در حال بارگذاری ...

قضیه عاشورا یک قضیه عام اسلامی است و به یک مذهب خاص اختصاص ندارد. خاستگاه قیام کربلا عناوین اسلامی است و این مساله در بیانات و موضع‌گیری‌های امام حسین علیه السلام از آغاز تا شهادت به خوبی تجسم یافته است.

علامه سیدمحمدحسین فضل الله

قواعد اسلامی و قرآنی تأکید دارند که گذشته با همه خوبی ها و بدی هایش، از آن کسانی است که در آن زیستند و آن را ساختند. خدا در قرآن مجید می فرماید:

«تلک أمة قد خلت لها ماکسبت و لکم ماکسبتم و لاتسئلون عما کانوا یعملون؛ آن جماعت را روزگار سپری شد؛ برای ایشان است آنچه به دست آوردند و برای شماست آنچه به دست آورده اید؛ و از آنچه آنان می کردند، شما بازخواست نخواهید شد»( بقره 141).

بنابراین اگر با دیدی انقلابی نگاه کنیم، عظمت گذشته تاریخی هیچ ربطی به ما ندارد بلکه از آن کسانی است که آن را ساختند. پس نباید مسؤولیت موارد منفی تاریخ را متوجه افراد کنونی کنیم. هر چند ممکن است افراد کنونی با گروه هایی پیوند تاریخی داشته باشند که در گذشته با یکدیگر درگیری و نزاع داشته اند. پس شیعیان امروز در قبال موارد منفی حاصل از اختلافات بین شیعه و سنی که در گذشته روی داده اند، مسؤولیتی ندارند و سنی های امروز نیز در قبال اقدامات منفی که از سوی اهل سنت در طول تاریخ علیه شیعیان انجام گرفته است، مسؤولیتی ندارند. بلکه شیعیان و اهل سنت امروزی در این دوره زندگی می کنند و مسئول اقدامات کنونی خود می باشند. البته در فهم اسلام و پویاسازی آن با تقدیس این و آن، ممکن است دیدگاه های متفاوتی داشته باشند که با استفاده از گفت وگو می توانند پیرامون آنها بحث و بررسی کنند. بنابراین اشتباه است که عاشورا را اقدامی از سوی شیعیان علیه سنی ها بدانیم، خصوصا این که یزید نماینده هیچ یک از ارزش های اسلامی سنی ها نیست که رد کردن آن ضدیت با این ارزش ها به حساب آید.

پس احیای عاشورا بر این اساس که فقط به شیعیان اختصاص دارد، نیز امری نادرست است؛ زیرا عاشورا مسأله‌ای اسلامی است و مورد توجه همه مسلمانان بوده و اختصاص به فرقه ای خاص ندارد. در همین زمینه، دوست دارم به روش عقلانی مورد عنایت قرآن کریم در مدیریت اختلافات اشاره کنم. از دیدگاه قرآن انسان ها باید پیرامون نقاط مشترک گردهم بیایند و در موارد اختلاف، گفت وگو نمایند تا عاشورا به حرکتی آگاهانه تبدیل شود نه حرکتی انفعالی و عکس العملی. زیرا وقتی انسان با آرامش تمام فکر می کند می تواند واقعیت های موجود، فضای پیرامونی و شرایط سیاسی دنیا را به خوبی درک کند. اما انفعال انسان را به سوی حماسه گرایی سوق می دهد و او عنان اراده و موضع گیری خود را از دست می دهد. ما به حماسه و انفعال و داد و فریاد نیاز داریم ولی پیش از آن باید به خوبی بدانیم که چرا و به چه علت به حماسه روی آورده ایم و داد و فریاد  به راه انداخته ایم.

عاقل پیش از آنکه کلامی بگوید به پیامدهای آن فکر می کند و پیش از آن که حرکتی انجام دهد به عواقب آن می اندیشد و با سب و لعن به کار خلافی دست نمی زند.

