در حال بارگذاری ...

در این نوشتار کوتاه بدنبال این هستیم تا سه رویکرد مختلف در مواجهه با این مساله را توضیح داده، تا با ذهنیت دقیق تری بتوانیم به آسیب شناسی و رفع موانع آن بیندیشیم. در طول تاریخ به اثبات رسیده که در کشور ایران مذاهب بیش از تاکید بر آیین خودشان، حس وطن پرستی و ملی گرایی داشته و در عرصه های مختلف سیاسی مانند انقلاب اسلامی نشان داده اند که برعلیه ظالم بدون هیچ قید مذهبی به مبارزه می پردازند. از طرفی هم مسولین باید به دنبال تربیت نیروی اهل تسنن انقلابی برای استفاده در جایگاه های مختلف حکومتی باشند تا با مشارکت همگانی از نیروی های متخصص مذهبی شاهد فتح قله های آرمانی انقلاب باشیم.  

علی اکبری

 

 

چرا از اهل سنت در جایگاه و مسولیت های استانی و ملی استفاده نمیشود؟  

در دهه اخیر شاهد انتصاب برخی اهل سنت در جایگاه های اجرایی و تصمیم گیر بوده ایم اما این انتصابات و استفاده از ظرفیت آنان هنوز فراگیر نشده و موانعی بر سر راه این حرکت لازم و مفید قرار دارد. شاید ایام انتخابات فرصت خوبی باشد تا این مساله  مورد توجه و بازخوانی مسولین، نامزد های انخاباتی و مطالبه گران مردمی قرار بگیرد.

در این نوشتار کوتاه بدنبال این هستیم تا سه رویکرد مختلف در مواجهه با این مساله را توضیح داده، تا با ذهنیت دقیق تری بتوانیم به آسیب شناسی و رفع موانع آن بیندیشیم.

 

رویکرد اول: اهل سنت تهدیدی برای حکومت شیعی هستند .

 افراد زیادی  هستند که هنوز مذهب دیگری را تهدیدی برای امنیت خودشان تلقی کرده و بها دادن به اهل سنت در فضای ها ی مدیریتی مختلف در کشور را، عملی خلاف شرع و عقل میدانند.

به عنوان نمونه مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می نویسد : آیت الله وحید خراسانی از میدان زیاد دادن به اهل سنت در سیاست دولت، اظهار نگرانی کرد. آن را به خاطر طمع استکبار در تجزیه ایران، خطر ناک می داند. از اینکه حزب مشارکت، یکی سنی را نامزد عضویت هیات رئیسه مجلس کرده انتقاد داشت.[1]

 

در این مجال فرصت نقد و بررسی ضعف این نگاه و تفکر وجود ندارد، اما میتوان حداقل اشاره کرد که رهبران فکری و پیشروان انقلاب اسلامی چنین باوری نداشته و مخالف این برداشت ها نیز بوده اند. گفتمان انقلاب اسلامی حاصل قرائت شیعی از اسلام است و به رهبری یک فقیه شیعی و حمایت مردم مسلمان به وقوع پیوسته است (هرچند که نباید منکر نقش موثر دیگر تفکرات و جریانات مختلف در پیروزی انقلاب شد) اما این دلیل نمیشود در تحقق اهداف آن فقط از شیعیان استفاده گردد. برخی از سخنان حضرت امام میتواند شاهدی بر ادعای مطرح شده باشد :

1- بین شیعی و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام میشود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این مملکت مال همه ماست، مال همه ما. مال اقلیتهای مذهبی، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنت ما. همه با هم هستیم.[2]

2- انشالله امیدوارم که با همت همه اقشار مملکت بتوانید شما این مملکتی را که عقب رانده شده است و اینها رفتند و اینجا را خراب کردند، بتوانید همه با هم دست به هم بدهید، با وحدت کلمه، با وحدت، فعالیت، ایران را بسازید.[3]

3- انشالله در دولت عدل اسلامی که پیش آمد همه مثل هم، همه برادر وار، استفاده از مملکت خودتان می کنید. مملکت مال خودتان است و خودتان باید اداره اش می کنید انشالله. (دیدار با روحانیون سیستان و بلوچستان)[4]

 

اینها نمونه ای کوچک از اظهارات امام خمینی موسس این انقلاب است که به صراحت تاکید میکنند، مملکت برای همه اقشار است و باید در ساختن آرمان های آن همه با هم وحدت داشته باشند و در سازندگی آن مشارکت همگانی وجود داشته باشد. حال با این ادبیات آیا میشود دیگری از مذهب اهل سنت را تهدید برشمرد؟ این خیانت به گفتمان انقلاب اسلامی نیست؟

 

رویکرد دوم: باید از اهل سنت در مسولیت های بالای اجرایی استفاده کنید.

