وهابی ها نوکر انگلیس اند...

الشیخ عبدالله عبدالعزیز هرتلی-عالم کرد اهل سنت خوارج وهابی ای جوان مسلمان، گروه خوارج با شهید کردن حضرت علی(رضی الله عنه) ، موفق نشدند که قدرت را به دست بگیرند، بلکه در صدد توطئه و دسیسه چینی ضد حکومت اسلامی بودند. بعضی اوقات تا آستانه نابودی پیش میرفتند، به طوری که تنها نامی از آنها می ماند. لکن در آغاز سده ی دوازدهم قمری، بار دیگر سر برآورده و به رهبری محمد بن عبدالوهاب وارد میدان اختلاف و منازعه با دولت اسلامی شدند. این بار خوارج نام «الموحدون» یعنی یکتاپرستان را بر خود اطلاق کردند، ولی مسلمانان آنان را وهابی - به نام عبد الوهاب که پدر رهبر این گروه بود - خواندند. ارتباط انگلیس با وهابیها ای جوان مسلمان، بنیانگذار این گروه گمراه، (محمدبن عبدالوهاب) متولد سال ۱۱۱۱ قمری و متوفای سال ۱۲۰۹ قمری بود. نامبرده در آغاز یک طلبه دینی بود که در مدینه منوره تحصیل می کرد. وی در همانجا انحرافاتش را اظهار کرد که بالاخره کار به جایی رسید، اساتیدش و شیخ سلیمان برادرش، گفتار وی را رد کرده و علیه او کتاب هایی تألیف نمودند. لاجرم به شرق مکه و مدینه روی آورد و در آنجا با «محمد بن سعود»، امیر «درعیه» که از عشیره مسیلمه کذاب بود هم پیمان شد، تا در راه انتشار ادعاهایش - که می گفت: این مردم شش صد سال است که کافر شده اند و باید به سوی یکتا پرستی باز گردانده شوند - او را یاری دهد. سپس هر کسی که راه آنان را پیش می گرفت به او دستور می دادند که سرش را بتراشد، یعنی چون تا به حال کافر بوده و به تازگی مسلمان شده است، باید موی کفر را از خود جدا نماید. هنگامی که «محمد بن سعود» مرد، پسرش عبدالعزیز به جای او نشست و رهبر وهابی ها را یاری داد. نگا: (الفتوحات الإسلامیة، ص۲۰۷ و ۲۰۸) و (۲۰۲ الدرر السنیة، ص ۳۹ تا ۵۴). ای جوان مسلمان، با این سر تراشیدن وهابی ها، حدیث پیامبر تحقق یافت که فرمود: «یتیه قوم قِبَل الشرق محلقةٌ رؤسهم - روایت مسلم. از طرف شرق مدینه منوره گروهی از راه راست منحرف و گمراه می شوند، علامتشان این است که سرشان تراشیده شده است». نگا: (شرح مسلم بهامش القسطلانی، ج۵، ص۳۵) و (روضة المحتاجین، ص ۴۰۳). آنگاه دولت کافر انگلیس، به وسیله عبدالعزیز بن محمد بن سعود وهابی ها را یاری داد و برای ایشان مال و اسلحه فرستاد، تا به جایی رسیدند که علیه خلیفه اسلام جنگیدند و با پشتیبانی انگلیس رو در روی لشکر دولت اسلامی ایستادند و برای منافع انگلیس چندین شهر اسلامی مانند مکه، مدینه، کویت و ... را تصرف نمودند. نگا: (کیف هدمت الخلافة، ص ۱۳ و ۱۴). ای جوان مسلمان، شما خوب می دانید هم اینک نیز ارتباط بین انگلیس ارباب و وهابی های نوکر از گذشته محکم تر و عاطفه و پیوند فی ما بینشان از مهر و شفقت بین مادر و دختر شدیدتر است. بفرما، با چشم خود دیدی، که در سال ۱۹۹۰ میلادی مطابق با «14۱۱» ه ق حزب بعث عراق کویت را اشغال کرد. رژیم بعثی می خواست که به سعودیه حرکت کند ولی انگلیس، آمریکا و فرانسه متفقا به داد خاندان آل سعود وهابی رسیدند. علمای دینی وهابی نیز فتوا دادند که کشتن مسلمانان عراقی به دست کافران جایز است. ای جوان مسلمان، با چشم خود دیدید که موشک ها و هواپیماهای این سه دولت کافر، چگونه شهرهای اسلامی را بمباران کردند و سرباز، زن، بچه و پیر مسلمان را تکه تکه کردند. شمار کشته های مردم مسلمان عراق اعم از کرد و عرب و اقلیت های دیگر به هشتاد هزار نفر رسید. این از یک طرف، و از سوی دیگر