. اگر ما راضی باشیم که برادران اهل تشیع و حوزههایشان گزندی ببینند، دقیقاً داریم تیشه به ریشه خودمان میزنیم. همچنین حوزهها و مراجع اهل تشیع نباید راضی باشند که گزندی به برادران اهل سنتشان برسد؛ چون باز هم آن نتیجه عاید خودشان میشود.
مصاحبه کننده: حامد رضایی
مفتی عبدالحلیم قاضی از جمله افراد نادری است که هم در حوزههای اهل سنت تدریس کرده و هم در شهر قم مشغول تدریس است. او از استادان برجسته دارالعلوم زاهدان و نیز از استادان دانشگاه ادیان و مذاهب قم است. وی معتقد است زمینههای بسیاری برای همکاری ملموس و عینی میان حوزههای شیعه و سنی وجود دارد؛ ولی به این شرط که عزمی جدی برای تغییر رویهها ایجاد شود.
وضعیت روابط و تعامل حوزههای شیعه و سنی را چطور میبینید؟
این سؤال از دیرباز فکر و ذهن همه ما را مشغول کرده است. با وجود گذشتن نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب و ایجاد نظام جمهوری اسلامی ایران که سکاندار و مسئولان بزرگوار این نظام، فارغالتحصیل حوزه علمیه قم هستند، این دغدغه همه ما بوده است که بپرسیم و بدانیم که ارتباط و تعامل حوزههای شیعه و سنی تا به حال با چه کیفیت و به چه میزانی بوده است؟ آیا اصلاً ارتباط و تعاملی بوده است؟
این سؤال بیشتر باید از علمای حوزه علمیه قم و مراجع محترم پرسیده شود تا از علمای اهل سنت که نسبت به اهل تشیع در اقلیت هستند. علمای حوزههای علمیه اهل تشیع باید پاسخگوی این مسئله باشند که اگر تعاملی با حوزههای علمیه اهل سنت داشتهاند، به چه میزان بوده است؟ چون تعامل یک اقدام دوجانبه است. آن بزرگواران چه کردهاند و واکنش حوزههای اهل سنت چطور بوده است؟ ما این تعامل را -اگر بوده- یک تعامل ضعیف میدانیم؛ درواقع تعامل چشمگیر و ملموسی ندیدهایم؛ اگر هم تعاملی بوده، خیلی کم بوده است.
به نظر شما دلیلش چه بوده است؟
وقتی در مورد حوزههای علمیه بحث میکنیم، باید بحثمان علمی باشد؛ چون حوزههای علمیه هستند، نه حوزههای سیاسی. باید مقوله حوزههای علمیه را از سیاست جدا کنیم و هیچگاه سیاست را با مسائل علمی آمیخته نکنیم؛ البته سیاستمان باید مبتنی بر علم باشد، اما این مسئله مربوط به کشورداری و حکومتداری است. حوزههای علمیه باید تعامل علمی داشته باشند، تعامل فرهنگی داشته باشند، علما از حوزهها دیدوبازدید کنند؛ باهم نشستهای صمیمی داشته باشند؛ میبایست اینگونه میبود که نبوده است. تعاملها و ارتباط حوزهها تا کنون در حد شرکت در کنفرانسهای هفته وحدت یا در یکی دو سال اخیر، در همایش مبارزه با جریانهای تکفیری در قم بوده است؛ اما در موضوعات دیگر چنین ارتباطی تا به حال ندیدهایم. مشکل کار ما از اینجاست که سیاست را با علم آمیخته میکنیم.
دو قشر در اختیار حوزههای علمیه هستند: یکی قشر طلاب و دیگری مردم. حوزههای علمیه اهل سنت و تشیع باید از تجربیات همدیگر استفاده کنند تا ببینند چگونه طلاب خود را تربیت کنند و صلاحیت علمی به آنها بدهند، صلاحیت سیاستمداری و صلاحیت مدیریتی به آنها بدهند تا بتوانند کشور و مردم را به جهتی سوق دهند که اسلام حفظ شود.
مشکل بزرگی که الان در جهان و در کشور با آن روبهرو هستیم، مشکل مذهب نیست که بگوییم مذهب اهل تشیع یا اهل سنت دچار مشکل است؛ بلکه مشکل اسلام مطرح است.
