در حال بارگذاری ...

احادیث در این زمینه فراوان است که اینجا اختصارا مواردی ذکر شده است، در پاره‌ای از آنها به حقوقی برای برادر مسلمان اشاره شده است که تحت عناوین ذیل می‌بینیم: حقوق مسلمان بر مسلمان نهی از تفرقه نهی از مجادله

حجت الاسلام کاظم مدیر شانه چی

اکنون که در پرتو کلام رسول اکرم (ص) روشن شد که اسلام چیست و مسلمان کیست و با توجه به اصول اسلام که در بخش «مرامنامه» بدان اشاره کردیم، افراد حق تکفیر فرق مخالف خود را ندارند، مناسب است به بعض احادیثی که از آن حضرت و خاندان نبوت در تحریص و ترغیب مسلمانان به وحدت و اتحاد رسیده است متبرک شویم:

قال رسول الله: المومنُ للمومِنِ کالبُنیانِ یَشّدُ بعضُه بعضا (صحیح بخاری، کتاب الادب، باب تعاون المومنین).

مومن برای مومن چون بنایی است که هر قسمتی باعث تحکیم قسمت دیگر است.

قال رسول الله: لایحلُّ لمسلمٍ ان یَهجُرَ اخاه فوقَ ثلاثة لیالٍ، یلتقیانِ فیَعرضُ هذا و خیرُ هما الَّذی یَبدءُ بالسّلام (موطاء، ص324).

برای مسلمان روا نیست که بیش از سه روز با برادرش قهر باشد، و چون به هم رسیدند، آنکه ابتداء به سلام کند بهترین آن دو است.

قال الصّادق(ع): المومن اخ المومن کالجَسَدِ الواحدِ اِنِ اشتکی شکاءً منه وُجِدَ المُ ذلک فی سائرِ جسَدِه (اصول کافی ج2، ص166).

ابوبصیر گوید از حضرت صادق شنیدم که می‌فرمود: مومن برادر مومن است و کالبدی را ماند که «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار».

عن جمیل عن ابی عَبدلله، قالَ سمعتُهُ یقول: المومنونَ خدمٌ بعضُهٌم لِبَعضٍ. قلتُ: و کیفَ یکونونَ خدِماً بعضُهُم لبَعضٍ؟ قال: یفیدُ بعضُهُم بعضا (اصول کافی، ج2، ص167).

جمیل ابن دراج گوید از حضرت صادق شنیدم که می‌فرمود: مومنین خدمتگزار هم اند. گفتم چگونه؟ فرمود: مفید به حال هم اند.

حفصُ بنُ البحتری قالَ کنتُ عندَ ابی عبدالله و دخلَ علیه رجلٌ فقال لی اتُحِبُّهُ؟ فقلتُ نعم. فقال لی: و لمَ لا تحبُّهُ و هوَ اخوکَ و شریکُکَ فی دینِکَ و عَونُک علی عَدُوِّکَ و رزقُهُ علی غیرِک (اصول کافی).

حفص گوید نزد حضرت صادق بودم که مردی وارد شد. حضرت به من فرمود او را دوست داری؟ عرض کردم آری، فرمود: چرا دوست نداشته باشی، با اینکه وی برادر تو است و در دینت شریک با تو است و کمک کار تو علیه دشمن است و در عین حال روزی اش بر غیر تو است.

احادیث در این زمینه فراوان است که ما برای اختصار از ذکر آن خودداری کردیم، ولی در پاره‌ای از آنها به حقوقی برای برادر مسلمان اشاره شده است که ذیلا می‌بینیم.

حقوق مسلمان بر مسلمان

عَن معلِّی خُنَیس عَن ابی عبدلله (ع)، قال قلتُ له: ما حقّ المسلمِ علی المُسلِم؟ قال سبعَ حقوقٍ واجبات. ما منهنَّ حقٌ الاّ و هو علیه واجبٌ ان ضیَّعَ منها شیئاً خَرَجَ من ولایة الله و طاعتِهِ و لم یکُن فیه نصیبٌ. قلتُ جُعلتُ فداکَ و ما هیَ؟ ... قال ایسرُ حقٍ منها ان تُحبَّ له ما تُحبُّ لنَفسِکَ و تَکره له ما تَکرهَ لنَفسِکَ... (اصول کافی، ج2، ص169).

