
آیتالله ابراهیم امینی
کمک امام به طلاب اهل سنت
در این منت به بیان گزارشی از مأموریت آیتالله ابراهیم امینی به مناطق سنینشین پس از انقلاب اسلامی است که تلاشهای او برای حفظ وحدت، حمایت از طلاب اهل سنت و مقابله با نفوذ گروههای معاند را بازگو میکند. روایتهایی ارزشمند از تعامل با علمای اهل سنت و تقویت انسجام ملی در شرایط حساس را در خود جای داده است.
کمک امام به طلاب اهل سنت[1]
پس از پیروزی انقلاب؛ آیتالله ابراهیم امینی مأموریتهای متعددی از سوی امام خمینی به نقاط مختلف کشور در جهت بررسی و حل مشکلات مردم داشت. یکی از این ماموریتها عزیمت ایشان به علیآباد و گنبد کاووس در استان گلستان بود.
ایت الله ابراهیم امینی: سومین مأموریت بنده در تاریخ 8 آبان 1358 از سوی امام خمینی به علیآباد گرگان و منطقهی گنبد قابوس بود. به هنگام سفر، امام مبلغی را در اختیار ما قرار داد که در هزینههای جاری هیئت صرف شود. عرض کردم در این منطقه اهل سنت زیاد هستند و علما و طلاب آنجا نیاز به کمک و تفقد دارند، اگر صلاح میدانید در این رابطه به مسئولان مربوطه سفارش کنید. امام با این پیشنهاد موافقت کردند و به توصیه اقدام نمودند.پیرو نامه دفتر امام به مسئولان اداره ارشاد و اوقاف مراجعه کردیم. مبلغی را در اختیار قرار دادند، آنگاه به سوی علیآباد گرگان حرکت کردیم. بعد از طی مسافتی طولانی به علیآباد رسیدیم. با توجه به اختلافهای شدید اهالی و حفظ بیطرفی دعوت کسی را نپذیرفتیم و بر یکی از مساجد که دارای اتاقی بود وارد شدیم. اهالی شهر با مشکلات و کمبودهای فراوانی مواجه بودند، ولی اختلافها و نزاعهای داخلی بیش از هر چیز آنها را رنج میداد. از جمله میتوان به اختلاف شدید بین یک روحانی کجسلیقه و خودسر و هوادارانش و بین امام جمعه و ائمهی جماعات و مردم هوادار انقلاب اشاره کرد. روحانی مذکور به دلخواه خود عمل میکرد و به حرف هیچکس تمکین نمیکرد. در مدتی که در آنجا بودیم در چندین سخنرانی مردم را به وحدت و حمایت از انقلاب دعوت کردیم و از اختلافات بر حذر داشتیم. علاوه بر آن چندین مرتبه به طور خصوصی با روحانی مذکور و گاهی با چندین نفر از سران هوادارانش صحبت و گفتگو کردیم و آنها را از اختلاف و تفرقه برحذر داشتیم؛ ولی تأثیر نداشت و به مواضع غلط خود اصرار میورزید. او را تهدید کردیم که اگر دست از خودسریهای خود برنداری مراتب را به امام گزارش خواهیم داد، این تهدیدات نیز تأثیر چندانی نداشت. ولی در اثر همین لجبازیها در میان مردم بهعنوان مخالف امامخمینی شناخته و منزوی شد، بهگونهای که بعد از چندی به قم هجرت کرد و در همان جا از دنیا رفت.
بعد از یک هفته توقف در علیآباد به گنبد کابوس اعزام شدیم. آقای ابراهیمی و جمعی از شیعیان و اهل سنت گنبد استقبال کردند و وارد مدرسه علمیه طلاب شدیم. با علمای اهل سنت و شیعه و مسئولان ادارات و جمعی از بزرگان شهر دیدار و گفتگو داشتیم. در آن زمان منطقه ترکمنصحرا منطقه ناامنی بود. سران گروهک فدائیان خلق کاملاً فعال بودند و احساس میشد زمینه یک شورش داخلی در حال شکل گرفتن است. سفر ما در آن زمان به منطقه نیز بیخطر نبود، بهویژه اینکه محافظ و پاسداری هم نداشتیم. چند روز در شهر توقف کردیم ولی مهمترین مأموریت ما سرکشی و دیدار از دهات و بخشهای تابعه و سنینشین بود. گروهک فدائیان خلق نیز عمده فعالیتشان در آن مناطق بود و احتمال مزاحمت کاملاً وجود داشت. دیدار از آن مناطق دورافتاده با راههای خاکی بهوسیله ماشین پیکان غیرممکن بود. به علاوه نه راهها را بلد بودیم نه علما و شخصیتها را میشناختیم. مسئله را با میزبانمان آقای شیخ ابراهیمی مدیر و مدرس طلاب مدرسه و چند نفر از دوستان شیعه و اهل سنت در میان گذاشتیم. یکی از علمای اهل سنت که سردفتر اسناد و املاک بود گفت: «حاضرم در این سفر شما را راهنمایی کنم، منطقه را کاملاً میشناسم و با علما آشنا هستم. ماشین جیپ خودم را در اختیار شما میگذارم، سلاح هم دارم و به همراه میآورم. فدائیان خلق جرأت تعرض ندارند». به همراه ایشان حرکت کردیم. از دهات و بخشها و قصبهها حتی تا مرز شوروی دیدار کردیم. در این دیدار دو هدف داشتیم: یکی مشاهده و بررسی مشکلات و کمبودهای ساکنین مناطق و پاسگاهها و گزارش به مسئولان مربوطه در منطقه و توصیه به اقدام و در صورت ضرورت تهیهی گزارش برای مقامات مربوطه در تهران، دوم؛ دیدار با علمای حوزههای علمیه و طلاب مدارس و دلجویی از آنها که غالباً از انقلاب حمایت میکردند ولی مرعوب گروهک فدائیان خلق بودند. از دیدار ما در آن شرایط حساس بسیار خشنود میشدند و با گرمی استقبال میکردند.
