در حال بارگذاری ...

اگر حوزه فقه ­گرای فرقه ­ای و بسته و درون ­گرا می­خواهید، اشکال ندارد! اتفاقاً الان این حوزه­ ها هم در جهان اسلام وجود دارد! اما دیگر مدعی ام‌القرای جهان اسلام و رهبری جهان اسلام و امت اسلامی نباشید. اگر هم جهان اسلام می ­خواهید، با این حوزه و با این شکل فعلی نمی­شود. باید افق­های ذهنی ­تان را به روی جهان باز کنید.

مصاحبه از: محمد هادی کاظمی

 

در بین عده زیادی از طلاب به تدبیر و مدیریت و درعین‌حال محافظه ­کار نبودن و صراحت در نقد شناخته شده است و هیچ ابایی از گفتن ضعف و سستی حوزه علمیه در زمینه وحدت ندارد؛ چراکه خودش شیرینی ثمره‌های ارتباط و وحدت را کاملاً چشیده است و می­خواهد کام حوزه نیز از این ارتباط، شیرین شود. انتخاب ایشان برای مصاحبه، به ­دلیل صراحت و شجاعت و تجربه­ های میدانی و نگاه استراتژیک ایشان به مسائل و مباحث حوزه است که در کمتر کسی همه اینها جمع می­شود. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالحسن نواب، مدیر سابق مرکز خدمات حوزه و رئیس فعلی دانشگاه ادیان و مذاهب، چهره فعال بین‌المللی با کارنامه ای درخشان از مسئولیت­های متعدد اجرایی، در این گفت‌وگو از ظرفیت­های بی ­کران طلاب جوان در زمینه وحدت می­گوید و البته گلایه ­هایی هم از نامهربانی حوزه با فرزندان تقریبی خود دارد.  

ارزیابی شما از رابطه حوزه علمیه با اهل سنت چیست؟

نهادهای حوزوی متأسفانه به دلیل دیدگاهی که حوزه علمیه درباره اهل سنت دارد، نتوانستند رابطه خوبی با اهل سنت برقرار کنند. مثلاً برای مرحوم آقای واعظ‌زاده که یک شخصیت حوزوی تقریبی بود، وقتی در قم مراسم گرفتیم، احترام لازم صورت نگرفت؛ بااینکه رهبر معظم انقلاب در عمرشان فقط یک نفر را علامه خطاب کردند و آن هم علامه واعظ‌زاده بود.

البته برخی طلاب جوان در قم، به صورت خودجوش کارهایی انجام می‌دهند. طلاب جوان بسیار خوب حرکت می­کنند و در حال جبران همه خلأها هستند که همه امید ما هم به اینهاست. مثلاً جوانان اتحادیه بین المللی امت واحده می­تواند ارتباط برقرار کند؛ چون دیدگاه­ هایشان درست است؛ یا طلبه ­های جوان کتاب اطلس رهبران را نوشتند که رهبر انقلاب از آنها قدردانی و تشکر کردند؛ اما حوزه و نهاد­های حوزوی قم، حوزه بما هو حوزه، کاری نکرده است. حوزه حتی با کسانی که به وحدت و تقریب و امت اسلام نگاه ­های مثبتی داشتند، بی ­مهری کرد؛ مثلاً با آیت‌الله واعظ‌زاده، آیت‌الله معرفت و علامه عسگری، برخوردی در شأن ایشان نکرده است. البته نهادهای منتسب به رهبر معظم انقلاب، مثل دفتر تبلیغات اسلامی و جامعه المصطفی، سعی می­کنند قدری در خط رهبر حرکت کنند.

با این توصیف، از رهگذر این ارتباط نداشتن، چه مشکلاتی برای حوزه و شیعه به وجود آمده است؟

مشکلاتی که الان در جهان اسلام می ­بینید، نتیجه همین ارتباط نداشتن است. الان به دلیل ارتباط نداشتن ما، شیعه در حال تبدیل شدن به یک فرقه منزوی است؛ اما اگر طبق دیدگاه ­های رهبر معظم انقلاب پیش برویم، می‌توانیم قم را ام ­القرای جهان اسلام کنیم. در اثر قطع ارتباط در جهان اسلام، مسلمانان هم منسجم نمی ­شوند و آثار آن تا آفاق جهان اسلام می ­رود. اگر آمریکا می ­تواند به ما لطمه بزند، تقصیر خودمان است؛ چون ما در جهان اسلام پایگاه و جایگاهی نداریم. اگر ما با جهان اسلام ارتباط عمیق و گسترده داشتیم و فعال بودیم، می‌توانستیم دنیای اسلام را منسجم کنیم تا تسلیم آمریکا نشود و نمی‌گذاشتیم آمریکا به ما لطمه بزند. درواقع آسیب­های فقدان ارتباط، بیشتر متوجه ماست!