معلّی گوید به حضرت صادق عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ حضرت فرمود: هفت حق واجب بر او دارد که هر یک را تضییع کند از ولایت و طاعت خدا خارج می‌شود. عرض کردم آنها کدامند؟ در ضمن جواب مفصلی فرمود: آسان ترین حقوق مزبور آن است که آنچه را برای خود میپسندی برای او خواسته باشی و آنچه را خوشایندت نیست برای او نخواهی.

عن ابی عبدالله قال: حقّ المسلمِ علی المسلمِ ان لا یُشبِعُ و یجوعُ اخوهُ و لا یَروی و یعطَشُ اخوهُ و لا یکتَسی و یعری اخوهُ فما اعظمُ حق المُسلمِ علی اخیه المسلمِ، وقال احِبّ لِاخیکَ المسلم ما تحبُّ لنَفسکَ و اذا احتَجتَ فَسَالهُ و ان سأَلکَ فَاَعطِهُ لا تمله خیراً و لا یمله لک. کن لهُ ظهراً فانَّه لکَ ظهرٌ. اذا غاب فاحفَظه فی غیبَته و اذا شَهِدَ فزُرهُ و اجلله و اکرمه فانَّه منکَ و انت منه. فان کان علیکَ عاتباً فلا تفارِقه حتی تسالُ سَیَمتحِنُه و ان اصابَه خیرٌ فاحمَدِ الله و انِ ابتلی فاعضُده و ان تمحل له فاَعِنه و اذا قال الرَّجلُ لاخیهِ افٍّ انقَطَعَ ما بینهما من الولایةِ و اذا قال انتَ عدوّی کَفَرَ احَدُهما. فاذا اتَّهمه انماثَ الایمانُ فی قلبه کما ینماثُ الملحُ فی الماء....(اصول کافی، ج2، ص169).

نهی از تفرقه

از اموری که رسول اکرم و ائمه هدی از آن بیم داشته و مسلمانان را بر حذر فرموده‌اند، قطع همبستگی و وحدتی است که موجب شکاف در سدّ محکم وحدت اسلامی می‌گردد، و این همان است که دشمنان اسلام و مسلمین می‌خواهند.

علی (ع) در خصوصیات رسول اکرم (ص) می‌فرماید:

دَفَنَ اللهُ بهِ الضَغائنَ و اطفَأَ بِه الثَّوائر، الَّفَ بِهِ اخواناً (نهج البلاغه).

خداوند به وسیله‌ی رسولش کینه های دیرینه را نابود و مدفون ساخت و آتش خشم را خاموش فرمود و بین مردم برادری و الفت برقرار نمود.

در جای دیگر مسلمانان را مخاطب قرار داده می­فرماید:

الزِموا السَّوادَ الاَعظَم فانَّ یَدَالله معَ الجَماعةِ و ایّاکم و الفُرقَةِ فانَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیطان کَما انَّ الشاذَّ منَ الغَنَمِ للذَّنبِ (نهج البلاغه، خطبه127).

به سواد اعظم جماعت و خطه‌ی وسیع مجتمع اسلامی روی آورید که دست خدا با جماعت است، و از تفرقه و پراکندگی بپرهیزید که آدم تک رو صید شیطان است چنانکه گوسفندی که از گله جدا گردد طعمه‌ی گرگ است.

حضرت صادق فرمود:

اَلا فِی التَّباغُضِ الحالَقَةُ، لا اعنی حالَقَةَ الشَّعرِ حالقة الدّین (اصول کافی، ج2، ص346).