نیز می بینیم که یهودیها به کمک انگلیس، خاک فلسطین را اشغال نموده و تا به حال وهابی های سعودی حتی یک گلوله را به روی یهودیها شلیک نکرده اند. گذشته از این، «عبدالعزیز بن باز» وهابی فتوا داد که صلح با یهودی های اشغالگر درست است. آری این پیوند به خاطر اینست که یهودیها و وهابی ها هر دو نوکر انگلیسند. آری، صحیح است که پیامبر راجع به خوارج می فرماید: « یقتلون أهل الإسلام و یدعون أهل الأوثان - روایت بخاری و مسلم. مسلمانان را می کشند و کاری به کافران ندارند». ای جوان مسلمان، با چشم خود دیدید که در سال ۱۹۹۸ میلادی حکومت بعثی عراق، کردستان را بمب باران شیمیایی نمود. پنج هزار مسجد و چهار هزار روستا را تخریب کرد. بیش از یکصد و هشتاد هزار کرد مسلمان مقتول را مفقودالاثر نمود، ولی کسی اشکی برای ایشان نریخت زیرا مانند وهابیهای سعودی نو کر انگلیس، فرانسه و آمریکا نبودند. کسی نمی گفت: ای کرد، از کدام دیاری؟ هم اکنون نیز به سبب ظلم حکومت بعثی عراق، و فتوای وهابی ها، بیش از شش سال است که ملت کرد در گرسنگی و زیر بار تحریم اقتصادی به سر می برد و خاک کردستان عزیز همچون سرزمین حجاز به مرکز کافران فرانسه، انگلیس، آمریکا و سایر کشورها تبدیل شده است و همگام با وهابی ها، ملت کرد را به سوی گمراهی سوق می دهند. (اللهم إلیک نشکو ضعف قوتنا و قلة حیلتنا، وهواننا على الناس، یا أرحم الراحمین أنت رب المستضعفین). ای جوان مسلمان، برخوردی که محمد بن عبدالوهاب گمراه به پشتیبانی عبدالعزیز آل سعود با دولت اسلامی کرد، قلم از بیان آن ناتوان است. زیرا هر شهر و روستای تصرف شده را مورد غارت قرار داده و زن و بچه را می کشتند. آرامگاه مردان صالح را تخریب، و در بعضی نواحی آن را به دستشویی تبدیل می کردند. مسلمانان را در داخل مساجد به قتل می رساندند. و یک بار یک مؤذن نابینایی را که بعد از اذان بر پیامبر صلوات فرستاد، کشتند. محمد بن عبدالوهاب می گفت: گناه تنبک زن منزل زن فاحشه از مؤذنی که بر مناره مسجد بر پیامبر صلوات می فرستد، کمتر است. کتاب های مذهبی را می سوزاندند و در کوچه ها پرت می کردند. مردم را از زیارت مرقد پیامبر باز می داشتند. همچنین در مقابل مرقد ایشان می گفتند: «عصای خیر من محمد - این عصای من از پیامبر مفیدتر است». زیرا او فوت کرده و کاری از دستش ساخته نیست. تمام این اعمال ناشایست را تحت عنوان دعوت به سوی یکتاپرستی و خودداری از شرک انجام می دادند. نگا: (الدرر السنیه، ص۴۱ تا ۵۴) و (الفتوحات الإسلامیه، ج ۲، ص ۲۰۶ الی ۲۶۹) و (روضه الصالحین، ص ۳۸۴ و ۳۸۰). ای جوان مسلمان، آگاه باشید که خوارج امروز فردی مثل محمد بن عبد الوهاب را شیخ الإسلام، مجدد دین الإسلام، و بطل التوحید می نامند و می خواهند جوانان مسلمان را از چهار مذهب اهل سنت منحرف کرده، به سوی مذهب محمد بن عبدالوهاب، پهلوان اختلاف و نابود کننده دولت اسلام، سوق دهند. آری همین محمد بن عبدالوهاب بود که از طریق «همفر» - جاسوس انگلیس - با دولت انگلیس هم پیمان شد و دولت اسلامی را تضعیف و راه را برای انگلیس هموار نمود، تا بتواند در سوم مه ۱۹۲۶ میلادی، خلافت اسلامی را متلاشی و دولت اسلام را پارچه پارچه کند و مسلمانان یتیم و بدون خلیفه، سرگردان شوند. «إنا لله و إنا إلیه راجعون». ای جوان مسلمان، به خاطر خدا از شما خواهش می کنم که راه مقدس محمد بن عبدالله(ص) را گم نکنید و راه غلط محمد بن عبدالوهاب را در پیش نگیرید. منبع: کتاب «خوارج و وهابی و سلفیها» صص58-63