نویسنده طوری اهل سنت را به تصویر کشیده است که انگار تمام اهل سنت سلفی و گرایشات وهابی مسلک دارند...
جای تعجب است که چرا جناب مولوی کوهی بدون استقرای کامل، و با دیدن چند رأی خاص، همه شیعیان را متهم به تحریف قرآن و در نتیجه کافر می دانند، و نظری را به شیعه نسبت می دهند که خلاف واقع است...
آفت «امحاء و تدوین» بیشتر خاص جدال گران مذهبی متعصب شیعی و آفت «امحاء و تطهیر» بیشتر مختص جدال گران مذهبی متعصب سنی است که هر دو گروه تاریخ اسلام را به میل خود رفو می کنند.
زمان و مکان درس گفتنش را پرسیدم و به حلقه ی درسش در مسجد رأس الحسین(ع) رفتم. مشغول تدریس اصول فقه در مبحث عام و خاص بود. پی بردم که دانشی فراوان دارد و حس کردم که گمشده ی من است.
اگر اسلام و تشیع برای زندگی برنامه دارند و اگر قرائت ما از دین یک قرائت حیات بخش است، باید لوازم حیات را هم مراعات کرده باشد. یکی از لوازم بدیهی حیات حفظ حرمت دیگران و احترام به آنان است.
«زمانی که زید بن علی زین العابدین(ع) بر هشام بن عبدالملک، در سال ۱۲۱ هجری قمری خروج نمود، ابوحنیفه گفت: «ضاهی خروجه خروج جده رسول الله(ص) یوم البدر؛ خروج او شبیه خروج جدش رسول خدا(ص) در روز جنگ بدر است»
هر مسلمانی که به پروردگار یکتا ایمان داشته و به یگانگی او و رسالت حضرت محمّد(ص) شهادت دهد، منکر ضروری دین اسلام نباشد و به ارکان دین اسلام اعتقاد داشته و از نماز، علم و اطلاع کافی داشته باشد، شایسته امامت نماز است...
یقین دارم تمام مشکلاتی که به نام اختلافات شیعه و سنی ایجاد می شود ریشه در مکر و حیله یهود دارد...
فرمود: «فانما انتم اخوان فی دین الله ما فرق بینکم الا خبث السرائر وسوء الضمائر» برای اینکه بفهمید عامل اختلاف چیست، درون خود را بشکافید تا بیابید که بد طینتی عامل اختلاف است. مقام خواهی و سوء ضمیر عامل اختلاف است.
دامن زدن به اختلافات مذهبی میان مسلمانان، همواره مورد توجه جدی استکبار در جهت تفرقه افکنی، بوده است. آنها این موضوع را از راه های گوناگون نظیر فرستادن جاسوس، مبلغان تبشیری و خاورشناسی و... دنبال کرده اند
احترام به برخی همسران پیامبر که مبتلا به گناهان اجتماعی شده در نگاه شیعیانِ حرفه ای، گناهی نابخشودنی است و چنانچه کسی از آنان محترمانه یاد کند، جهنمی بوده و شیعه ی واقعی محسوب نمی شود...
شهنواز روایتی است بی پرده از واقعیت های اهل سنت سیستان و بلوچستان و نوع برخورد و نگاه های مسئولین و جریان های تند افراطی شیعی به آنان. روایتی که نشات گرفته از یک تعامل بی واسطه و نزدیک با آنان است و پاسخی است روشن و محکم به توهمات و پیش فرض های مسموم ما نسبت به آنها.
رسانه ملی بغیر از هفته وحدت برای وحدت و نزدیکی بین شیعیان و اهلسنت و رفع سوتفاهم ها چه کرده؟ بغیر از پخش همایشها و نشان دادن اهلسنت بعنوان زینت المجالس شیعیان در ایام وحدت چه اقدامی داشته است؟
چند سالی است که هفدهم رمضان، روز درگذشت عایشه همسر پیامبراکرم(ص) به مناسبتی جدید برای توهینهای مذهبی تبدیل شده است و عدهای در فضای حقیقی و مجازی به تدارک تفرقهافکنی میپردازند.
کاشف الغطاء در نامه خود(این نامه در تاریخ ۲۸ شوال ۱۳۷۳؛ یعنی دقیقا در سال وفات ایشان ارسال شد)، که شامل پیام و راهکار ایشان برای پایان بخشیدن به جنگ و اختلاف مردم بحرین بود...
بعضی مواقع حضرت با خلفا شدیدا مخالف بوده است، لکن اختلاف نظر باعث نشده که علی علیه السلام با آنها همکاری نکند. تقریبا در دوران خلفا، على علیه السلام قاضی بوده است، ولی نه قاضی رسمی. در جنگ ها مورد مشورت خلفا قرار می گرفت.
اعتبار یک جامعه ی اسلامی باید براساس وحدت فکری و اشتراک در عقیده باشد نه براساس وحدت سیاسی و ملاحظه ی مرزهای کشوری. امروزه بیش از ششصد میلیون مسلمانان جهان از نظر سیاسی و کشوری یکی نیستند.
به صورت یک عادت مذموم عمومی در آمده بود و حتی عالمان نیز توان رویارویی با آن را نداشتند. بعد از این بود که علامه کاشف الغطاء تصمیم گرفت برای حل بحران و جلوگیری از توهین به سنیها و نیز اعمال منکری که این عده انجام دادند، وارد میدان شود.
تبلیغ دین را به منظور جلب رضاى خدا انجام دهید نه براى جلب رضاى مردم. آنچه براى مردم باشد به پیشگاه او بالا نمیرود. به خاطر مذهب خودتان و گسترش آن، با مردم جدل نکنید که مجادله دل را مریض میکند.
هدف على کنار هم قرار گرفتن شیعه و سنی بدون اختلاف بود که موفق هم شد. برنامه دیگرش برای کنار هم قرار دادن شیعه و سنی، افطاری بود. ماه رمضان که شد، سه چهار شب افطاری داد...شیعه و سنی کنار هم سر یک سفره.
ذات اقدس اله، وحدت را قراردادی و اعتباری قرار نداد، بلکه فرمود: ریشه وحدت در جان همه شماست. گرچه انسانها دارای زبانها و زمانها و چهره های گوناگونند ولی هیچ یک، مقوم انسانی انسان نیست. انسانیت انسان به فطرت است و آن در همه بطور یکسان هست.
مردم گمیشان هم آنها را مثل برادران و خواهران شان دوست داشتند و قدردانی می کردند.تنها چیزی که نشان و اثرش را نمی دیدم و نمی دیدید اختلاف مذهب بود.
شرط قبول عبادات، غیر از شرط صحت است. یک معنای قبول این است که اگر قبول شد، خداوند ثواب می دهد. این که می گویند: عملت مقبول نیست؛ یعنی ثواب به آن نمی دهند، نه اینکه عمل باطل باشد. باطل آن است که در آخرت به خاطر انجام ندادن عمل، استحقاق عقاب دارد. بنابراین عمل مخالفان مذهب باطل نیست.
امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب واحد سازمان بیابند و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی هایشان در مقابل بیگانگان باید دیده شود.