میرزا می فرماید: اینان فرزندان ما هستند که با هم نزاع کرده اند؛ خودمان آن را حل خواهیم کرد.
در سطح بالای فکری مسلمانان، همیشه همزیستی برقرار بوده و روش امامان اهل بیت(ع) بهترین نمونه برای همزیستی اسلامی است. حضرت امیر(ع) با آنکه خود را خلیفه پیغمبر (ص) میدانست و دیگران را غاصب می شمرد، با ابوبکر، عمر و عثمان هم زیستی داشت.
آن مرحوم، گاه به گاه از دارالتقریب یاد می کرد. یک بار در جلسه ی درس، در مسجد بالا سر، از ایشان شنیدم که فرمود: امر تقریب در حال پیشرفت است و ما شکر می کنیم خدا را که در این کار سهمی داشتیم.
در عالم بدون منطق، هرنوع حرکت علمی - فلسفی مخالف با اصول تحجر قرون وسطایی، چه از سوی فقیهی ابراز شود یا فیلسوف و مفسر قرآن، از نظر آنان موجب «کفر» و «فسق» و «خروج از دین» می گردد.
در این مقاله نمی خواهیم از اهل سنت بخواهیم که شیعه شوند یا از شیعیان بخواهیم که سنی بشوند یا بعضی از اعتقادات یا روش یکی از دو فرقه را بر دیگری برتری دهیم، بلکه فقط از هر دو فرقه می خواهیم که بدانند نفرت ودشمنی نسبت به فرقه دیگر هیچ نتیجه ای جز ضرر و زیان ندارد.
تا یک جامعه وحدت پیدا نکند، علماً، اقتصادا و جسما پیش نمیرود، سرمایه تمام سعادت ها اتفاق است، اتفاق پیش برنده همه کمالات است.
مرحوم علامه شهرستانی از پیشقراولان اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی بود. او علاوه بر همکاری با «دارالتقریب بینالمذاهب الاسلامیه» قاهره و نوشتن مقالاتی در مجله «رساله الاسلام»، روابط صمیمانه و دوستانهای با بسیاری از علمای اهل سنت در بلاد عربی داشت.
ما از این مطلب که در کتاب های فقهی آمده است که تمام مذاهب محترمند و تمام مسلمین از نظر جانی و مالی و حقوق قانونی یکسانند، استفاده می کنیم که اسلام، خواهان آن است که کمترین کینه توزی در بین مسلمانان نباشد و همه برادرانه و یکسان با هم زندگی کنند.
این نشان می دهد که اولا علمای گذشته، اهل تعامل بوده اند؛ چنانکه ایشان می نویسد: تأسی به علمای صالح گذشته و سلف نمودم. دوم اینکه خود آیت الله مرعشی نیز با عالمان اهل سنت در تعامل بوده است...
از تبشیر یا تبلیغات مذهبی در داخل اسلام و تلاش برای دعوت پیروان مذاهب اسلامی به ترک مذهب خود و پیروی از مذهبی دیگر به شیوه ای تبشیری خودداری کنیم؛ زیرا تکامل فرهنگی از راه تلاش های اغواگر و تحریک آمیز به دست نخواهد آمد تنها راه حصول آن اقناع، افزایش آگاهی و تکامل است.
عیب بزرگ ما مسلمانان این است که تصور می کنیم همین که بگوییم مسلمانان جهان، دست دوستی و اتحاد به یکدیگر داده اند، و دهان خود را با این جمله پر کرده و صفحات مطبوعات را به آن سیاه نماییم، مطلب تمام است...
زمان و مکان درس گفتنش را پرسیدم و به حلقه ی درسش در مسجد رأس الحسین(ع) رفتم. مشغول تدریس اصول فقه در مبحث عام و خاص بود. پی بردم که دانشی فراوان دارد و حس کردم که گمشده ی من است.
کاشف الغطاء در نامه خود(این نامه در تاریخ ۲۸ شوال ۱۳۷۳؛ یعنی دقیقا در سال وفات ایشان ارسال شد)، که شامل پیام و راهکار ایشان برای پایان بخشیدن به جنگ و اختلاف مردم بحرین بود...
اعتبار یک جامعه ی اسلامی باید براساس وحدت فکری و اشتراک در عقیده باشد نه براساس وحدت سیاسی و ملاحظه ی مرزهای کشوری. امروزه بیش از ششصد میلیون مسلمانان جهان از نظر سیاسی و کشوری یکی نیستند.
به صورت یک عادت مذموم عمومی در آمده بود و حتی عالمان نیز توان رویارویی با آن را نداشتند. بعد از این بود که علامه کاشف الغطاء تصمیم گرفت برای حل بحران و جلوگیری از توهین به سنیها و نیز اعمال منکری که این عده انجام دادند، وارد میدان شود.
امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب واحد سازمان بیابند و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی هایشان در مقابل بیگانگان باید دیده شود.
چه تبلیغی منجر به استمرار حیات اجتماعی میشود و چه تبلیغی مخل این حیات است؟ پاسخ بخشی از این قبیل سوالات را میتوان در سیره و روش تبلیغی عالمان بزرگ دینی جست.
برخى نظرشان این است که با کفار بسازیم ، بهتر است از اینکه با مسلمانانى که ولایت اهل بیت را قبول ندارند وحدت کنیم. یا لااقل اگر جنگى بین این دو شد، سکوت کنیم. اهل بیت این فکر را قبول نداشتند.
ای برادران دینی و ای معاشر مسلمانان! از خواب غفلت بیدار شوید قبل از آن که نعره های توپ و تفنگ و هیاهوی صفوف جنگ شما را بیدار کند.راضی نشوید توحید شما به تثلیث و مساجد شما به کنائس و اذان شما به ناقوس بدل شود...
یک حادثهی شگفت آور جهان که از صدر اسلام تا کنون سابقه نداشته، این است که فرقه های مسلمین با تمام اختلافشان در مذهب و مشرب، به یک عالم شیعه اقتدا کرده اند.
تمام اهل قبله از مسلمانان را، تا هنگامی که به تمام آنچه پیامبر اکرم را از ناحیه خداوند آورده است، اعتراف و اذعان نمایند، مسلمان و مؤمن می دانیم...
مقصود ما این نیست که مردم را به مکتب معینی دعوت کنیم و یا اینکه مذهب شیعه را در مذهب تسنن و یا مذهب تسنن را در مذهب شیعه در هم بیامیزیم، بلکه هدف ما این است که طوایف مختلف اسلامی بر اساس محبت به کمک یکدیگر بشتابند...
این خطبه مرحوم زنجانی را خطبه ناریه نامیدهاند، یعنی خطابه آتشین، وی در ادامه، خطاب به سران صهیونیسم نیز چنین گفت: ای یهودیان! بدانید که کرکس مرگ، بر گرد سرتان پرواز میکند. به شما اخطار میکنم که هرگاه فلسطین را رها نکنید، بدبختیها و مرگ فلاکت بار در کمین شماست.
سید هبة الدین همراه روحانیان بزرگی چون شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا مهدی فرزند آخوند خراسانی و سید مصطفی کاشانی پرچم مقدس بارگاه امام علی(ع) برداشته و در میان شعارهای پیوسته مردم به سمت جبهه روان شدند.