در نوشتار پیش رو بر آن نیستیم که در باره ی ابعاد تاریخی بحران « گفت و گوی شیعه و سنی » صحبت کنیم - که این خودش ، پرونده ای مشکل و پیچیده است. بلکه می خواهیم با دیدی انتقادی به این بحران نگاه کنیم و به بررسی آن بپردازیم.
چون امام خمینی شعار دفاع از مستضعفان و آزادگی سر می داد، صدایش به گوش انقلابیون الجزایر رسید. حرف های امام خیلی به دل آنها می نشست. من در ایام انقلاب نوجوان بودم و خیلی از نزدیک با انقلاب آشنا نبودم. من در آن زمان جزو جریانات اسلامی مثل اخوان المسلمین بودم.
♦تابستان سال نود و چهار خورشیدی، من و یکی از دوستان خوبم، از طرف خانواده ی یکی از دوستان اهل سنت شافعی مذهبمان، به جزیره ی قشم دعوت شدیم، هر دو راهی روستای مرادی در جزیره ی قشم شدیم تا اینکه با اتفاقات عجیبی روبرور شدیم...
آنچه از این روایت ها استفاده می شود، این است که مسلمانان موظفند به هنگام دور شدن از هم، جهت از میان برداشتن فاصله ایجاد شده (یعنی: تقریب) اقدام کنند؛ طبیعتا فرقی نمی کند، عامل این دوری، قومیتی باشد، یا سیاسی ... و یا عامل آن، وضعیتی ناشی از تعدد مذاهب میان آن ها و عدم تعامل درست ...
یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند! ناصبی یعنی دشمن اهلبیت. یک عده هم باور کردند!
این امت را چه شده است که با این همه نعمت ها و امتیازها دچار چنین خواری و ذلتی شده است. و مقام و منزلتی که خداوند به او داده است را از کف داده و آماج دشمنی دیگر قوم ها و امت ها گشته است؟ امتی که روزگاری تمامی سررشته های قدرت را به دست داشت، چه چیزی این چنین به ضعفش کشانده، که در چشم ...
شاید برای خیلی ها عجیب باشد که چطور می شود یک سنّی از جنوب یمن برای کمک به انقلاب به ایران بیاید و به جبهه برود و جان خودش را فدا کند! اما این اتفاقات افتاده است. برای گرفتن پاسخ این سوال که چرا این اتفاق می افتد، مصاحبه ما با «حمزه ابو نُمَی» از طلاب یمنی حاضر در ایران را بخوانید:
دراین مطلب میخواهیم به روشی بپردازیم که در اواسط دوران اسلام به وجود آمد و آن روش لعن بین مردم بود. اینکه گروهی، گروه دیگری را لعن میکردند یا اینکه مقدسات آنها را مورد لعن قرار میدادندو به این لعن کردنشان وجهه شرعی میدادند و باعث از بین رفتن حرمتها می شدند
کلیپی از حال و هوای این روزهای مسلمین. آنچه ما را متحد می سازد بیشتر از آنچه که ما را متفرق می سازد است.
برای بعضی از مردم سوالاتی مطرح است که دنبال جواب آن هستند؛ مثلا صحابه کاری میکند که لازم می آید از او اعلام برائت کنیم چطور پیروی کنیم از کسی که برائت از او واجب است؟
آن شب در سراسر کشور راهپیمایی های اعتراضی صورت گرفت. ما تمام شب را نخوابیدیم و مدام با نیجریه تماس می گرفتیم و می پرسیدیم اوضاع چگونه است؟ به کسانی که زنگ می زدم می گفتند ما امروز کربلا را در نیجریه دیدیم! به زنان تجاوز شد و حجاب از سر آنها برداشتند. جنایاتی که من تا امروز مشابه ...
تلاش این بحث اینست که مرجعیت سیاسی اهل بیت را تاکید کنیم و اینکه بعد رسول اکرم اهل بیت از همه شایسته تر بودند برای اینکه این وظیفه را بر عهده بگیرند، هرچند گفتیم که این مرجعیت اساس امامت نیست و عقیده ای اعتقادی نیست که ایمان به آن بستگی داشته باشد.