حوزه علمیه قم باید ام‌القرای جهان اسلام شود. سیر به سمت ام‌القری شدن از داخل شروع می­شود؛ اول باید بهترین تعامل را با اهل سنت داخل داشته باشیم. حوزه باید به حوزه زمان شهید ثانی و شیخ مفید و شیخ طوسی برگردد که با اهل سنت خیلی فاصله نداشتند. حوزه ما باید همان حوزه ­ای بشود که آیت‌الله بروجردی و رهبر معظم می­خواستند. آیت‌الله بروجردی در درسشان نظریات اهل سنت را مطرح می­کردند و آیت‌الله خامنه‌ای هم در درس خارج فقه ­شان، به نظریات اهل سنت اشاره می­کنند.

مقدمه این ارتباط چیست؟

مقدمه ­اش این است که دیوارهای ذهن را خراب کنیم و این کار شماست؛ هیچ چیزی به اندازه مجله رسائل و رسانه حوزه نقش ندارد! شما باید به جای یک مجله، ده مجله وحدتی چاپ کنید؛ به مناسبت­های مختلف ویژه ­نامه بزنید؛ با طلبه ­های جوان، مخصوصاً آنهایی که از دانشگاه وارد حوزه شدند، کار کنید. رشته کار دست شماست. رسانه ­ها عامل بسیار مهمی هستند؛ آنها باید فضا را باز کنند.

واقعاً علما به دنبال خواندن رسانه ­ها یا گوش دادن به آنها هستند؟

باید راهشان بیندازید... باید با رسانه­ ها راه بیفتند. وقتی رسانه رفت و افکار جمعی و ذائقه مردم تغییر کرد، آن وقت همه ماست­هایشان را کیسه می­کنند و حواسشان را جمع می­کنند. رادیو و تلویزیون فقط در هفته وحدت کار نکند؛ باید هر شب با یک عالم سنی مصاحبه کند؛ نه اینکه بگذارد تکفیری­ها یک غلطی بکنند و به مجلس حمله کنند، بعد آن شب با علمای سنی مصاحبه کنند! مثلاً همین محرم و صفر، دو ماه بود که گذشت، چه اشکال داشت در تلویزیون هر شب یکی از علمای بزرگ اهل سنت، روایتی در مورد امام حسین(ع) بخواند. آنها مشکلی با محبت اهل‌بیت ندارند. می­توانم صد عالم سنی را در ایران یا غیر ایران نام ببرم که برای شما در مورد محبت امام حسین(ع) روایت بخواند. مشکل ما فقدان شناخت طرفینی است که شناساندن هم کار رسانه است. مثلاً در میزگردی می­خواهید حق‌الناس را بررسی کنید، باید چهار عالم اهل سنت هم باشند؛ آنها هم حق‌الناس دارند.

ارتباط ما باید چگونه باشد؟

ارتباط باید قلبی و واقعی باشد، نه مقطعی و تاکتیکی و تقیه‌گونه! درواقع هرگونه ما با آنها ارتباط داشته باشیم، آنها هم همان­گونه با ما ارتباط خواهند داشت. شما مثل سیدحسن‌نصرالله و آیت‌الله سیستانی به اهل سنت نگاه کنید؛ ببینید چه می­شود! نگاهتان را به اهل سنت اصلاح کنید. چرا آقای تسخیری را در دنیای اسلام می ­پرستند و یکی‌یک‌دانه است؟ در هیچ جای دنیا، اهل سنت او را رد نمی ­کنند؛ مگر آنهایی که بسیار عنود و حسود هستند. ما حدود پانزده سال قبل که آیت‌الله تسخیری سکته کرده بود، با یکی از علمای بزرگ به مصر رفته بودیم؛ همه بزرگان اهل سنت آمده بودند؛ هرکس ما هیئت ایرانی را دید، گفت: کیف شیخ التسخیری؟ احوال شیخ تسخیری چطور است؟ نماینده وهابی ­های عربستان سعودی یک شیخ نابینا بود؛ یکی دستش را گرفته بود و به سمت ما می ­آمد. من به آن عالم بزرگی که همراهم بود، گفتم: این هم می ­آید احوال آقای تسخیری را بپرسد! آن آقا گفت: این آقا که دیگر احوال آقای تسخیری را نمی­پرسد! آمد دستش را لب میز گذاشت و پرسید: از ایران هستید؟ گفتیم: نعم. گفت: کیف شیخ التسخیری؟ آن عالم وهابی، نماینده جنبش الشباب عربستان سعودی بود. پس اگر کسی درست رفتار کند، خوب تحویلش می­گیرند.

