در حال بارگذاری ...

تا اینکه انقلاب اسلامی بوجود آمد و اصول و فرهنگ اصیل خود را بعد از دو قرن سستی و فناء دوباره به اسلام امروزی متوجه ساخت و ضمنا روحیه شهادت طلبی را ( آنچنانکه قرآن کریم میفرماید) زنده کرده که بتواند بواسطه آن روح ترس و وحشت از شیطان بزرگ و ایادی‌اش را بزداید و برای ما نمونه فرهنگ جدیدی را نشان دهد، که بتوانیم توسط آن با غرب زدگی و اصول فرهنگی و اخلاقی آن مبارزه کنیم.

صلاح الدین فتحی

بسم الله الرحمن الرحیم

«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و أن الله لمع المحسنین».

کسانی که در راه ما مجاهدت و فداکاری میکنند ما آنها را به راه راست خود هدایت میکنیم و خداوند با نیکوکاران است.

خدایا حمد مخصوص تو است، آنچنانکه سزاوار جلال تو و بزرگی و عظمت قدرت و لطف تو است برمحمد و آل پاک او رحمت فرست و بر اصحاب ایشان و کسانی را که از صحابه بخوبی تبعیت کرده هم رحمت فرست تا روز قیامت.

ای برادران دانشمند و عالم اسلام، درود من و برکات خداوند بر شما باد. دوسال پیش در یکی از زندانهای صهیونیست در فلسطین اشغالی جوانی بود فلسطینی که از عذاب زندان ناله میزد، چرا که استخوانهایش شکسته و خون از وی جاری بود. انگشت در خون خود فرو برده و بردر و دیوار زندان و بند خود می‌نوشت: ای پدرم، ای آیة الله، ای امام خمینی... پس کی می‌آیی بطرف ما! اینها استخوان مرا شکسته و من خسته ام! ای پدر تا کی صبر کنم! پس کی می‌آیی؟! من به آن جوان که امروز شهید گشته است میگویم: بلی آیة الله می‌آید و ما او را مثل اشک چشمی در چشمانمان می‌نشانیم (اشک شادی). و اما امروز پیروزیهای لشکر شجاع اسلام را در سنگر مقابله با آمریکا و غرب میشنویم و عاقبت بسوی بیت المقدس... و من پیش از آنکه سخنانم را شروع کنم چیزی را متذکر میشوم و میگویم؛ ملت فلسطین در حدود شصت سال است که مبارزه را ادامه میدهد و فداکاری میکند و مبارزات زیادی شده و در پشت سر او مبارزات دیگری شروع گردیده است، تا اینکه شیخ بزرگوار و رهبر «شیخ عزالدین قسام» از مبارزات نهائی و کامل (مبارزه مسلحانه) آن سخن میگفت و در مقابل عدم پابرجائی و سقوط این مرحله، حسین گونه و حسین وار ایستاده بود و در مقابل تز و نقشه هائی که بظاهر بر علیه سلطه انگلیس و صهیونیست بود ایستاده بود، در صورتیکه آنها میخواستند این مرحله را سقوط دهند.

ای برادران ما خیلی چیزها از خصوصیات ملت اسلام از بیشتر برادرهایمان شنیده ایم و من جزء دانشمندان نیستم و جزء متفکرین هم نیستم، اما این یک رنجی است که استخوانهای ما را سست کرده و پوسانده و حتی به مغز استخوانمان رسیده است. وقتیکه از هجوم غرب به کشورهای خود (هجوم نظامی و فرهنگی و سیاسی و غیره) در آغاز قرن نوزده صحبت بمیان می آید، میبینیم که امروز این تهاجمات و فشارها در سایه توافق ضمنی، بر علیه فرهنگ اسلامی صورت میگیرد. و این کاری است که اسرائیل مکررا برعلیه امت اسلامی ما انجام داده است و این درست بخاطر نقص و خلل داخلی در نظام زندگی ما است که روح جاهلیت در داخل وجود ما بر روح انسانی و قرآنی غلبه دارد، و این طغیان از جنگ صفین شروع شد تا اینکه اخیرا علائم آن توسط اسرائیل ظاهر گشته و ثابت میشود.

