در حال بارگذاری ...

هیچ یک از این کارها همدردی به حساب نمی آید؛ زیرا امام حسین علیه السلام در حالی مجروح شد که برای عدالت و حق می جنگید و خود او با شمشیر به سر خود نزد. همدردی این است که انسان در حین جهاد مجروح شود.

علامه فضل الله

باید همه ابزارهای سنتی عزاداری از نظر شرعی مورد بررسی قرار گیرند. زیرا بعضی از مظاهر عزاداری - نظیر قمه زنی - هم به عنوان اولیه و هم به عناوین ثانویه، شرعا حرام هستند. خوب است به این مسأله از چند جنبه بپردازیم:

الف- این امور جزو شعائر دینی نیستند. بعضی ها تلاش می کنند که آیه شریفه «و من یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب؛ و هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد، در حقیقت آن حاکی از پاکی دلهاست.»( حج /۳۲) را بر این امور تطبیق دهند. ولی باید توجه داشت اینکه چیزی جزو شعائر الهی در نظر گرفته شود، امری توقیفی است. یعنی باید بیانی از شریعت دال بر شعائر بودن آن صادر شده باشد. بنابراین از آنجایی که چیزی از پیامبر یا امام، مبنی بر شعائر بودن این مظاهر وارد نشده است، نمی توان آن را جزو شعائر قرار داد. آقای خویی در پاسخ به سؤالی پیرامون خونین کردن سر و موارد مشابه آن گفتند: «نصی درباره شعائر بودن آن وارد نشده است. بنابراین راهی برای حکم کردن به استحباب آن وجود ندارد.» (المسائل الشرعیة، سید ابوالقاسم خویی، ج ۲، ص ۳۳۷، دار الزهراء، بیروت، لبنان)

ب- قمه زدن و زنجیر زدن و سایر امور مشابه از اموری هستند که به جان ضرر می رسانند. بخشی از فقها - و از جمله اینجانب - اضرار به نفس را مطلقا حرام می دانند، چه منجر به هلاکت شود یا منجر به هلاکت نشود. لذا این کارها به عنوان اولی حرام هستند؛ زیرا مصداق اضرار به نفس می باشند.

ج- حرمت قائل نشدن برای اضرار به نفسی که به هلاکت منتهی نشود، به معنای جواز شرعی انجام چنین کارهایی نیست؛ زیرا بعضی از عناوین ثانویه باعث می شوند که فعل مباحی، به خاطر حرام بودن عناوین ثانویه حرام شوند. لذا می بینیم که آقای خویی در پاسخ به سؤالی در این باره می گوید: «اگر موجب ضرر چشمگیر شود یا مستلزم هتک و توهین باشد جایز نیست. والله العالم.» سپس در آخر جواب توضیح می دهد که منظور از هتک و توهین «آن چیزی است که در نظر عرف رایج، مستلزم ذلت و وهن مذهب باشد.»(همان، ص ۳۳۹) شاید بعضی از مردم بگویند که ممکن است کافران و منافقان، بعضی از واجبات عبادی یا غیر عبادی ما را مسخره کنند، ولی مسخره کردن آن ها باعث حرمت انجام آن واجبات نمی شود. در جواب آنها باید بگوئیم مسخره کردن خود اسلام و افعال واجب یا حرام آن و مسخره کردن مباحات یا مستحباتی که به عنوان ثانوی - که امر مباح یا مستحبی را حرام می کند - حرام شده اند، تفاوت می کند. بنابراین اباحه و استحباب در الزام آور نبودن برای مکلف مشترک هستند. زیرا انطباق حرمت بر فعل مباح یا مستحب، اباحه و استحباب را - به خاطر مفسده حرام مترتب بر آن - متوقف می کند. بنابراین مشکل بسیاری از کسانی که درباره حکم شرعی این گونه امور صحبت می کنند، این است که از زاویه عناوین ذاتیه اولیه(مثل موضوع اضرار به نفس و حدود آن) که نظرات فقهی فقها درباره آن تفاوت می کنند، به قضیه نگاه می کنند. در حالی که باید از جنبه های دیگری نیز مورد مناقشه قرار گیرد. جنبه هایی که به عناوین عمومی اسلامی - در چارچوب مصلحت و مفسده این کار با آن کار - مربوط بوده و تحت عناوین ثانویه قرار می گیرند.

د- اگر بدور از جنبه شرعی، عناصر فکری این عادات و رسوم را بررسی کنیم، می بینیم کسانی که چنین کارهایی را انجام می دهند می گویند: ما وقتی با قمه به سر خود می زنیم با امام حسین علیه السلام همدردی می کنیم. زیرا با شمشیر به سر مبارک آن حضرت زده شد و وقتی با زنجیر به پشت خود می زنیم با حضرت زینب همدردی می کنیم. زیرا با تازیانه ایشان را زدند. ولی باید گفت: هیچ یک از این کارها همدردی به حساب نمی آید؛ زیرا امام حسین علیه السلام در حالی مجروح شد که برای عدالت و حق می جنگید و خود او با شمشیر به سر خود نزد. همدردی این است که انسان در حین جهاد مجروح شود. حضرت زینب علیهاالسلام نیز به خاطر همین قضیه تازیانه خورد و با فکری بسته خود را تازیانه نزد. این عادت ها، عقب مانده ترین نوع أبراز حزن و اندوه است. زیرا ابراز حزن، روش های انسانی و متمدنانه ای نیز دارد. حزن، فقط عذاب دادن خود نیست، بلکه حرکتی انسان ساز است.

منبع: نگاهی اسلامی به عاشورا، صص 47-51

 




نظرات کاربران