در این متن از شهید بهشتی میخوانید که راه حل اساسی برای حل مشکل اختلاف و تنوع مذهب که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای بزرگ اسلام بوده یشت و بیان میکنند که این است که بر طبق نص کتاب و سنت، هر مسلمان که به خدای یکتا و نبوت پیغمبران او و پیغمبر بزرگوار اسلام معتقد باشد و کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) را بی چون و چرا بپذیرد و اساس عقل و عمل خود بشناسد و به تعالیم مسلم اسلام از قبیل معاد و جزای اعمال نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، دوستی خاندان رسول خدا(ص)، اطاعت از ائمه عدل و مبارزه با ائمه جور، دفاع از سرزمین اسلام، امربه معروف و نهی از منکر و معتقد باشد، چنین شخصی مسلمان و عضو رسمی امت اسلام است و اختلاف نظر در جنبه های دیگر که مربوط به طرز استنباط مطالب از کتاب و سنت و تابع علل و عوامل گوناگون است هرگز نباید سبب شود که صاحبان آراء فقهی یا کلامی گوناگون، یکدیگر را تکفیر کنند و هر یک دیگری را خارج از اسلام و غیر مسلمان بشمارند.
مسلمین حق تکفیر هم را ندارند!
شهید آیت الله بهشتی
مذاهب فقهی و کلامی، این یک واقعیت انکار ناپذیر است که مسلمانان از مذاهب فقهی و کلامی متعددی پیروی می کنند که معروفترین آنها در فقه حنفی، شافعی، جعفری مالکی، حنبلی وریدی و در کلام اشعری و معتزلی و به یک نظر شده است.
بسیار بعید به نظر می رسد. که ما بتوانیم همه مسلمانان را به پیروی یکی از این مذاهب و رها کردن مذهبی که تاکنون پیرو آن بوده اند بکشانیم، ممکن است صد یا هزار یا یک میلیون نفر با بیشتر را به این کار بکشانیم ولی همه را نه.
این هم عملی به نظر نمی رسد که همه مذاهب موجود را به یک سو بگذاریم و همه را به مذهب تازه ای در آوریم، تجارب مکرر نشان داده است که هر وقت به این فکر افتاده اند که مشکل اختلاف در مذاهب فقهی و کلامی را به این صورت حل کنند نه تنها موفق نشده اند بلکه اختلاف را شدیدتر و وسیع تر کرده و در حقیقت، مذهبی بر مذاهب قبلی افزوده اند..
راه حل
راه حل اساسی برای این مشکل همان است که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای بزرگ اسلام بوده و در زمان ما اداره تقریب بین المذاهب الاسلامیه، آن را محور فعالیت خود قرار داده و الحق کم و بیش موفقیت هایی هم در این زمینه به دست آورده است. این راه حل، این است که بر طبق نص کتاب و سنت، هر مسلمان که به خدای یکتا و نبوت پیغمبران او و پیغمبر بزرگوار اسلام معتقد باشد و کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) را بی چون و چرا بپذیرد و اساس عقل و عمل خود بشناسد و به تعالیم مسلم اسلام از قبیل معاد و جزای اعمال نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، دوستی خاندان رسول خدا(ص)، اطاعت از ائمه عدل و مبارزه با ائمه جور، دفاع از سرزمین اسلام، امربه معروف و نهی از منکر و معتقد باشد، چنین شخصی مسلمان و عضو رسمی امت اسلام است و اختلاف نظر در جنبه های دیگر که مربوط به طرز استنباط مطالب از کتاب و سنت و تابع علل و عوامل گوناگون است هرگز نباید سبب شود که صاحبان آراء فقهی یا کلامی گوناگون، یکدیگر را تکفیر کنند و هر یک دیگری را خارج از اسلام و غیر مسلمان بشمارند.
اجازه دهید به عنوان یک مسلمان شیعه دوازده امامی این روایت را که تاکنون مکرر در مجامع برادران و خواهران مسلمان خوانده ام اینجا نیز بخوانم تا معلوم شود ائمه شیعه اثنی عشریه در این زمینه چه گفته اند.
محمدبن یعقوب کلینی< که یکی از محدثان بزرگ شیعه و صاحب کتاب اصول کافی>، از مهم ترین جوامع حدیث امامیه است، در باب درجات ایمان از قسمت «ایمان و کفر» کتاب اصول کافی، از یکی از کارگزاران امام جعفر صادق - علیه السلام - چنین روایت می کند:
ابوعبدالله، یعنی امام صادق (ع)، در حیره بود. من و گروهی از دوستان را به دنبال کاری فرستاد. شامگاه برگشتیم. بستر من در سرایی بود که منزل کرده بودیم. خسته بودیم و من یکسو خود را در بستر انداختم. در همین وقت امام صادق - علیه السلام - به سراغ ما آمد. من برخاستم و نشستم. امام هم بر بالای بستر نشست و درباره کاری که مر به دنبال آن فرستاده بود سؤال کرد. جریان را گزارش دادم. امام خدا را سپاس گفت، بعد صحبت یک عده به میان آماه من گفتم: فدایت شوما ما و این عده بیزار هستیم چون عقیده آنها در مورد مسئله «امامت اما
نیست و معتقد به امامت شما - که امام صادق هستید بد نیستند امام گفت: آنها دوستدار ما، خاندان پیغمبر، هستند ولی عقیده آنها با شما در مورد امامت یکی نیست، آن وقت شما از آنها بیزارید ؟! گفتم: بله! گفت پیش ما هم چیزهایی (معارف عالیهای) هست که پیش شما نیست و آیا سزاوار است ما به این دلیل از شما بیزار باشیم؟ گفتم: فدایت شومانه گفت: پیش خدا چیزهایی (علم های الهی هست که پیش ما نیست؛ آیا فکر می کنی که خدا به این جهت ما را مطرود کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! به خدا قسم، نه. حال می گویی ما چه کنیم؟ گفت: آنها را دوست بدارید و از آنها بیزار نباشید و جدایی نگیرید. در میان مسلمانها کسانی هستند که از ایمان و معرفت یک سهم دارند، کسانی دو سهم، کسانی سه سهم، کسانی چهار سهم، کسانی پنج سهم، کسانی شش سهم و کسانی هفت سهم، شایسته نیست آنچه از کمال در ایمان و عمل و معرفت در صاحب دو سهم است بر صاحب یک سهم تحمیل شود؛ نه آنچه در صاحب سه سهم است بر صاحب دو سهم، نه آنچه در صاحب چهار سهم است بر صاحب سه سهم، نه آنچه در صاحب پنج سهم است بر صاحب چهار سهم، نه آنچه در صاحب شش سهم است بر صاحب پنج اسهم و نه آنچه در صاحب هفت سهم است بر صاحب شش سهم)
بعد در روایت مثال مفصلی هم آمده که برای اختصار از نقل آن
صرفنظر می کنم.
منبع: کتاب اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، صص31-33