برای بدبین سازی نقشه دارند رفته بودیم تربت جام خدمت استاد مصطفی اربابی که از علمای آن دیار و مترجم دهها جلد کتاب است. تجربه مفید و پرنکته ای بود: خاطره ای گفتند از دیدارشان با استاد محمد قطب – برادر شهید سید قطب- در مدینه که جالب توجه

 برای بدبین سازی نقشه دارند رفته بودیم تربت جام خدمت استاد مصطفی اربابی که از علمای آن دیار و مترجم دهها جلد کتاب است. تجربه مفید و پرنکته ای بود: خاطره ای گفتند از دیدارشان با استاد محمد قطب – برادر شهید سید قطب- در مدینه که جالب توجه بود. فرمودند که با ایشان درباره آثاری که از ایشان به فارسی ترجمه شده سخن می گفتم که دیدم گفتند: در کشور شما که ظاهرا کتاب ها تغییر می کنند! تعجب کردم و جویای ماجرا شدم. گفتند که این کتاب را برایم آورده اند! دیدم یک نفر کتاب ایشان را ترجمه کرده و اولش حرفهایی تند نوشته و هر جای کتاب را هم که خواسته حذف کرده است! اصلا مشکوک شدم که چنین چیزی چطور چاپ شده است! به ایشان گفتم همین کتاب شما را شخص دیگری کامل ترجمه کرده و در سه جلد منتشر شده است. من این مترجم را نمی شناسم ولی کسی از این کارها در ایران نمی کند. بعد هم به ایشان پیشنهاد دادم که خاطرات تان را بنویسید من خودم برای تان ترجمه می کنم. در سفری دیگر که خدمت ایشان رسیدم به من گفتند اتفاقا آقای خرم دل چندی قبل اینجا بود و ترجمه تفسیر فی ظلال شهید سید قطب را آورده بود. شما ایرانی ها خوب فعال هستید. بحث حق التالیف مطرح شد که ایشان با خنده گفت شما آزادید! ما از جاهای دیگر پول می گیریم ولی شما آزادید هر چه دوست دارید ترجمه و چاپ کنید...           امان از خناسان بی تقوا! هم ایشان می گفت که من در ایام و اتفاقات مختلف حسب وظیفه شرعی اعلام موضع می کردم. مثلا بمب گذاری که در حرمین امامین عسکریین در سامرا شد من را ناراحت کرد و موضع خودم را در قالب بیانیه اعلام کردم و این بیانیه محکومیت را هم در مساجد شیعه و سنی تربت جام نصب کردیم. بعد از مدتی شایعه کردند که من از این اتفاق ابزار خوشحالی کرده ام! داشتم شاخ درمی آوردم. بعدا معلوم شد که یک عده علیه من گزارش های دروغ تهیه کرده بودند. با من برخوردهای تلخی شد که کاملا مبتنی بر خلاف واقع بود و من هم تصمیم گرفتم دیگر در هیچ مساله ای بیانیه صادر نکنم!             می گویند رهبری مصلحت اندیشی کرده است! یکی از حضار که معلم بودند می گفتند اینجا با برخی معلم ها صحبت می کنیم که چرا فلان حرف را زدید این که خلاف دستور رهبری است می گویند رهبری تقیه می کند و مصلحت اندیشی کرده است که آن حرف را زده والا ما چنین اعتقادی نداریم! من به ایشان   گفته ام خب اگر مصلحت بر این است شما هم اقلا وقتی اینطور ادعای دفاع از رهبری دارید از ایشان تبعیت کنید و مصالح را رعایت کنید! جالب است که خودشان را سینه چاکان رهبری و نظام معرفی می کنند! حتی برخی روحانیون منتسب به نظام در اینجا بعضا حرفهایی می زنند که می بینیم خلاف شعارهای دیگرشان است و پاسخی برای این تناقضات رفتاری نداریم.             ترسیدند و جلوی مدرسه رفتن را گرفتند! هم او می گفت که در یکی از روستاها معلمی شیعه که تازه هم به آنجا منتقل شده بود حرفی را علیه عقاید اهل سنت مطرح کرده بود. بچه ها رفته بودند و توی خانه اینها را مطرح کرده بودند و از فردا شده بود یک غائله چرا که خانواده های روستایی دیگر نگذاشتند فرزندان شان به مدرسه بیایند! کار بالا گرفت و ان معلم توبیخ شد ولی خانواده ها که کم سواد بودند و از ایجاد شبهات در ذهن فرزندان شان ترس داشتند نمی گذاشتند هنوز بچه ها به مدرسه بروند! تا اینکه آن معلم منتقل شد و با کلی اصرار و توضیح دوباره کلاس برپا شد. فکر می کنم اگر در جمعی شیعی هم اقدامی مشابه رخ می داد همین بازخود را داشت. نمی دانم چرا کسانی را که می فرستند یک بار توجیه نمی کنند تا مردم را تحریک نکنند.