آن مرحوم، گاه به گاه از دارالتقریب یاد می کرد. یک بار در جلسه ی درس، در مسجد بالا سر، از ایشان شنیدم که فرمود: امر تقریب در حال پیشرفت است و ما شکر می کنیم خدا را که در این کار سهمی داشتیم.
گفت همان طور که در سیره ائمه ما هست آنها در زمان حیاتشان هیچ جایی دیده نشده است به خلفا بد بگویند لذا ما حق نداریم چنین کاری را بکنیم... شما در کدام روایت و سند تاریخی سراغ دارید که ائمه گرامی ما خلفا را لعن کرده باشند؟
حجت الاسلام مهدی محمدآبادی
در چند نوبتی که توفیق حضور در شهر خواف داشتهایم، هر بار افراد مختلفی با ...
کتاب را به آیت الله بروجردی نشان داده بود، آقای بروجردی گفته بود این کتاب از کتب ضاله است حق نداری منتشر کنی، این قسمت ها را برو عوض کن؛ ایشان عقیده نداشت که کتابی چاپ کنیم و در آن به عمر و ابوبکر لعن کنیم.
بسیاری از اهل سنت، علی را از نظر مقام معنوی از بعضی دیگر خلفا هم برتر می دانند. این همه ستایشی که در آثار شاعران اهل سنت نسبت به علی هست، نسبت به سه خلیفه دیگر نیست.
یکبار این کار را کردم. از هفتههای بعد هروقت که به صف اول میرفتم، مرا به صف های عقبی که در معرض دید دوربین نبود راهنمایی میکردند!
هدف على کنار هم قرار گرفتن شیعه و سنی بدون اختلاف بود که موفق هم شد. برنامه دیگرش برای کنار هم قرار دادن شیعه و سنی، افطاری بود. ماه رمضان که شد، سه چهار شب افطاری داد...شیعه و سنی کنار هم سر یک سفره.
سردار با حالتی خاص گفت: یکبار در جبهه در سنگری خودم شاهد بودم که دو رزمنده شیعه و سنی در کنار هم در حال مبارزه با دشمن بودند و بهم کمک های فراوانی می کردند که ناگهان گلوله بمبی به سمتشان شلیک شد و هر دو نفر شهید شدند.
تئاتر می خواست نشان بدهد که در اسلام مرز نداریم؛ یعنی همه کشورهای اسلامی باید متحد شوند. خیلی از مشکلاتی که در جامعه ما و در جامعه جهانی وجود دارد، به خاطر همین مرزها و خط کشی هاست که انسان ها را از هم جدا می کند.
در ایرانشهر در میان آنهمه نوجوان و کودک فقط یک نفر دل و روحیهی مبارزه را داشت و آن احمد آتش دست بود، امید من به همین یک نفر بود. او بچه ها را جمع میکرد، مسجد را از حضور پرشور آنها رونق میداد. کتاب از من میگرفت و تقسیم میکرد، سخنرانی میکرد.
از دور خانواده ای بلوچ دیدیم که می آیند. آنها چند زن و یک مرد و یک کودک بودند. کودک در دست مرد خواب بود و زنها گریه و زاری میکردند. وقتی به ما نزدیک شدند، فهمیدیم طفلی که در دست مرد است، مُرده. این تصویر مرا از درون ویران کرد و بلند بلند گریه کردم...
ذکر این نکته لازم است که منطقه ما منطقهای مرزی است و جمعی از کارمندان و نظامیان از اقصی نقاط کشور در آن مشغول اجرای مأموریت بوده و هستند. گاهی بعضی از اهالی مرا متهم به تضعیف اهلسنت میکردند و گاهی برادران نظامی و مسئولان اتهام تضعیف شیعه را بر من میزدند.
حالا شاه رفته بود و نظام جمهوری اسلامی جایگزینش شده بود. لذا ما سعی میکردیم این مردم نظام جمهوری اسلامی را با محبت دریافت کنند...یکی از چیزهایی که به الفت بیشتر کمک میکرد، حضور در مساجد آنها و نمازخواندن با آنها بود. من از همان روزهای اول حضور در قصرقند مانند سایر ...
ما وارد نمازخانه شدیم و پس از نماز، خودمان را به دانشجویان معرفی کردیم. گفتیم ایرانی هستیم. با صحنههای عجیب و غیر قابل تصوری مواجه شدیم. عدهای از دانشجویان الجزایری می آمدند و دست در جیبشان میکردند و عکس امام را نشان میدادند. برخیها نیز صحیفۀ سجادیه در جیبشان داشتند. ...
اهلسنت بلوچستان، بسیار مردمان عاطفی هستند و اگر مهربانی ببینند، با شما همراه میشوند. برخوردهای عاطفی و انسانی در مردم بلوچستان خیلی تاثیرگذار است. آدمهای بسیار مهربانی هستند. بنابراین تعامل با اهلسنت بلوچستان خیلی آسان است.
پای صحبتهای ابوالفضل سعیدی که بنشینید، ساعتها برایتان خاطره میگوید و شما گذر زمان را احساس نمیکنید. چنان با حرارت از روزهای خدمت خود و دوستانش در جهاد سازندگی بلوچستان تعریف میکند که احساس میکنی هنوز هم با همان شور و قوت جوانی آماده خدمترسانی به مردم محروم ...
