در حال بارگذاری ...

منظور اصلی این است که تحت لوای کعبه یعنی همان خانه ای که اولین بار در میان بشر برای پرستش خدای یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم عزم و هم رزم گرد آیند. شعار اصلی و اساسی اسلام «توحید» است. کعبه خانه ی توحید است.

شهید مطهری

سوءتفاهم در هر موردی و نسبت به هر شخصی بد است، زیرا موجب گمراهی و ضلالت است. اگر فرض کنیم دو نفر از هر لحاظ ضد یکدیگرند مثلاً یکی خداپرست است و دیگری مادی، باز خوب است که میان آنها حسن تفاهم برقرار باشد و یکدیگر را آن طور که هستند درک کنند نه اینکه هرکدام نسبت به دیگری سوءظن ها و تصورات غلطی داشته باشد.

یکی از ابتلائات مسلمین این است که گذشته از اینکه از لحاظ پاره ای معتقَدات تفرق و تشتت پیدا کرده اند و مذهبها و فرقه ها درمیان آنها پیدا شده است دچار سوءتفاهمات زیادی نسبت به یکدیگر می باشند؛ یعنی گذشته از پاره ای اختلافات عقیده ای دچار توهمات بیجای بسیاری درباره ی یکدیگر می باشند. در گذشته و حاضر آتش افروزانی بوده و هستند که کوشش شان بر این بوده و هست که بر بدبینی های مسلمین نسبت به یکدیگر بیفزایند. تهدیدی که از ناحیه ی سوءتفاهمات بیجا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیه ی خود اختلافات مذهبی متوجه آنهاست. مسلمانان از نظر اختلافات مذهبی طوری نیستند که نتوانند وحدت داشته باشند، نتوانند با یکدیگر برادر و مصداق «اِنَّمَاالْمُؤْمِنونَ اِخْوَةٌ» بوده باشند زیرا خدایی که همه پرستش می کنند یکی است، همه می گویند: لااله الّا اللّه، همه به رسالت محمد صلی الله علیه و آله ایمان دارند و نبوت را به او پایان یافته می دانند و دین او را خاتم ادیان می شناسند، همه قرآن را کتاب مقدس آسمانی خود می دانند و آن را تلاوت می کنند و قانون اساسی همه ی مسلمین می شناسند، همه به سوی یک قبله نماز می خوانند و یک بانگ به نام اذان بر می آورند، همه در یک ماه معین از سال که ماه رمضان است روزه می گیرند، همه روز فطر و اضحی را عید خود می شمارند، همه مراسم حج را مانند هم انجام می دهند و با هم در حرم خدا جمع می شوند، و حتی همه خاندان نبوت را دوست می دارند و به آنها احترام می گزارند. اینها کافی است که دلهای آنها را به یکدیگر پیوند دهد و احساسات برادری و اخوت اسلامی را در آنها برانگیزد. ولی امان از سوءتفاهمات، امان از توهمات و تصورات غلطی که فرق مختلف درباره ی یکدیگر دارند و امان از عواملی که کاری جز تیره تر کردن روابط مسلمانان ندارند.

ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقه ها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم، زیرا این، کاری است که اولاً از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از میان برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آنقدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی بشود و جهات اشتراک آنها آنقدر زیاد و نیرومند است که می تواند آنها را به هم بپیوندد.

و نیز ما نمی خواهیم ادعا کنیم که تمام اختلافات مسلمین از نوع سوءتفاهم است. خیر، چنین ادعایی هم نداریم. همه ی اختلافات سوءتفاهم نیست، اگر بناست حل بشود به طریق دیگر غیر از رفع سوءتفاهمات باید حل شود. آنچه ما در صدد آن هستیم و به عبارت دیگر هدف ما از این درس این است که شکافهایی که ناشی از خوب درک نکردن یکدیگر است، از میان برود. هدف ما این است که فرق و مذاهب اسلامی یکدیگر را آن طور که هستند بشناسند و تصور کنند، تصورات دروغ و وهمی را از خود نسبت به برادران خود دور کنند. باید در چند قسمت بحث کنیم:

1- یکی از هدفهای اسلام که از مسلمین تأمین آن را خواسته است، اتحاد و اتفاق مسلمین است.

2- یکی از فلسفه های فریضه ی حج محکم شدن پیوندها و تفاهم بیشتر افراد مسلمین است.

3- بررسی انواع توهمات و سوءتفاهماتی که دیگران درباره ی ما شیعیان و بالاخص ایرانیان دارند

4- بررسی سوءتفاهمهایی که از این طرف نسبت به برادران غیرشیعی وجود دارد

5- راههای عملی برای کاستن و از میان بردن سوءتفاهمها

کنگره‌ی عمومی اسلامی

همه می دانیم که طبق نصوص اسلامی، عبادت هر اندازه بیشتر در خلوت و دور از چشم دیگران صورت بگیرد به اخلاص نزدیکتر است. درعین حال اسلام دستور اکید داده است که نماز به جماعت خوانده شود و اجر و ثواب این عمل را بیش از آنچه تصور می رود از نماز فرادی بالاتر برده است، چرا؟ برای اینکه در اثر جماعت، مسلمانان از یکدیگر باخبر می شوند و دلهاشان به یکدیگر نزدیک می شود.