حوزههای علمیه اهل سنت و اهل تشیع باید شجره اسلام را آبیاری کنند و آن را از آسیبهایی که از طرف اغیار و دشمنان اسلام متوجه اسلام است، حفظ کنند. این وظیفه همه ماست؛ نمیگوییم وظیفه جهان اهل تشیع یا جهان اهل سنت است؛ بلکه هردو وظیفه دارند. اگر ما راضی باشیم که برادران اهل تشیع و حوزههایشان گزندی ببینند، دقیقاً داریم تیشه به ریشه خودمان میزنیم. همچنین حوزهها و مراجع اهل تشیع نباید راضی باشند که گزندی به برادران اهل سنتشان برسد؛ چون باز هم آن نتیجه عاید خودشان میشود.
اگر جهان غرب علیه اهل تشیع یا علیه اهل سنت موضع میگیرد، هیچیک از ما نباید راضی به این موضعگیریهای دنیای غرب باشیم؛ چراکه آسیب آن متوجه همه ماست.
مسئله بعدی، بحران هویتی است که بین طلاب ما حاکم است. طلاب ما دقیقاً مانند یک دانشجوی مثلاً رشته مهندسی فکر میکنند و با همان ادبیات تربیت میشوند؛ حال آنکه الگوی طلاب ما باید رسولالله (ص) و صحابه و اهلبیت ایشان باشند؛ باید الگویشان ائمه بزرگوار همه مذاهب باشند. ما باید کاری کنیم که طلابمان از این بحران هویت خارج شوند و الگوهای غربی را الگوی خودشان نکنند.
شما به بحث دانشگاه و جوانها و الگوی آنها اشاره کردید. به نظر شما بحث علوم انسانی اسلامی میتواند محوری باشد که به همکاری عملیاتی و واقعی حوزههای علمیه شیعه و سنی منجر شود؟
همانطور که قبلاً رهبر معظم انقلاب در بیانات گهربارشان فرمودند، ما در مورد علوم انسانی در دانشگاهها، دغدغه داریم. چون مبنا و شالوده جهتدهی دانشجویان ما همین علوم انسانی است. بنابراین حوزهها باید به این مسئله حساس باشند؛ باید علوم انسانی اسلامی را پایهگذاری، و کتبی را دراینزمینه تدوین کنند که با دستورهای اسلامی و قرآن و سنت اهلبیت رسولالله (ص) و ائمه و مجتهدان ما سازگار باشد.
این وظیفه ماست و مدرسان حوزههای علمیه اهل تشیع و اهل سنت باید همکاری لازم دراینزمینه را داشته باشند تا به نتیجه مطلوب برسند.
لذا همانطور که علمای اهل تشیع در دانشگاهها حضور فعال دارند، باید از علمای اهل سنت هم در دانشگاهها استفاده شود تا این برنامه را مدون کنند.
آیا تجربهای از این تعامل و همکاری بین حوزههای شیعه و سنی وجود دارد؟
هر جایی که بین علمای اهل سنت و علمای اهل تشیع ارتباط صمیمی و دوستانه بوده و هردو قشر در کنار هم اظهار وجود و نقشآفرینی کردهاند، الحمدلله نتیجه مطلوبی داشته است. نمونههای زیادی دراینزمینه داریم؛ مثلاً در همایشهایی که ظاهری نبوده، بلکه واقعی بوده است. مثلاً در دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران، سنندج، زاهدان، بندرعباس و دانشگاه ادیان قم، دانشجویان اهل تشیعی که با علمای اهل تسنن در این دانشگاهها سروکار داشتند، از روشنگری آنها و تدوین مسائل، اظهار رضایت کردهاند و میگویند با اینکه شما مذهب اهل تسنن را دارید، برای معرفی تمام مذاهب با یک دید باز عمل میکنید. این برای ما خیلی جالب است. این مسئله از تنشها میکاهد و ما را کنار هم قرار میدهد.
الحمدلله علمای حوزه علمیه قم که در دانشگاه ادیان دوره دکتری را میخواندند و با ما آنجا درس داشتند، این خوشبینی خودشان را اظهار، و از توضیحات و حضور ما در دانشگاه، ابراز خرسندی کردند. آنها میگفتند الحمدلله مسائل مذاهب شما را از زبان خودتان شنیدیم و آگاه شدیم. وقتی اینچنین تبیین و روشنگری باشد، تقریب خودبهخود بین ما ایجاد خواهد شد و از هم فاصله نخواهیم گرفت.