به نظرم این اندازه که شما می­گویید ساده نیست؛ الان عده زیادی تلاش می­کنند که شیعه و اهل سنت از هم جدا بشوند! این‌طور نیست؟

بله، عده زیادی برای جدایی شیعه و اهل سنت کار می­کنند، ولی آن طرف هم کسانی دارند که از بن دندان به وحدت معتقدند و دست برنمی ­دارند؛ مثل آقای شیرانی که در پاکستان معروف است و از علمای طرفدار وحدت است و به‌هیچ‌وجه هم از آن دست برنمی ­دارد. از بامداد انقلاب اسلامی تا امروز که 39 سال می­گذرد، این آقا طرفدار انقلاب بوده و به جبهه جنگ هم رفته است. پاکستان علمای بسیار روشنفکری دارد. جماعت اسلامی ­ها، طرفداران مرحوم مودودی، آدم­های روشنفکری هستند.

این قضیه در الازهر چطور است؟

 آنجا مهد تعامل با ماست. البته این را بگویم که اکثریت به دنبال تعامل با اقلیت نیستند؛ ما باید دستمان را برای وحدت دراز کنیم.

وحدت در حوزه فعلی غریب است؛ برای گسترش نگاه وحدت چه کنیم؟

همین کتاب اطلس رهبران را تبلیغ کنید؛ همین طلبه ­های جوان را شناسایی کنید و به جای مصاحبه با نواب که یک چهره سوخته است، با جوان­ها مصاحبه کنید و چهره بسازید. سنگرسازی کنید؛ همین دانشگاه ادیان، امروز یک سنگر تقریب است. روشنگری کنید. نیرو تربیت کنید. جلسه بگذارید و بحث­های وحدوی و تقریبی داشته باشید. برای جوانانی که در زمینه وحدت و تقریب کار می­کنند، ارزش قائل شوید. همین امت واحده را تکثیر کنید تا فعالیت­هایش را بیشتر کند، اردوها و کارهایش را زیاد کند. هفتاد هزار طلبه در قم، هفتاد هزار ظرفیت است! باید روی افکار عمومی طلبه­ ها کار کنید. ما حداقل ده هزار امام موسی صدر در قم داریم، اما باید زمینه را برایشان فراهم کنیم. پیشنهاد من این است که اردوهای تقریبی بین طلبه ­ها بگذارید. طلبه ­های حوزه علمیه قم به زاهدان، کردستان، گلستان و... بروند؛ یک بار و دو بار ممکن است تأثیر نکند، اما کم‌کم نگاهشان عوض می­شود.

نگاه حضرتعالی چگونه و از چه زمانی عوض شد؟

من از همان اول طلبگی، عینک بدبینی به اهل سنت نداشتم؛ سرنوشت امت اسلامی برایم مهم بود و برایش ارزش قائل بودم. از پانزده سالگی در مورد حسن البنا و اخوان المسلمین و مودودی و سید قطب و سیدجمال و رهبران تأثیرگذار جهان اسلام و احوال مسلمانان و دلایل عقب‌ماندگی آنها و راه پیشرفت، مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که بسیاری از آنچه طرفین در مورد همدیگر می­گویند، توهم است.

حرف آخر با حوزه و علما

اگر حوزه فقه ­گرای فرقه ­ای و بسته و درون ­گرا می­خواهید، اشکال ندارد! اتفاقاً الان این حوزه­ ها هم در جهان اسلام وجود دارد! اما دیگر مدعی ام‌القرای جهان اسلام و رهبری جهان اسلام و امت اسلامی نباشید. اگر هم جهان اسلام می ­خواهید، با این حوزه و با این شکل فعلی نمی­شود. باید افق­های ذهنی ­تان را به روی جهان باز کنید. باید فرامنطقه ­ای و فراکشوری و فرا ­مذهبی، بلکه فرا­دینی فکر کنید. امروز عصر گفت‌وگوی ادیان است. باید این فراز از نامه امام علی­(ع) به مالک اشتر را مبنای کار و تعامل خود قرار دهیم؛ «إما أخ لّک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق».

منبع: مجله رسائل-شماره 7




نظرات کاربران