هفته ای یک بار نماز جمعه قرار داده است و مقرر کرده است در شعاع یک فرسخ در یک فرسخ بر همه واجب است که شرکت کنند. در نماز جمعه (که همان نماز ظهر روز جمعه است ولی با تشریفات خاصی) به جای دو رکعت آن، دو خطابه قرار داده است که امام در آن خطابه علاوه بر مواعظ، اخبار اقطار عالم اسلام را به اطلاع آنها می رساند و مصالح عمومی آنها را با آنها درمیان می گذارد.

نماز جماعت یک اجتماع روزانه است و نماز جمعه یک اجتماع عمومی تر هفتگی است. نماز عید فطر و نماز عید اضحی دو عبادت اجتماعی دیگر است که سالانه است.

از همه ی اجتماعات اسلامی مهمتر و عمومی تر و طولانی تر و متنوع تر برنامه ی حج است که بحق آن را «کنگره ی عمومی اسلامی» نام نهاده اند. بر هر کسی واجب است که اگر توانایی داشته باشد لااقل در عمر یک بار در این اجتماع عظیم شرکت کند. همه ی مسلمانان باید در زمان معین و روزهای معین اعمال معینی را انجام دهند. همه باید یک نوع لباس در آن ایام بپوشند، یک نوع سخن به زبان آورند.

در این عمل بزرگ اسلامی که با همه ی نقایصی که در اجرای آن وجود دارد باز هم در جهان بی نظیر است، هم زمان واحد درنظر گرفته شده و هم مکان واحد، همه باید این اعمال را در روزهای معینی از ذی الحجه انجام دهند نه در روزهای دیگر و یا ماههای دیگر، و همه باید آن اعمال را در سرزمین معین انجام دهند که همان سرزمینی است که اولین بار در آنجا خانه ای برای پرستش خدای یگانه ساخته شده است، چرا؟ آیا جز برای این است که میعادگاه اهل توحید و مجتمع اهل توحید باشد؟ آیا جز برای این است که اهل توحید باید در آنجا رنگ توحید و وحدت به خود بگیرد؟

چه خوب گفته است علامه ی فقید کاشف الغطاء: «بُنِیَ الْاِسْلامُ عَلی کَلِمَتَیْنِ: کَلِمَةُ التَّوْحیدِ وَ تَوْحیدُ الْکَلِمَة» یعنی اسلام بر روی دو اصل و دو فکر بنا شده است: یکی اصل پرستش خدای یگانه است، دیگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه ی اسلامی است.

نقش حج در وحدت مسلمین

لازم است نصوص اسلامی را ذکر کنیم تا معلوم شود اینها مطالبی است که خود اسلام در هزارو چهارصد سال پیش گفته است.

1- پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله جمله های معروفی دارد که در زمینه ی وحدت و تساوی مسلمانان و الغاء امتیازات ایراد فرموده است به این مضمون: «اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ وَ اَباکُمْ واحِدٌ، کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ، ، اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقیکُمْ وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍ ّ عَلی عَجَمِیٍ ّ فَضْلٌ اِلّا بِالتَّقْوی» [تحف العقول، ص 34] یعنی همانا پروردگار شما یکی است، پدر شما یکی است، همه‌ی شما فرزند آدم هستید و آدم از خاک است، گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به وسیله ی تقوا.

این جمله ها را که صلای وحدت و ندای یگانگی و بهم بستگی است، در کجا و در چه زمانی و در چه موقعیتی ایراد فرمود؟

در سرزمین مکه و منی و عرفات، درحین انجام عمل حج، در آخرین حج خود که به حجةالوداع معروف است.

چرا اینجا را برای این اعلام انتخاب فرمود؟ برای اینکه تا دامنه ی قیامت که مراسم حج بپاست، مردم بیایند و به یاد توصیه های پیغمبر بزرگوارشان بیفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپویند، دست یکدیگر را در اینجا به عنوان دوستی و برادری بفشارند، موانع را از میان ببرند، قراردادها و پیمانها و مبادله های معنوی و مادی با هم برقرار کنند.

این که مسلمانان به صورت ظاهر در مکه اجتماع کنند و دلهاشان نسبت به یکدیگر پر از کینه و عداوت باشد، مصداق کلام خدای متعال باشند: «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلوبُهُمْ شَتّی» [حشر/ 14] (می پنداری آنها با هم اند و حال آنکه دلهاشان پراکنده است).