سؤال این است که اگر شیعه خشم خود را منفجر کند و به مقدسات اهل سنت توهین کند آیا سنی، شیعه می شود؟ و آیا هنگامی که سنی خشم خود را منفجر کند و به مقدسات شیعه توهین کند آیا این کار در راستای دعوت به فکر و عقیدۂ اوست؟

خداوند سبحانه و تعالی نحوه برخورد با مقدسات گروه های مختلف مردم را این گونه برای ما تعریف می کند: «و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل أمة عملهم؛ و آنهایی را که جز خدا می خوانند، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی و به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم».(انعام ۱۰۸)

 اگر تو به مقدسات دیگری دشنام دهی، او نیز واکنش نشان خواهد داد و به مقدسات تو توهین خواهد نمود. ممکن است امام علی علیه السلام از همین آیه الهام گرفته باشد. وقتی شنید که بعضی از سپاهیان او به شامیانی که برای جنگ با آنها آمده اند دشنام می دهند[1] آنان را مورد انتقاد قرار داد و فرمود: «دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید ولی اگر شما کردار ایشان را وصف کردید و وضعیتشان را بیان نمودید در گفتار درست تر و در عذرخواهی رساتر است. به جای دشنام دادن به ایشان، بگویید: خدایا! خون های ما و خون های ایشان را حفظ کن و بین ما و ایشان را اصلاح فرما تا حقی را که به آن جهل دارند و از سرکشی و تجاوزی که در آن روانند، باز گردند.»( نهج البلاغه، خطبه206)

ما باید در مسیر وحدت اسلامی حرکت کنیم، ولی این بدان معنا نیست که از باورهای خود دست برداریم، بلکه معنای آن این است که همه مسلمانان بر اساس مشترکات خود گردهم بیایند و در مسائل مشترک با یکدیگر همکاری کنند و در مسائلی که با یکدیگر اختلاف نظر دارند با روشی علمی و منطقی با یکدیگر به گفت وگو بپردازند. خصوصا در مناطقی که پیروان مذاهب گوناگون اسلامی در کنار یکدیگر زندگی می کنند و خط تماس مذاهب گوناگون به حساب می آیند. با این حال دیده می شود که بعضی ها از مناسبت های اسلامی - هم چون عاشورا - برای دامن زدن به تعصبات مذهبی استفاده می کنند. از این رو با توجه به جایگاه فقهی خود، حرام کرده ام که فردی شعاری را بلند کند که به حساسیت های فرقه ای دامن بزند یا سخنی بگوید که همین جهت گیری را داشته باشد. باید همیشه شیوه گفت وگو و جدال احسن را مدنظر داشت؛ زیرا خواست ما این است که همگی برای قدرتمندی اسلام حرکت کنیم، خصوصا در شرایط دشواری که امت اسلامی در آن قرار دارد و برای اسلام و مسلمین - با هر مذهب و گرایشی - خطر ناک ترین دوره ها به حساب می آید.

قضیه عاشورا یک قضیه عام اسلامی است و به یک مذهب خاص اختصاص ندارد. خاستگاه قیام کربلا عناوین اسلامی است و این مساله در بیانات و موضع‌گیری‌های امام حسین علیه السلام از آغاز تا شهادت به خوبی تجسم یافته است.

عنوان حرکت سیدالشهدا علیه السلام اصلاح امت پیامبر(ص) است. امام حسین علیه السلام میفرماید: «من برای اصلاح امت جدم خروج کردم و میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».

...وقتی این شعارها را بررسی می کنیم در می یابیم که این شعارها فقط به زمان امام حسین علیه‌السلام تعلق ندارند که بگوییم گرامیداشت عاشورا غرق شدن در تاریخ است. این شعارها جنبه مذهبی و گروهی نیز ندارند، بلکه شعارهایی برای همه زندگی هستند و شعار اسلام در همه مکان ها می باشند.

منبع: کتاب «نگاهی اسلامی به عاشورا»، صص13-23

 

[1] با این که در جنگ این گونه مسائل عادی تلقی می شود و فضای حماسه بر جنگ حاکم است ولی برای امام علی(ع) جنگ سلیقه ای نیست بلکه تلاشی برای راست کردن انحرافات به حساب می آید. از این رو فرمود: «به خدا سوگند یک روز جنگ را به تاخیر نمی اندازم مگر برای این که می خواهم جمعی به من بپیوندند و به وسیله من هدایت شوند و در روشنایی وجودم قرار گیرند و این برایم دوست داشتنی تر از این است که به خاطر گمراهی شان ایشان را بکشم، هر چند که با این کار به مجازات گناهشان می رسند.»(نهج البلاغة، خطبه55)




نظرات کاربران