وحدت اسلامی فراهم کننده قدرتی حقیقی است که پس از خداوند متعال، تکیه گاه استواری برای مسلمانان در رویارویی های فرهنگی و تمدنی به شمار می رود...
شما نمی توانید با اسلام نابی که مسئلهاش عدل/ ظلم و اقدام علیه طاغوت و ایجاد جامعه توحیدی است، با چنین اسلامی انقلاب کنید بعد با اسلام مناسک میان تهی و با تغلیظ مناسک و فضائل، تمدن اسلامی ایجاد کنید.
مبارز انقلابی سال 57 ،وقتی برای کنش انقلابیاش نیاز به دانش و بینش داشته هرگز در تأمین این محتوی، نگاه فرقهای و دوگانه شیعه و سنی به محتوای این دانش نداشت. انقلاب اسلامی ما در تجربه تاریخی خودش از تمام عقبه معرفتی جهان اسلام، بدون لحاظ این دوگانه بهره میگیرد.
آن لحن احساسی و مهربانانه امام خمینی که رهبر و حاکم یک ملت بزرگ بود و در عین حال با تواضع و مهربانی خودش را «پدر پیر» ملت میخواند و از آنها دلجویی میکند، برای من خیلی جالب بود. این تواضع امام را که میدیدم به حرفهای کمونیستی که دین را وسیله سلطه قدرتمندان بر مردم میدانند شک ...
در این مقاله نمی خواهیم از اهل سنت بخواهیم که شیعه شوند یا از شیعیان بخواهیم که سنی بشوند یا بعضی از اعتقادات یا روش یکی از دو فرقه را بر دیگری برتری دهیم، بلکه فقط از هر دو فرقه می خواهیم که بدانند نفرت ودشمنی نسبت به فرقه دیگر هیچ نتیجه ای جز ضرر و زیان ندارد.
متاسفانه شاهد شکل گیری ذهنیتی در بین شیعیان هستیم، که اهل سنت را دشمنان اهل بیت (س) تلقی می کنند. مبالغه نیست که اگر بگوییم، این ذهنیت برخاسته از منابری است که توسط عده ای از روحانیون مذهبی، مدیریت میشود!
بنده غیظ حاج قاسم را آنجایی دیدم که برادری طلبه، مثلاً اقدام هایی فرهنگی و تبلیغی کرده بود برای جا انداختن مکتب شیعه در میان اهل سنّت و در آنجا مباحث شیعی را مطرح کرده بود؛ لذا ایشان برخورد کردند و گفتند: «ایشان دیگر حق ندارند در اینجا باشند و از اینجا برشان گردانید ایران...»
بیست و هشتم آذرماه چهارمین سالگرد درگذشت آیتالله شیخ محمّد واعظزاده خراسانی (۱۳۰۴ مشهد-۱۳۹۵ مشهد) فقیه تقریبگرا است.
یکی از مصلحان قرن حاضر، مرحوم سید شرف الدین جبل عاملی است که در این زمینه سخن زیبائی دارد. «فرقتنا السیاسة وستجمعنا السیاسة» یعنی سیاستهای ضد اسلامی و انحرافی ما را از هم جدا کرده و بزودی یک سیاست انسانی و عادلانه اسلامی ما را دور هم جمع خواهد کرد.
عالمانی چون حر عاملی و فیض کاشانی نیز با وجود اهتمام فراوان به نقل روایات، و آسان گیری و تسامح شدید در سند و ارزیابی اخبار که لازمه خُلق متمایل به اخباری آن دو بزرگوار است، در کتب خود این دعا را نقل نکرده اند!!
ایشان معتقد بود در فقه و استنباطات فقهی، باید آرای اهل سنت را بدانیم و آنچه را به دست می آوریم از منابع شیعی، با نظرات و آرای آنان مقایسه کنیم. بر این عقیده بودند که اهل سنت فقهی دارند که از کتاب و سنت مروی به طرق خودشان اخذ شده است و براساس یک سری از روایات و آیات تنظیم کرده ...
آیا ما می خواهیم «ارتباط با اهل سنت جهان» داشته باشیم یا خیر؟ اگر می خواهیم پس باید ملزومات این «تعامل» را رعایت کنیم والا تعامل و ارتباط مخدوش خواهد شد!