آنچه که من از اصول به دست آمده از مکتب اهل بیت(ع) می فهمم آن است که ما در رفتارهای اجتماعی و سیاسی و فکری مان نه از امامان جلو بیفتیم و نه از آنان عقب؛ بنابراین هر نوع عملی که موجب تفرقه میان امت اسلام شده و باعث تحریک گروه های مسلمان بر علیه یکدیگر شود، از گناهان بزرگ نابخشودنی است

 حجت الاسلام والمسلمین بیات زنجانی   چنانکه مستحضرید در یک دهه اخیر بخصوص آتش افراط گرایی و حضور پر رنگ تکفیری ها دامن کل منطقه و کشور ما را گرفته است. از گروه های تندرو و افراطی در سوریه امروز چون «داعش» تا امثال «جندالله» و «جیش العدل» در ایران. نمونه های ایرانی آن تلاش دارند تا با طرح این ادعا که در ایران تبعیض مذهبی و سیاسی برای اهل تسنن وجود دارد، اقدامات خشونت بار خود را توجیح کنند. دیدگاه شما درباره برخی رویکردها که به هر دلیل معتقد به سپردن مسئولیت به اهل تسنن در جایگاه های مختلف و یا برتافتن برخی از حقوق دیگران شان نیست، چیست؟ بله چنین مشکلاتی وجود دارد و به همین دلیل بارها گفته ایم که در رفتار سیاسی خودمان باید از امام علی(ع) تبعیت کنیم. بنابراین ما باید قبول کنیم که در کشور همانگونه که شیعه داریم، اهل تسنن هم داریم و آنان نیز مسلمان و محترمند و به همین دلیل مطابق روایات صحیحه، غیبت کردن و تهمت زدن به آنان و محروم کردن آنان از حقوق سیاسی و مذهبی شان، حرام است. این مورد را با دو نگاه توضیح می دهم. نگاه اول فقهی است و نگاه من در این موارد برگرفته از نگاه امیرالمومنین(ع) است. امام علی(ع) از یک فرد سنی در حکومت خود استفاده کرده اند. چرا ما استفاده نکنیم؟ به نظر من اینکه ما یک استاندار سنی داشته باشیم و یا اینکه اهل سنت بتوانند مقامات عالی سیاسی و اجرایی را در کشور احراز کنند هیچگونه منع شرعی ندارد اگر چه در همه موارد باید به قانون توجه کرد. پاسخ برخی به این استدلال و مشابه آن این است همین ها امام علی(ع) را به شهادت رساندند و از این رویکرد امیر المومنین سوء استفاده کردند… این درست نیست و کسانی که این سخن را می گویند خطا می کنند. زیرا کسانی که با تاریخ اسلام سر و کار دارند و حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) را با دقت دنبال می کنند و جریان تبدیل نظام امامت به نظام خلافت را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند، به خوبی می دانند منشا شهادت امام علی(ع) به حقد و کینه های جریانات دوران رسول خدا(ص) برمی گردد و ارتباط به مطلبی که از بعضی جریانات نقل کردید ندارد. بدنبال صحبت های قبلی، درست است که مذهب رسمی ایران شیعه است اما مطابق اصل دوم و اصل ششم قانون اساسی نظام سیاسی موجود «نظام جمهوری اسلامی» است. در صورتی که مطابق این اصول و سیره و سنت نبوی و علوی به فرد مسلمانی حکم داده شود، مطابق با قانون اساسی و سیره و سنت و شرع عمل شده است و اگر خلاف اینها عمل می شود، منشا آن به حاکمیت بر می گردد. بنابراین اگر مطابق اصول قانون اساسی عمل می شد و برخی از این کارها انجام نمی شد مطمئنا ذهنیت های منفی شکل نمی گرفت. و اگر در مواردی بدون رعایت موازین قضایی و اصول قانون اساسی و قوانین عادی با افراد و خانواده ها برخورد نمی شد مقدار زیادی از مشکلات کنونی که عمدتا به اشخاص که در دستگاه های قضایی و اجرایی قرار دارند برمی گردد پیش نمی آمد. در کنار وجود جریان های تندرو و تکفیری در میان اهل تسنن برخی جریان ها و گروه های شیعی نیز هستند که با راه اندازی برخی محافل و مجالس در جهت تخفیف و توهین به اعتقادات اهل تسنن و برخی از صحابه اقدام می کنند. چندی پیش نیز مقامات عالی رتبه نظام به این جریانات نهیب زدند و نسبت به این رویکردها هشدار دادند. اولا می خواهم موضوع جنابعالی را را در این رابطه بدانم و همچنین می خواهم بپرسم که چرا در این رابطه گفتگو و مباحثه در میان مراجع در نمی گیرد تا رفتارهایی این چنینی بیشتر موجب کدورت و تفرقه در میان مسلمانان نشود؟ بهتر است این سوال از آن بزرگواران بشود. آنچه که من از اصول به دست آمده از مکتب اهل بیت(ع) می فهمم آن است که ما در رفتارهای اجتماعی و سیاسی و فکری مان نه از امامان جلو بیفتیم و نه از آنان عقب؛ بنابراین هر نوع عملی که موجب تفرقه میان امت اسلام شده و باعث تحریک گروه های مسلمان بر علیه یکدیگر شود، از گناهان بزرگ نابخشودنی است، حال به هر عنوانی که می خواهد باشد و یقیناً علمای بزرگ امامیه در این جهت اتفاق نظر دارند. بنده سه دوره عضو مجلس شورای اسلامی بودم، نه تنها تنشی با نمایندگان اهل سنت نداشتیم بلکه میان نمایندگان روابط دوستانه ای نیز برقرار بود که هم اینک نیز این ارتباط دوستانه ادامه دارد. مثلاً در زمان جنگ همکاری های این عزیزان، کمتر از دوستان اهل تشیع ما نبود چراکه عمدتاً از مناطق مرزی به مجلس راه یافته بودند و با دل و جان برای جمهوری اسلامی کار می کردند. به نظر می رسد همانگونه که پیش تر بدان اشاره شد، اگر به اصول قانون اساسی عمل شود و تفسیر و تأویل سلیقه ای نشود، امروز هم همان ارتباطات می تواند باقی باشد. ما گفتگویی با مولوی عبدالحمید نیز در خصوص خشونت‌های مذهبی و افراط گرایی ترتیب داده‌ایم. اینجا اگر سخنی خطاب به ایشان و یا سایر علمای اهل تسنن دارید که می تواند مدد رسان به تقریب و نزدیکی بین جریان های میانه رو و معتدل شیعه و سنی باشد، بفرمایید. من معتقدم اگر سنی و شیعه روی مشترکات تاکید کرده و به قرآن و سنت عمل کنند، بحران موجود در دنیای اسلام تا حدود زیادی حل خواهد شد. مثلاً اخیرا صحبتی از آقای عبدالحمید شنیدم که بسیار صحبت خوبی بود. ایشان در مورد امام حسین(ع) جمله ای فرمودند که بسیار زیبا بود و تاکید ایشان بر علاقه اهل سنت به اهل بیت امری مهم بود که طرح شد. مطابق روایت مقبول فریقین که همان حدیث ثقلین است الگوی رفتاری مان را باید رفتار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) او قرار دهیم. آنان باید تلاش کنند تا عوامل بیرونی در مناطقی که دوستان اهل سنت ما هستند، امنیت را بر هم نزنند چرا که در جامعه ناامن منطق کارساز نیست. بنابراین با همکاری آنان و با عمل مسؤولین به قانون اساسی این حساسیت ها کمتر می شود. منبع: پایگاه تحلیلی انتخاب