برخی اهل سنت همچون مولوی عبدالحمید این مطالبه را دارند که چرا از اهل سنت در کابینه وزرا، استانداری و... استفاده نمیشود. اصل این مطالبه درست است (آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب نیز در مرداد سال 1396 در پاسخ به نامه مولوی عبدالحمید ناظر به رفع تبعیض نسبت به اهل سنت مر قوم داشتند : همه ارکان جمهوری اسلامی موظفند براساس معارف دینی و قانون اساسی هیچ‌گونه تبعیض و نابرابری بین ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهبی روا ندارند. ما هم به جد معتقدیم همه باید با هم در کنار هم و در صفوف فشرده و واحدی به سربلندی و عزت ایران اسلامی بیندیشند و در راه آن تلاش کنند و اجازه ندهند دشمنان این مرز و بوم و خناسان وابسته به این و آن در این صف واحد تفرقه افکنده و کارشکنی کنند) اما اینکه دائما از ادبیاتی استفاده کنیم که حتما باید از اهل سنت در سمت های کلان مدیریتی استفاده گردد، تبادر به ذهن میشود که مطالبه گران به دنبال انتصاب و استفاده از افراد متخصص نبوده و فقط به دنبال انتصاب هم کیشان خود هستند. این ادبیات ناخودآگاه باعث تفرقه و ایجاد بدبینی بین مذاهب شده و این فکر را تزریق میکند که فریقین دنبال سهم خواهی هستند تا ایجاد همکاری مشترک مبتنی بر تخصص و شایستگی لازم برای برعهده گرفتن مسولیت های دولتی و حکومتی.

مطالبه گران از اهل تسنن لازم است در ادبیات مطالبه گری خود تغییری ایجاد کرده و اصرار داشته باشند تا از اهل سنت متخصص در جایگاه های مناسب استفاده کنند و از طرفی مشارکت خودشان در عرصه های مختلف فعالیت های مردمی و دولتی  را افزایش دهند تا دیگران نگویند : تا به آنها مسولیت ندهیم آنان همتی برای آبادانی کشورشان نخواهند کرد. در واقع باید تلاش کرد تا بهانه کمتری  به دست سوء استفاده گران داد.

 

رویکرد سوم: باید ملاک انتصابات شایسته سالاری باشد نه مذهب افراد. اما در اهل تسنن دچار کمبود نیروی متخصص و کم تجربه هستیم.

عده ای نیز معتقدند که نباید در اتنصابات، مذهب افراد را ملاک قرار دهیم اما نیروی متخصص و با تجربه در بین برادران اهل تسنن به ندرت پیدا میشود. لذا نمی توانیم از آنها در سمت های مختلف استفاده کنیم. این سخن تا حدودی درست است که نیروی با تجربه و متخصص در بین آنها به وفور وجود ندارد، لکن مقصر ماجرا اهل سنت نیست بلکه مسولینی هستند که وظیفه آنها فرصت سازی برای کسب تجربه کار حکومتی در بین اهل سنت است و در این ماجرا کاهلی کرده اند.

با این حال قرار است تا چه زمانی این مساله را دستاویز خودمان قرار بدهیم؟ باید بستری را فراهم کرد که در آن جوانان اهل تسنن نیز به مانند جوانان شیعی فرصت یادگیری، تجربه اندوزی و فعالیت در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی را کسب کرده و بعد از آن در نهاد های مختلف بکار گرفته شوند. متاسفانه نهاد های متولی امر هنوز نتوانسته اند به اهل سنت  با این زوایه نگاه کنند که نیروی عظیم  و با ظرفیتی برای ساخت و آبادانی این مرز و بوم بشمار میروند.

 

نکته پایانی: آنچه که مهم است تغییر در باورهای متولیان امر در جایگاه های حکومتی مختلف است. باید در باورهای آنان نسبت به مساله اهل سنت و گفتمان انقلاب اسلامی تغییراتی ایجاد شود و اهل سنت را تهدیدی برای امنیت کشور به حساب نیاورند. در طول تاریخ به اثبات رسیده که در کشور ایران مذاهب بیش از تاکید بر آیین خودشان، حس وطن پرستی و ملی گرایی داشته و در عرصه های مختلف سیاسی مانند انقلاب اسلامی نشان داده اند که برعلیه ظالم بدون هیچ قید مذهبی به مبارزه می پردازند. از طرفی هم مسولین باید به دنبال تربیت نیروی اهل تسنن انقلابی برای استفاده در جایگاه های مختلف حکومتی باشند تا با مشارکت همگانی از نیروی های متخصص مذهبی شاهد فتح قله های آرمانی انقلاب باشیم.  

 

 

 

 

[1] یادداشت های روزانه هاشمی رفسنجانی در سال 1379، اصلاحات در بحران،ص71

[2] صحیفه امام ج 6، ص84

[3] همان ص 104

[4]همان ص 225




نظرات کاربران