ایام میلاد امام رضا علیه السلام بود و کاروان زیر سایه خورشید بهمراه چند خادم توی مزارشریف بودند. به آنها توصیه کردم که به یکی از مدارس علمیه اهل سنت انجا نیز بروند که بخاطر چند مراسم پشت سر هم واقعا خسته بودند و نرفتند
شیوهای که جهاد برای تعامل با اهلسنت انتخاب کرده بود، شیوه اسلامی همراه با محبت و رسیدگی بود. هیچ هدف سیاسی نداشتیم. مردم هم بالاخره متوجه میشدند....صداقت را میپذیرفتند
در آشنایی با جناب سید شناور که از اهل تسنن بود، دریافتیم ایشان کتابی درباره ی احساسات حضرت علی(ع) به زبان بنگالی نوشته است. وی پس از اهداء نسخه ای از این کتاب با شور و حراراتی شبیه به یک شیعه ی تمام عیار از عشق و علاقه اش به حضرت علی(ع) سخن می گفت
رسیدن به وحدت (تأکید میکنم: وحدت واقعی و نه نمایشی) معادلهی چند مجهولی گنگ و پیچیدهای نیست که رسیدن به آن سخت یا محال باشد، اصلا نیاز ندارد مبالغ هنگفت هزینه کنیم، همین که به هم احترام بگذاریم.... همینها مظاهر وحدت اند.
ملا حیدر فهیم یکی از عاشقان واقعی امام(ره) بود. شبانه ملا فهیم را دزدیدند. هرچه ملا حیدر را تهدید کردند، به انقلاب پشت نکرد. گفتند: از امام(ره) دست بردار. گفت: امام(ره) همه چیز من هست. امام خمینی(ره) عشق من هست و از او دست برنمی دارم
پس از چند روز اقامه ی نماز که عمدتا شیعیان لبنانی در آن شرکت می کردند، روز جمعه فرا رسید و بنده اعلام آمادگی کردم تا نماز جمعه را نیز برگزار نماییم لیکن شیعیان گفتند این خلاف توافق ما با اهل سنت هست!؟ زیرا آنان در نماز جمعه ما شرکت می کنند
به بیش از 50 کشور جهان سفر کرده بودند. در سفرهای متعددی دانشمندان به ایشان مراجعه می کردند و ضمن استقبال از سخنان ایشان، ابراز می کردند که ما گمان نمی کردیم برای وضعیت جهان اسلام، راه حلی مانده باشد، کاش زودتر با افکار شما آشنا می شدیم
پرسیدم : پس کی می خواهید استراحت کنید؟ تا دیروقت فرصت استراحت نخواهیم داشت! پیرمرد گفت : وقت برای خواب زیاد است! باید از این فرصت های محدودی که در این اماکن مقدس هستیم حداکثر استفاده را ببریم و به زیارت برویم.
شیخالقراء مصری، بهعنوان «شهروند افتخاری ایران» نامیده شد...و گفت: «مصر و ایران در دو ویژگی مشترک هستند: اول محبت اهل بیت(ع) و دوم، قرائت و تلاوت قرآن. و با این دو خصیصه مشترک، در واقع و در آن واحد هم مصری و هم ایرانی هستیم...»
در این روزها که خبر ارتحال عالم فرزانه سید شهاب الدین شهیدی، مفتی بزرگ احناف در شهر خواف به گوشم رسید به یاد ملاقات چند ماه قبل مان با ایشان افتادم. ایشان در آن دیدار، خاطراتی از رویه ها و مسلک های علمی موجود در پاکستان را بازگو کردند
سردار شهید محمود کاوه از فرماندهان بلندآوازه دوران دفاع مقدس می باشد که در جوانی به شایستگی به فرماندهی تیپ شهداء منصوب شد. او در حالیکه در کردستان مشغول مبارزه با ضد انقلاب ها بود به امر تحکیم وحدت نیز اهتمام داشت
بنده عبدالکریم فتاحی 50 سال سن دارم. متولد سال 1343 هستم و 4فرزند دارم، سه پسر و یک دختر، منزل ما در شهرستان مریوان است و از برادران اهل تسنن شافعی مذهب هستم.بنده از 25/1/1393 در مرحله جدید عملیات برون مرزی تفحص پیکرهای مطهر شهدا در خاک عراق به همراه بچه های تفحص به دنبال شهدای جای ...
♦تابستان سال نود و چهار خورشیدی، من و یکی از دوستان خوبم، از طرف خانواده ی یکی از دوستان اهل سنت شافعی مذهبمان، به جزیره ی قشم دعوت شدیم، هر دو راهی روستای مرادی در جزیره ی قشم شدیم تا اینکه با اتفاقات عجیبی روبرور شدیم...
متن زیر، خاطره ای از دکتر هوشنگ جاوید یکی از برجستهترین پژوهشگران موسیقی و بنیانگذار جشنواره های مختلف موسیقی نواحی و آیینی در ایران است
شاید باور کردنش سخت باشد که اگر بدنبال کتاب هایی درباره اهل بیت(ع) هستیم، می توانیم آنرا در انتشارات اهل سنت هم جستجو کنیم.