در جمع طلاب و اساتید مدارس و در جمع برادران اهل سنت سخنرانی کردم، با برنامههای درسی مدارس آشنا شدم و برای تکمیل آنها پیشنهاداتی را ارائه دادم. در حد امکاناتی که در اختیار داشتم مبلغی را خدمت علما و اساتید تقدیم و وجوهی را در بین طلاب تقسیم کردم. گرچه سفر دشواری بود ولی در آن زمان بسیار مفید و ضروری بود. در این سفر متوجه شدیم که طلاب و حوزههای علمیه اهل سنت شدیداً نیاز به کمکهای مالی و فرهنگی دارند و مسئولان نظام باید در تأمین این نیاز بهصورت شهریه مستمر اقدام نمایند. سفر ما به منطقه ترکمنصحرا در حدود سه هفته طول کشید و به قم بازگشتیم. بعد از مراجعت، گزارش سفر و مشکلات و نیازهای منطقه ترکمن صحرا را خدمت مسئولان مربوطه و امام خمینی عرضه داشتم. در گزارش خدمت امام عرضکردم با توجه به وضع منطقه و نفوذ گروهک فدائیان خلق و مشکلات اقتصادی علماء و طلاب مدارس اهل سنت، دادن یک شهریه دائم در حل مشکلات منطقه و جلوگیری از نفوذ کمونیستها بسیار مؤثر و ضروری به نظر میرسد. امام با این امر اظهار موافقت کرد. در تعقیب دستور امام در وزارت کشور با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقات کردم. اوضاع ترکمنصحرا را برایش شرح دادم. گفت با دادن شهریه به طلاب و اساتید کاملاً موافق هستم. حسابی در یکی از بانکها باز کنید تا وجوه لازم را به حساب واریز کنم. پیرو آن حسابی در بانک باز کردم و مبلغ پیشنهادی مورد نیاز بهطور علیالحساب واریز شد و قرار شد بقیه را از منطقه گزارش دهیم تا واریز شود. آمادهی حرکت بهسوی منطقه بودیم که خبر غائلهی آشوب فدائیان خلق در 19 و 20 بهمن58 را از رسانهها دریافت کردیم. بدینوسیله منطقهی ترکمن صحرا برای ادامهی مأموریت ناامن شد و به قم بازگشتیم.
توقف انجام این مأموریت تا سال 1362 ادامه یافت. پس از سرکوب شدن آشوب گروهک فدائیان خلق و امنیت کامل منطقه، دوباره به محل مأموریت بازگشتیم. در این مرتبه بهطور مفصلتر از همهی حوزههای علمیه و مدارس پراکنده طلاب دیدن کردیم. از طلاب امتحان سادهای بهعمل آمد. برای هر مدرسه دفتری تهیه و تنظیم و اسامی طلاب و مدرسین ثبت و مبلغی بهعنوان شهریه پرداخت شد. با برنامههای درسی و نواقص و کمبودها بهتر آشنا شدیم و برای تکمیل آنها تذکرات لازم داده شد. تصمیم داشتیم در سفرهای بعد امتحانات بهتری را برگزار کنیم. با علمای بزرگ منطقه نیز دیدار و از آنها دلجویی کردیم.
در این سفر متوجه شدیم وهابیت در منطقه کاملاً نفوذ دارد. تعدادی از مولویها که فارغالتحصیل دانشگاههای حجاز یا پاکستان بودند در نشر عقاید وهابیها و تخریب عقاید اسلامی فعالیت میکنند، ولی اکثر علما و طلاب با آنها مخالف بودند. با مشورتی که با تعدادی از دوستان داشتیم به این نتیجه رسیدیم که بهترین راهحل تأسیس یک یا چند دانشگاه علوم دینی است که طلاب ممتاز علوم دینیه بتوانند در آنها ادامهی تحصیل دهند و مدرک بگیرند. اگر تهیهی برنامههای درسی و ادارهی آنها با نظارت دقیق مسئولان مربوطه انجام بگیرد آثار خوبی خواهد داشت و از نفوذ و گسترش عقاید وهابیت جلوگیری خواهد کرد.
[1] [1] http://www.irdc.ir/fa/news/5767/همراهی-علمای-اهل-سنت-گنبد-با-یاران-امامموافقت-امام-خمینی-با-کمک-به-مدارس-علمیه-اهل-تسنن
