود که آنها را اصلاح کنیم و این وظیفه ما است. آیا برای کشور های سنی مذهب جهان این موضوع تاسف آور نیست که تنها کشور شیعه مذهب جهان بر اساس دین و مطابق تصورات دین خود انقلابی را بوجود آورده است، اما در 44 کشور سنی جهان مطابق تصورات فقهی شان هیچ انقلابی بر پا نشده است؟ درحالیکه حسب معمول آنها بایست انقلاب بوجود می آوردند، آنگاه می توانند انقلاب ایران را یک انقلاب شیعی بگویند! آنها در حال حاضر بر این  عقیده اند که انقلاب شما اسلامی نیست و ما نیز روش انقلاب کردن را نمی دانیم پس بیائید هر دو با هم نظامهای کفر را پذیرا باشیم. این طرز عمل نه مومنانه است، نه مجاهدانه و نه منصفانه. ما تمام زندگی خود را در آرزو و در تلاش برپا کردن انقلاب اسلامی گذرانده ایم. ما بازار داد و ستد عقیدتی را نگشوده ایم که با بازشدن بازار دیگری احساس رقابت کنیم. انقلاب اسلامی برای ما موضوع اجرای عقاید اسلامی است. ما دشمن ازلی حاکمیت غیرالله هستیم، ما راضی بودن اهل سنت به حاکمیت غیرالله را نیز جرم می دانیم، در تمام زندگی سعی ما بر این بوده است که بر علیه حکومت های طاغوتی غیر الله قیام کنیم و برای اجرای قوانین الهی با جان و دل سعی کنیم. لذا از هرگوشه دنیا اگر صدای انقلاب اسلامی را بشنوم احساس خوشحالی می کنیم. ما عرب و عجم را نمی شناسیم ما فقط عقیده و هدف را می شناسیم. ما فرق حق و باطل و کفر و اسلام را می شناسیم و فرق آزادی و استبداد را می دانیم. ما بطور آشکار برای اسلام و نظام آن کوشش می کنیم. ما از این باک نداریم که با گفتن کلمه حق به پای دار برویم چون می دانیم در راه حق و حقیقت موانع و مشکلات زیادی وجود دارد. ما مطابق علم و تربیت خودمان مجبور هستیم که در هر حال از حق حمایت کنیم و حق این است که بدون شک انقلاب ایران یک انقلاب اسلامی است.

امر به معروف و نهی از منکر حکم خدای ما است و ما به حکم خدا حتما عمل خواهیم کرد. محکوم کردن ظلم و حمایت از مظلوم حکم نبی (ص) ما است و ما به حکم نبی (ص) خودمان با دل و جان عمل خواهیم نمود، اگر یک فرد عادی با انقلاب اسلامی مخالفت کند، مسئله ای نیست اما مخالفت اهل دین که بزرگترین هدف زندگیشان بر روی زمین قیام حکومت الهی است، موضوعی عجیب بنظر می آید. باوجود اختلافی که شما با مسلک شیعی دارید اگر اوضاع سابق ایران را با ایران امروز مقایسه کنید آنوقت زمین تا آسمان فرق خواهید دید. اسلام ملت ایران را آنچنان بیدار کرده است که هر فرد از پیر و جوان و کودک و زن از شوق جهاد برخوردار وسرشاراست و همه خواهان انقلاب اسلامی هستند.

در زمان مسافرت بنده به ایران یکی از خانواده هایی که در تهران زندگی می کرد، در جنگ پسر خود را از دست داده بود، وقتی که عده ای برای تسلیت گفتن به خانه اش رفتند پدر آن شهید گفت که متاسفانه من فقط یک پسر داشتم اگر پسر دیگری هم داشتم آن را نیز در راه حق قربانی می کردم. این نشانه علاقه ای است که آنها به اسلام دارند و در این راه از هیچکس و هیچ چیز نمی ترسند.

اگر این چنین جرقه ای برای غلبه اسلام وجود داشته باشد نباید آن را مثل دیگران خاموش کرد و خاموش کردن این چراغ به هیچ نحوی نمی تواند، خدمت به اسلام باشد. امروز تمام جهان کفر و استکبار در تلاش است که به هرصورتی که ممکن باشد راجع به انقلاب اسلامی ایران بدبینی ایجاد کرده و بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد نمایند و در این زمینه دست نشانده هایشان و بعضی از مسلمانان ساده لوح با ایجاد آتش اختلاف بین مسلمانان تفرقه می اندازند، تا خشنودی اربابان خارجی شان را فراهم کنند، اما آنها درمورد آخرت فکری نکرده اند که در حضور پروردگارشان چه پاسخی خواهند داد؟

بزرگترین ضربه را به امت اسلامی، آن کسانی وارد کرده اند که در لباس دین، بین مسلمانان اختلاف ایجاد می نمایند و با دیدن مسلمانان در حالت جنگ و نزاع احساس خوشحالی می کنند. آنهایی که با انقلاب اسلامی ایران مخالفت می نمایند شاید بنظر آنها زمان شاه سابق بهتر باشد. ملاحظه بفرمائید داستان ظلم اعمال غیرانسانی آن زمان را در آن زمان کسانی را که حمایت از اسلام و صحبت از انقلاب می کردند به زندان می انداختند و اعضای بدنشان را می بریدند تا اینکه انها جان خود را از دست می دادند.شوکهای برقی به آنها داده می شد تا دیگر راجع به انقلاب اسلامی فکر نکنند، هزاران انسان در آرزوی انقلاب اسلامی جان خود را باختند، گفته می شود در حدود شصت هزار جوان در این راه حق، شهید و بیش از صد هزار نفر بخاطر شکنجه های مختلف معلول شده اند و بعد از این همه قربانی، این انقلاب به پیروزی رسیده است.