نهی از مجادله

میدانیم مجادلات یکی از بواعث و اسبابی است که در بین افراد و فرق اسلامی ایجاد شکاف می­کند. چه، هر گروهی برای غلبه بر طرف مقابل، در صدد آن است که موجبات وهن و مطاعن او را باز شمارد و مسلک و مذهب وی را مخدوش و مجروح سازد. در قرآن حتی از جدال باغیر مسلمان نیز نهی شده، مگر در صورتی که به نحو احسن و شایسته انجام شود و موجب عصبیت طرف نگردد: «ولا تجادلوا اهلَ الکتابِ الاّ بالّتی هیَ احسن» (سوره عنکبوت، آیه46). نیز از دشنام و ناروا گفتن به مخالفان دین منع شده است: ولا تسبّوا الّذین یَدعونَ من دونِ الله فیَسُبُّوا اللهَ عدواً بغَیرِ علم» (انعام 108) کسانی را که غیر خدا را می­خوانند، دشنام ندهید که موجب شود آنان به کینه توزی، خدا را نادانسته ناسزا گویند.

چنانکه ملاحظه می­شود در آیه، علت آن را تحریک حس عصبیت و عداوت طرف بیان فرموده و به همین جهت نیز، پیشوایان دین از «مراء» و جدال افراد مسلمان و امت های اسلامی با یکدیگر نهی فرموده‌اند. در کتاب شریف کافی (بخش اصول) بابی تحت همین عنوان باز فرموده است: «بابُ المراءِ و الخصومَة و مُعاداةِ الرّجال»، یعنی باب جدال و خصومت و دشمنی با مردمان.

از حضرت علی(ع) نقل شده که فرموده:

ایّاکم و المِراءِ و الخصومةِ، فانَّهما یُمرضانِ القُلُوبَ علی الاخوانِ و یُنبتُ علیها النِّفاق.

مبادا به مجادله و مخاصمه بپردازید، زیرا جدال و مخاصمه موجب بیماری قلب برادران ایمانی می­گردد و در دل­ها تخم نفاق و جدایی می‌رویاند.

در روایت دیگری از رسول اکرم نقل شده که فرمود:

ثلاثٌ مَن لَقیَ عزَّوَجلَّ بِهِنَّ دَخَلَ الجنَّةَ من ایِّ بابٍ شاء: من حَسُنَ خلقَهُ و خَشیَ اللهَ فی المَغیبِ و المَحضَر و تَرکُ المِراءِ و ان کان محقّا.

سه چیز است که اگر مسلمانی با وجود آنها خدا را ملاقات کند می‌تواند از هر در بهشت که بخواهد وارد شود ... یکی از آن سه، ترک جدال است ولو به حق باشد.

عَن ابی عبداللهِ قال قالَ جبرئیلُ للنَّبیِّ (ص) : ایّاکَ و مُلاحاةِ الرِّجال (اَی مُقاوَلَتِهِم و مُخاصَمَتِهِم).(اصول کافی، ج2، ص301).

جبرئیل به پیغمبر گفت: از مخاصمه و بگومگوی با مردم پرهیز کن.

عن ابی عَبدِالله قالَ: ایّاکم و امشارَّةِ فانَّها تورثُ المَعَرَّةَ و تُظهِرُ المَعورَة (اصول کافی، ج2، ص301).

از مخاصمه بپرهیزید که موجب اذیت و گناه است و عیب های پنهان را آشکار می­سازد.

روایت دیگری حضرت صادق فرمود:

ایّاکم و الخصومَة فانِّها تَشغلُ القلبَ و تورثُ النِّفاقَ و تَکسِبُ الضَّغائنَ (اصول کافی، ج2، ص301).

از مخاصمه بپرهیزید که دل را مشغول می‌سازد (وفراغت بال را از آدمی دور می­کند) و موجب نفاق می‌گردد و باعث بغض و کینه می‌شود.

بررسی وحدت از سنت؛ بخش اول

بررسی وحدت از سنت؛ بخش دوم




نظرات کاربران