و مصداق کلام علی علیه السلام بوده باشند: «اَیُّهَا النّاسُ الْمُجْتَمَعَةُ اَبْدانُهُمُ الْمُخْتَلَفَةُ اَهْواؤُهُمْ» [نهج البلاغه، خطبه 29] (ای مردمی که بدنهاشان در یک جا جمع شده اما خواسته ها و آرزوها و هدفهاشان از هم جداست)، این گونه اجتماعی منظور اسلام نیست، حج برای چنین اجتماعی نیست، خداوند به چنین اجتماعی به نظر رحمت نمی نگرد.

2- امام صادق علیه السلام در حدیث معروفی که در کتب حدیث ضبط شده و مفصل است می فرماید: «فَجَعَلَ فیهِ الْاِجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعارَفوا» یعنی خداوند مقرر کرد که از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند برای اینکه یکدیگر را بشناسند.

یکی از کارهای پسندیده ای که در دنیای امروز معمول است این است که افرادی که در یک محفل و یا کنگره برای اولین بار با هم آشنا می شوند کارتهای خود را مبادله می کنند، اسم و آدرس یکدیگر را یاد می گیرند. این کار وسیله می شود که بعدها با هم نامه مبادله کنند، از کارهای یکدیگر آگاه شوند، آثار و تألیفات خود یا آثار و تألیفات مورد علاقه ی خود را برای یکدیگر بفرستند. بدیهی است که این کارها پیوندها را محکم می کند.

اکنون می بینیم اسلام در چهارده قرن پیش این زمینه را به وجود آورده است و توصیه کرده است که از اجتماع عظیم حج برای این منظور باید استفاده بشود. امام صادق فرمود: اسلام چنین اجتماعی را مقرر کرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با یکدیگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.

لازم است هرکدام از ما کارتهای معرفی از خود چاپ کنیم و به چند زبان- که یکی از آنها زبان عربی است- آدرس و شغل خود را بنویسیم، در مواقع متعددی که با افرادی از کشورهای دیگر برخورد می کنیم کارت خودمان را به آنها بدهیم و از آنها کارت بگیریم و این را وسیله ی آشنایی قرار داده بعدها نامه مبادله کنیم، کتاب مبادله کنیم، آنها را از اوضاع دینی کشور خود آگاه کنیم و از اوضاع دینی و احوال مسلمانان کشور آنها باخبر شویم، از تحولات و نهضتهایی که له یا علیه اسلام می شود آگاه بشویم، با تحولات و نهضتهای سودمند اسلامی هماهنگی کنیم.

3- علی علیه السلام در کلمات خود ضمن بیان فلسفه ی پاره ای از مقررات اسلامی، درباره ی حج می فرماید: «وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدّینِ (یا تَقْرِبَةً لِلدّینِ) [نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 244] یعنی فلسفه ی حج تقویت دین است (یا فلسفه ی حج نزدیک کردن پیروان دین است). به هر حال منظور یکی است. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه ی حج تقویت دین است، منظور این است که با اجتماع حج روابط مسلمانان محکمتر می شود و ایمان مسلمانان نیرومندتر می گردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر می گردد. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه‌ی حج نزدیک کردن دین است، باز واضح است که منظور نزدیک شدن دلهای مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندی اسلام است.

4- از سخنان آن حضرت است: جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی لِلْاِسْلامِ عَلَماً [نهج البلاغه، خطبه1] یعنی خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است.

از قدیم معمول بوده است که گروههایی که با یکدیگر به جنگ می پرداخته اند هرکدام پرچم مخصوص به خود داشته اند و در زیر آن گرد می آمده اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار می آمده است. برافراشته بودن آن دلیل حیات جمعی آنها بوده است و افتادن و خوابیدن آن علامت شکست آنها بوده است. دلیر و دلاورترین آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را می گرفتند که برافراشته بماند. برعکس، دشمن کوشش می کرد که پرچم را بخواباند.

پرچم، مقدس و محترم بود. امروز نیز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصیت مستقل ملتها و کشورهاست. هر کشوری از خود پرچم و علامتی دارد و آن را مقدس می شمارد و احیاناً به آن سوگند می خورد.

امیرالمؤمنین می فرماید: «کعبه پرچم اسلام است» یعنی همان طوری که پرچمها رمز اتحاد و یگانگی جمعیتها و نشانه ی همبستگی آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه برای اسلام اینچنین است. در حدیث دیگری وارد شده: «لایَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ» مادام که کعبه بپاست اسلام بپاست، یعنی مادام که حج زنده و باقی است اسلام زنده و باقی است. کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.

از اینجا می توانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که برای خود آنها نامفهوم است بجا آورند.

منظور اصلی این است که تحت لوای کعبه یعنی همان خانه ای که اولین بار در میان بشر برای پرستش خدای یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم عزم و هم رزم گرد آیند. شعار اصلی و اساسی اسلام «توحید» است. کعبه خانه ی توحید است. قرآن کریم می فرماید: «اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً» یعنی اولین خانه ای که برای مردم نهاده شد همان است که در سرزمین مکه است.

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج25، صص37-49




نظرات کاربران