رسانه های گروهی یهود و نصاری و کشورهای کمونیستی بخاطر دشمنی دیرینه ای که با اسلام دارند بر علیه انقلاب اسلامی تبلیغات دروغین راه می اندازند تا مسلمانان را به آن بدبین کنند و نگذارند صدای این انقلاب به دیگر گوشه های جهان برسد.

مخالفت یهود و نصاری در زمان پیامبر اسلام (ص) از هیچ مسلمان مخفی نیست.

آنها با حربه های مختلف به اسلام تاختند و سعی نمودند که در دلهای مومنین شک و شبهه ایجاد نمایند تا امت مسلمان فریب بخورد واز اسلام دور بشود و آن تعلیمات ابدی که بخاطر آن آخرین پیامبر خدا (ص) به دنیا تشریف آوردند، درحال رکود بماند. در تعلیمات اسلامی به اتفاق و اتحاد مسلمین بیش تر تاکید شده است و مسلمانان از اختلاف و نفاق به سختی منع شده اند و هرکسی خواسته بین مسلمانان اختلاف ایجاد نماید، دشمن مسلمانان شناخته شده است. کسی که به یک خدا ویک رسول ایمان دارد چطور ممکن است که بر علیه یک موحد دیگر در قلب خود کینه و بغض داشته باشد؟! در قرآن و در احکام پیامبر (ص) تاکید شده است که مسلمانان باید متحد باشند و از هرعملی که موجب اختلاف گردد پرهیز نمایند.

در نظر اسلام آن شخص دشمن اسلام است که می خواهد در قشرهای مختلف مسلمانان اختلاف وتفرقه ایجاد نماید. در حال حاضر بین تمام امت های اسلامی حیات مجدد اسلام به سرعت رو به تجلی است. در کشور های مختلف جهان نهضت های اسلامی فعالیت می کنند در این چنین وضعی ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی به رکود کشاندن حیات مجدد اسلام است. از زمان صدر اسلام  یهود و نصاری برعلیه اسلام حربه های مختلف را بکار برده اند. به علت اختلاف مسلمانان است که امروز قبله ی اول مسلمانان "بیت المقدس" در دست یهود است و رسانه های غربی شب  و روز مشغول به تبلیغ ضد اسلام هستند. اختلافی که بین قشرهای مختلف اسلامی بوجود آمده است، مسئولیت اصلی آن برعهده آن واعظین حرفه ای است که می خواهند با ایجاد اختلاف بین مسلمین به هدف شوم خود دست یابند. نسل جوان امروزه از این تنازعات و کوتاه فکری ها به تنگ آمده است و به این اعمال با نظر حقارت نگاه می کند. ناراحتی آنها صرفا همین است که قبله اولشان چرا در دست یهود است و همواره در این فکر هستند که چطور باید آنرا آزاد کرد؟

فضل و کرم خداست که امروز دوباره در دلهای مسلمانان شوق جهاد، نمودار گشته است و همین علت است که یهود و نصاری با دیدن این جنب و جوش به وحشت افتاده اند و باکمک دست نشاندگان خاص خود سعی می کنند که بار دیگر با ایجاد تفرقه بین مسلمین، توجه آنها را از مسائل اساسی منحرف سازند. درکشورهای اسلامی بار دیگر موضوع احیای اسلام به سرعت پیش می رود.

اکنون وقت آن است که مسلمین متحد بشوند و با هم برای پیشرفت اسلام سعی نمایند و قبله اول خود را از دست یهود آزاد نمایند.

مدتی پیش در بعضی از شهرهای ما، خبر درگیری بین شیعه و سنی به اطلاع رسید، هر مسلمانی که اوضاع بین المللی را در نظر دارد و قلب او برای اسلام می تپد با شنیدن این خبر ناراحت می شود. امروز زمانی است که باید با هم متحد شویم و علیه دشمن مشترک خود ستیز نمائیم. امروز شوروی در "مرزطورخم" مسلمانان را مورد تهدید قرار می دهد، و برنامه های توسعه طلبی او برای جهان اسلام خطر بزرگی ایجاد نموده است، توطئه های غرب نیز از هیچکس پوشیده نیست، اما متاسفانه شمشیرهای مسلمانان بر علیه برادران خود از نیام بیرون آمده است. علاوه بر این می بنیم که امت های اسلامی در مسائل فرعی و معمولی با هم دست به گریبان می شوند و آن کسانی که دلشان برای اسلام می تپد، با دیدن این صحنه ها غمگین می شوند. این نیروها که باید بر علیه دشمن مشترک استفاده گردد، امروز علیه خودمان استفاده می شود. مسلمانان باید آن افراد حرفه ای را محکوم کنند که به بهانه اختلافات جزئی سعی می کنند که بین مسلمین تفرقه ایجاد کنند و دانسته و یا ندانسته قدرت مسلمانان را به هدر می دهند. بزرگان دین و علمای کرام نیز باید توجه مردم را به این موضوع جلب نمایند و مطابق احکام قرآن سعی کنند. بین مسلمین، شوق جهاد ایجاد نمایند و به آنها اعتماد به نفس را تلقین کنند. مسلمانان نباید مجری آمال یهود و نصاری باشند و نباید در اجرای اهداف شوروی و دیگر قدرت ها، گام بردارند.

مسلمانان خودشان یک ابر قدرت می باشند اگر همه ی آنها باهم متحد شوند هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند در مقابل آنها بایستد.

 

مقاله خمینی و اسلام-بخش اول

 




نظرات کاربران