این فرهنگ غربی که به او میبالند، با تمام شقوقش حقیقتا نظام سیاسی ما را که در خلافت مجسم میشود از بین برده و اراضی ما را متصرف گشته و دائما با ما مبارزه فکری و اخلاقی کرده و در واقع ما را دچار درماندگی اخلاقی و فکری نموده است. با طرح این مسئله که حکومت باید از دین جدا شود (یعنی حکومت با دین سروکار نداشته باشد) در حدود سی سال پیش بعد از آنکه خلافت ما ساقط گشت، استعمار مهمترین کار خود را انجام داد؛ یعنی دولت یهودی را در قلب ممالک اسلامی جا داد و از طرف دیگر دست نشانده ها و شاگردان خود را در رأس حکومت هائی که غصب کرده بودند گذاشت و در واقع تشکیلات فعال و دفاعی محکمی با گماردن دست نشانده ها و اسرائیل درست کرد. پس در واقع این موضع محکم و ریشه دار نمیشود مگر با ماندن اسرائیل و قیام اسرائیل هم تکمیل نمیشود مگر حکومت اسلامی ساقط شود و این استمرار و دوام پیدا نمیکند مگر اینکه نظامهای حکومتی در ممالک اسلامی عامل استعمار و دست نشانده آن باشند.

پس اسرائیل دست نشانده اولی و حکومتهای منطقه دومی به حساب می آیند و این یک حساب و تقسیم درستی برای استعمار است و همینطور این کار استعمار و نقشه هایشان پیش میرفت و هر روز هم محکم تر میگشت، ضربات مؤثری هم به اصول مترقی ما میزد، تا اینکه انقلاب اسلامی بوجود آمد و اصول و فرهنگ اصیل خود را بعد از دو قرن سستی و فناء دوباره به اسلام امروزی متوجه ساخت و ضمنا روحیه شهادت طلبی را ( آنچنانکه قرآن کریم میفرماید) زنده کرده که بتواند بواسطه آن روح ترس و وحشت از شیطان بزرگ و ایادی‌اش را بزداید و برای ما نمونه فرهنگ جدیدی را نشان دهد، که بتوانیم توسط آن با غرب زدگی و اصول فرهنگی و اخلاقی آن مبارزه کنیم.

