در حال بارگذاری ...

عبد الجلیل در جای دیگری نیز در برابر اتهام دشمنی با صحابه و تابعین تاکید میکند که: «شیعیت اصولیه بحمد الله بدین تهمت متهم نبوده اند و هر صحابه را و تابعین را - که خدای و رسول دوست داشته اند و قبول کرده اند - شیعت مرید باشند»

حجت الاسلام مهدی مهریزی

عبد الجلیل رازی، یکی از عالمان شیعه در قرن ششم (م۵۶۰ق) است که ردی بر «بعض فضائح الروافض» می نگارد. وی در این کتاب بر پایه تفکر شیعیان اصولی -که آنها را در برابر شیعیان غالی و حشوی قرار می دهد- از شیعه اعتدالی دفاع کرده و اتهام های متعصبانه نویسنده را رد می کند. رویکرد عبد الجلیل در این اثر تفاهم و همگرایی است. در اینجا نمونه هایی از دیدگاه های وی را در خصوص مسائل اختلاف انگیز و مطروحه از طرف صاحب کتاب فضایح می آوریم:

عبد الجلیل در کتاب «نقض» با درایت در برابر این سخن که «اصل مذهب رافضی همین است که صحابه را دشمن دارند» می گوید:

«اصل مذهب شیعه اصولیه امامیه اثنی عشریه آن است که آسمان و زمین و هر چه در میان آسمان و زمین است، همه را خدای تعالی آفریده و صانع عالم خداست و قدیم است و لا قدیم سواه... قرآن، کلام اوست، از اول تا آخر همه صدق و حق،... کفر و ظلم و معصیت نخواهد و نیافریند... پیغمبران او از آدم تا به محمد - صلى الله علیه و علیهم - همه صادق و امین... و بعد وی امام نص و معصوم، على مرتضی نص از قبل خدای...».(نقض ص415-416)

در جای دیگر نیز می گوید:

«اگر مثبتان عدل خدا و مقرّان به توحید را که باری تعالی را منزه و مبرا گویند از افعال قبایح و اختیار کفر و مانند این و همه انبیا را معصوم و صادق دانند و خوانند و شریک و صاحبه و ولد را نفی کنند از ذات مقدس باری تعالی و ائمه را معصوم و نص گویند و به شرایع و احکام همه مقر و معترف باشند و به بعثت و نشور و به ثواب و عقاب مقر باشند و آنچه توابع و لواحق این است از اصول و فروع، اگر این قوم را رافضی می خواند، قبول افتاد».(همان ص187-188)

عبدالجلیل علاوه بر بیان جنبه های اثباتی تشیع، به رد کلام صاحب فضایح در جنبه های سلبی نیز میپردازد. وی در رد سخن صاحب فضایح که نوشته است: «شیعت همه دشمنان صحابه رسول و سلف صالح و زنان رسول باشند و همه اهل اسلام ترحم کند مگر رافضیان که از همه بیزاری کنند»، تفاوتی میان آرای شیعه اصولی با حشویه و غلات گذاشته ابراز میدارد:

«شیعه اصولیه مَرتبت هر یک از این جماعت(اصحابه)، به اندازه گویند. گویند: علی بهتر از بوبکر، حسن از عمر، حسین از عثمان و فاطمه از عایشه و خدیجه از حفصه و صادق از بوحنیفه و کاظم از شافعی، و امامت بوبکر و عمر اختیار خلق گویند و امامت علی و اولادش نص دانند از فعل خدا، و عاقلان دانند که این نه دشمنی بوبکر و عمر باشد و نه دشنام و بد گفتن صحابه و تابعین، و اگر به خلاف این حوالتی هست، بر حشویه و غلات است نه بر اصولیان».(همان ص236)

عبد الجلیل در جای دیگری نیز در برابر اتهام دشمنی با صحابه و تابعین تاکید میکند که:

«شیعیت اصولیه بحمد الله بدین تهمت متهم نبوده اند و هر صحابه را و تابعین را - که خدای و رسول دوست داشته اند و قبول کرده اند - شیعت مرید باشند».( همان، ص ۴۸۱)

عبد الجلیل در پاسخ به این که شیعه «زنان پیغمبر را دشنام می‌دهند»، اظهار می‌دارد که: «مذهب امامیه اصولیه، خلفاً عن سلف چنان است که زنان رسول خدا طاهرات و مطهرات اند».

وی سپس به حدیث افک اشاره کرده و این که خداوند در تطهیر عایشه «هفده آیت» نازل کرد. وی اظهار می‌دارد که خود، «کتاب مفرد» در این موضوع به اشارت یکی از رؤسای سادات و شیعه نگاشته و نسخه اصل آن نیز در خزانه [کتابخانه] امیر عباس موجود است:

«اگر خواهد طلب کند و بخواند تا اعتقاد شیعه امامیه در حق ازواج رسول بداند».

از دید وی، اگر کسی تهمت زنا بر عایشه یا حفصه یا یکی دیگر از زنان رسول بندند، «ملحد و کافر و ملعون باشد و خون و مالش حلال بود». سپس به اشارت، اهل سنت را به دلیل نقل روایات اسرائیلی در باب انبیا و متهم کردن آنها و نیز روایاتی که در باب دل سپردن رسول به همسر زید بن حارثه دارند، مورد انتقاد قرار می‌دهد.(همان، ص114-116)

عبد الجلیل در جای دیگری نیز نسبت به اتهامی که صاحب فضایح(بعض فضائح الروافض) بر شیعه زده که نسبت‌های ‌ناروا به زنان رسول داده می‌گوید:

«صد هزار لعنت خدای و لعنت اهل زمین و آسمان و همه فرشتگان و آدمیان و جنیان بر آن کس باد که این مذهب دارد و این به اعتقاد کند که غبار فواحش بر دامن زنان رسولان خدای نشیند بر عموم و خصوص بر دامن زنان مصطفی که امهات المؤمنین اند.»( همان، ص ۲۹۳ – ۲۹۵) عبد الجلیل سپس به کتاب خود، یعنی «کتاب فی تنزیه عایشه» اشاره کرده و دعوت به خواندن آن می‌کند تا معلوم شود «چنین تهمت به شیعت اصولیه راه نیاورد»(همان، ص295-296)

وی در جای دیگر نیز تأکید می‌کند که: «به مذهب شیعه، زنان رسول همه امهات المؤمنین اند و مؤمنات و عابدات اند». وقتی صاحب فضایح اظهار می‌دارد که عالمی شیعی را در ساری دیده که بر منبر میگفته «جبرئیل آمد به سید و گفت: این زنک را طلاق بده»، عبد الجلیل اظهار می‌دارد که «آن عالم بر خود خندیده باشد، که زن مصطفی را زنک خواندن، غایت جهل باشد».(همان، ص519-520)

منبع: کتاب «اندیشه های تقریبی ابوالفتوح رازی» صص45-47 و 50-52




نظرات کاربران