تجربه دیگر، در کاروانهای حج است که علمای اهل سنت و اهل تشیع باهم گفتوگوهای علمی دارند، بدون اینکه دیگری را نفی کنند. هرکسی از مذهب خودش پیروی میکند و درباره مذهب دیگری، از زبان خودشان اطلاع کامل پیدا میکنند. این کار، حساسیتها و بدگمانیها را به خوشبینی تبدیل، و الفت و صمیمیت و محبت ایجاد میکرد.
با توجه به اینکه شما، هم در حوزههای اهل سنت تدریس داشتهاید و از طرف دیگر در شهر قم هم حضور و تدریس دارید و هردو فضا را درک کردهاید، چه زمینههای عملیاتی هست که میتوانید به عنوان ظرفیت همکاری حوزه شیعه و سنی معرفی کنید؟ در چه حوزههایی میتوان پروژه مشترک تعریف کرد؟
ابتدا باید عزم و اراده قوی برای تغییر در رویهها باشد. همکاری علمی و عملی، نتیجه چنین عزمی است. زمانی که همکاری علمی باشد، خودبهخود در عمل هم اجرا میشود. اگر این عزم و اراده قوی نباشد، هیچ تغییر ملموسی که با سیاست همراه باشد، ایجاد نخواهد شد.
برای این مسئله ما همایشهایی در قم و زاهدان داشتیم. مثلاً همایشی در مورد حماسه عاشورا برگزار شده که علمای اهل سنت و اهل تشیع، همچنین دانشگاهیان اهل سنت و اهل تشیع، این موضوع را در این همایش تبیین کردند و دیدگاه یکدیگر را درباره حماسه عاشورا دانستند.
من معتقدم زمینههای همکاری که عملیاتی و عینی و ملموس باشد، بسیار است. همچنان که از علمای اهل تشیع در دانشگاه استفاده میشود، از استادان اهل سنت هم استفاده شود و آنها هم پیشنهادهای خود را درباره برنامههای تدوین نظام آموزشی بدهند، مضامین را جزء به جزء بررسی کنند، راهکارها و پیشنهادهای خود را به صورت مکتوب به وزارت آموزش عالی بدهند و آنجا مصوب شود و برگردد و اجرایی و عملیاتی شود.
همچنین همایشهای علمی مشترک در موضوعات مختلف، نه فقط درباره خود موضوع وحدت، با همکاری یکدیگر برگزار کنند. در باب تعامل طلاب اهل سنت و طلاب اهل تشیع، و علمای اهل سنت و علمای اهل تشیع، انتقال تجربیات آموزشی، بحرانهایی که در جامعه وجود دارد و ... باید همایشهای علمی بین دانشگاهیها و حوزویها برگزار شود. مثلاً یک بحران عمیق به نام بحران اخلاق در کشور داریم. باید این مشکل را بررسی کرد که چه شده که جوانمان را به جای اینکه خودمان تربیت کنیم، دیگران تربیت میکنند و او دارد از دست ما میرود. شیعه و سنی باید درباره این مسائل باهم صحبت کنند و همایش بگذارند. ببینیم که تربیت نسل نو را بر چه اساسی باید پیش ببریم؟ یا همایشهایی درباره قرائت و تجوید طلاب در حوزههای فریقین برگزار کنیم.
ما از همه علمای فریقین و جامعه میخواهیم به این مسائل حساس باشند. ما باید در کنار هم باشیم و به درد یکدیگر بخوریم. نتیجه فاصله گرفتن ما از یکدیگر و تعامل نداشتنمان، آتشهایی است که در خاورمیانه و بین مسمانان برافروخته شده است. مسلمانان اکنون در تنور داغ جنگی میسوزند که آتش آن را اغیار، با استفاده از اختلافات ما برافروختهاند. هم شیعه و هم سنی را در این آتش میسوزانند و متأسفانه ما یا اظهار خوشحالی میکنیم یا بیتوجه هستیم! مسائلی که در منطقه میگذرد، باید درس عبرتی باشد برای ما که داخل ایران هستیم.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7