 آیا در مقابل این تحدی، غرب و غربیون ساکت خواهند ماند؟ در صورتیکه میبینند میلیونها نفر از مسلمین و مستضعفین جهان، این انقلاب اسلامی را لمس کرده و آرزوی آنان این است که از زیر بار تبعیت غربی و سلطه آنان بیرون آیند... آیا با این تحدى، غرب ساکت میشود درحالیکه میبیند نشانه و نمونه الهی دارد پیشرفت میکند تا شر استعمار را که راه غربیون است از بیخ و بن برکند... الان تمام مؤسسات و آکادمی های خارجی و غربی شروع کرده اند در مورد انقلاب اسلامی به بحث و بررسی و توطئه چینی، که سقوط انقلاب از کجا امکان دارد و یا چگونه میشود در داخل ایران انقلاب را تجزیه کرد؟ و برای این کار وسائلی را آماده ساخته و استخدام کرده اند که مهمترین آنها تحریک اقلیتهای داخل کشور با بهره برداری از مرحله تغییر و تبدل کشور است. اینان با بهره برداری از دوران حساسی که انقلاب میگذراند، با تقویت مجاهدین خلق (منافقین) و پیش کشیدن نظامهای بی دینی، با محاصره اقتصادی و سیاسی، با تقویت ضد انقلاب ها و مسلح کردن آنان بر علیه انقلاب اسلامی، (که همه این کارها بعد از تصرف لانه جاسوسی و سفارت امریکا و گروگانگیری بدستور امریکا انجام شد) به مبارزه با انقلاب برخاستند. و به این هم اکتفاء نکردند، بلکه یک جنگ خارجی را هم بواسطه صدام ملعون به ایران انقلابی اسلامی تحمیل کردند و خود این جنگ افروزان از ناحیه حکومتهای بی دین که با استکبار جهانی هم پیمان بودند، بر ضد ملت اسلام کمک داده شدند. و این فتنه را تنها مزدوران امریکا و پادشاهان بر پا نکرده اند، بلکه دیده شده بعضی از علماء را (فرق نمیکند منتسب به شیعه یا سنی باشد) تحریک کرده اند و صدها کتاب بر علیه این انقلاب مثل کتاب محب الدین الحطیب و الخطوط العریضه و سراب من ایران و یا کتبی که درلبنان صادر شده است (از شیعی وسنی وغیره)، نوشته میشود تا موجودیت اسرائیل و صهیونیست تثبیت شود. یا در مصر قراردادهای صلح بسته میشود تا ملت مصر از تحدی اسلامی خود بمانند و در اردن هم کنفدراسیون در حال تکوین است که ملت فلسطین را در بر گیرد و بظاهر مدعی اند که میخواهند آنها را راحت کنند. البته در ضمن هدفهای مرموز ناروا و غیر انسانی و در ضمن زندانی کردن علماء آنان، از جمله زندانی کردن «شیخ السعد ایوب تمیمی» که سزاوار بود الان در تهران در این کنفرانس باشد. ای برادران نقشه امریکا بطوری گسترش پیدا میکند که هنوز منطقه مثل آن نبوده، مثلا قواعدی در مسقط و عربستان نوشته میشود، و نیروی واکنش سریع در اردن وارد میگردد، و هواپیماهای جاسوسی آواکس، جزیره را در زیر اختیار میگیرند و....

و این اتفاقات بد و واقعی، برای ما خیلی چیزها را روشن میکند؛ یکی عوامل نابودی ما و یکی اینکه برای چه عاملی باید بپا خیزیم؟ چون زمینه های بدبختی ملت ما به نهایت درجه خود رسیده است. این حقیقت را همه مسلمین ایمان دارند و میفهمند. اما حقیقت دوم ولو اینکه بیشترین مردم قبول دارند، ولکن با کمال تأسف کمتر آگاهند و آن این است که قرآن کریم مال یک زمان معینی نیست. بلکه زمان در آن مطرح نیست و به تمام زمانها و مکانها صلاحیت دارد و میتواند سعادت جهان را تضمین کند و اعجاز آن منحصر بزمانی دون زمان نیست. من الان که با شما هستم آیاتی چند قرائت میکنم در سوره مائده که شما بفهمید چطور واقعیات ما را که الان به آن مبتلا هستیم معجزه وار برای ما کشف میکند بعد از بسم الله میفرماید «ای مؤمنین یهود و نصاری را دوستان خود قرار ندهید چون آنها دوستان همدیگرند و دوستی آنها به شما فایده ندارد و هر کس از شما آنها را دوست داشته باشد از آنها محسوب میشود و خداوند ملت ظالم را هدایت نمیکند. و میبینی کسانی را که درون آنان آلوده و ناخوش است و میگویند میترسیم آسیبی از مسلمانان بما برسد و آنان قوت بگیرند باشد که خداوند برای مسلمین فتحی و پیروزی پیش آورد تا آنان از کارهای خود پشیمان شوند و...» بیشتر آیات سوره مائده اینطور است و شاید به یک چهارم آن برسد.

ای برادران مسلمان این آیات الهی ما را در طول تاریخ تا حالا از دوستی یهود و نصاری و نتایج آن آگاه میسازد. پاپ واتیکان در سال ۱۹۹۸ اعلامیه ای مبنی بر تبرئه یهودیان از خون مسیح صادر میکند. این خود دلیل هم پیمانی آنان برعلیه مسلمین است. شما دوستیها و پیمانهای اقتصادی و نظامی و سیاسی آنانرا میبینید که به نهایت درجه خود رسیده است و آیات الهی برای ما این مراحل را که در این مقطع زمانی در آن زندگی میکنیم روشن میسازد. و بدبختانه از بین مسلمانان کشورهائی هستند که با یهود و نصاری پیمان دوستی و اقتصادی و نظامی و سیاسی بسته اند! تا آنجائیکه به نابودی امت اسلامی منجر شود. ولکن در این مرحله ناامیدی و یأس نباید داشته باشیم، زیرا خدای متعال می فرماید ناامید مباشید چون خدا ممکن است فتح و پیروزی را به شما ارزانی دارد. بلی فتح و ظفر از خدا است و این پیروزی ایران خود واکنشی برعلیه این مرحله زیان آور است و برعلیه تمام مراحل که اسلام و مسلمین را به انحطاط بکشاند. و این پیروزی ایران خود بشارت و دلیل روند تکاملی اسلام در آینده است که آیات سوره اسراء از آن خبر میدهد. در سوره اسراء از دو نوع فساد اسرائیلیها خبر میدهد. اول آیه «فاذا جاء وعده اولیهما بعثنا علیکم عبادة لنا اولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا» یعنی؛ چون وقت انتقام اولی فرا رسد بندگان سختگیر و جنگجوی خود را بر شما ای بنی اسرائیل مسلط گردانیم تا اینکه خانه های شما را هم تحت کنترل قرار دهند و این وعده انتقام حتمی است. و از آخر آیات فهمیده میشود که این بندگان باز هم قومی میشوند و بر اسرائیل میتازند و پوزه آنرا بخاک میمالند و داخل مسجد میشوند بطوریکه در وحله اول داخل شدند و در مرحله طغیان بعدی بازهم مجازات میشوند.

خلاصه اینکه این آیات ویژگیهای این بندگان را برملا میسازد و بطور خلاصه بیان می کند که این امت دارای این صفات اند... اولین ویژگی اینکه؛ آنها ربانی هستند و حقیقت را از زبان وحی میگیرند و دارای اخلاق منظم و ارزشهائی میباشند که باز از زبان وحی گرفته میشود، و همچنین امت متحد و واحدی هستند؛ بطوریکه برادر «تسخیری» درباره آن تفصیلا سخن گفتند. ولی من میخواهم به یک نکته ای اشاره کنم، و آن اینست که باید این امت براساس ایمانی از روی معرفت و عملی از روی علم و تعهد اخلاقی از روی اسلام و یک بینش سیاسی برخاسته از متن اسلام متمایز باشند. و این تمایز بدست نمی آید مگر از میان دو چیز:

1- التزام و تعهد عمل به مبادی اسلامی و 2- کوشش به اتمام نیروی بشری در راه اینکه این امت، امت روشن و آگاه و مثبت و مفید گردد و در شناخت جامعه و زندگی و حتی شناخت جهان طوری باشد که واقعا آنچنانکه هست بفهمد، نه مثل بینش مارکسیستها و نه مثل بینش سرمایه داران زالو صفت. پس باید همه چیز تاریخ و سیاست و جامعه فقط در چهارچوب اخلاق بشری و اسلامی باشد.

و در این جا سخنم را با این چند کلمه خاتمه میدهم. اخلاقی بودن جوامع اسلامی دارای دو بعد است:

١- اخلاق عمومی؛ یعنی برقراری روابط بین المللی با تمام جهان، که بر پایه حق و آزادی استوار است.

۲- اخلاق خصوصی؛ که مربوط به خود مسلمین است. که خلاصه میشود در ایمان به خدا و دین و وحدت و یگانگی و وحدت رهبری و همچنین برادری و تساوی و عدل اقتصادی و اجتماعی در بین مسلمین.

سخنم را خاتمه داده و از خداوند طلب عفو و آمرزش میکنم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

منبع: کتاب مقالات نخستین کنفرانس اندیشه اسلامی، صص 145-150




نظرات کاربران