عالمانی چون حر عاملی و فیض کاشانی نیز با وجود اهتمام فراوان به نقل روایات، و آسان گیری و تسامح شدید در سند و ارزیابی اخبار که لازمه خُلق متمایل به اخباری آن دو بزرگوار است، در کتب خود این دعا را نقل نکرده اند!!
ایشان معتقد بود در فقه و استنباطات فقهی، باید آرای اهل سنت را بدانیم و آنچه را به دست می آوریم از منابع شیعی، با نظرات و آرای آنان مقایسه کنیم. بر این عقیده بودند که اهل سنت فقهی دارند که از کتاب و سنت مروی به طرق خودشان اخذ شده است و براساس یک سری از روایات و آیات تنظیم کرده ...
بین مسلمین اختلافی نیست. برای اینکه ما معتقد به مبداء و معتقد به نبوت پیامبر خاتم و خاتمیت آن حضرت و معتقد به معاد هستیم. اگر اختلافی باشد راجع به فروع است.
در متن پیش رو قصد داریم تا سه کتاب از تازه های نشر در حوزه شناخت و شیوه تعامل با مذاهب دیگر را بصورت اجمالی معرفی کنیم.
بعد از این گفتگو ما رفتیم درباره بنگلادش تحقیق و مطالعه کردیم. دیدیم بله بنگلادش یک کشور مسلمان با ظرفیت بالاست که محبت اهل بیت علیهم السلام در بین مردم آن بسیار ریشه دار و قدیمی است.
قاعدة مدارا این است که با دیگران همان گونه باش که دوست داری آنان با تو باشند. مدارا، یعنی هر آنچه برای خود می خواهی، برای دیگری نیز بخواه، و هر آنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگری نیز مپسند.
مرحوم علامه شهرستانی از پیشقراولان اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی بود. او علاوه بر همکاری با «دارالتقریب بینالمذاهب الاسلامیه» قاهره و نوشتن مقالاتی در مجله «رساله الاسلام»، روابط صمیمانه و دوستانهای با بسیاری از علمای اهل سنت در بلاد عربی داشت.
مسلمان کسی است که شهادتین بر زبان جاری سازد و جان و مالش را محفوظ بدارد. همه حق پرستان او را مسلمان مشکل می نامند، زیرا بیرون راندن چنین کسی، از دایره مسلمانی مشکل است...
این نشان می دهد که اولا علمای گذشته، اهل تعامل بوده اند؛ چنانکه ایشان می نویسد: تأسی به علمای صالح گذشته و سلف نمودم. دوم اینکه خود آیت الله مرعشی نیز با عالمان اهل سنت در تعامل بوده است...
کتاب را به آیت الله بروجردی نشان داده بود، آقای بروجردی گفته بود این کتاب از کتب ضاله است حق نداری منتشر کنی، این قسمت ها را برو عوض کن؛ ایشان عقیده نداشت که کتابی چاپ کنیم و در آن به عمر و ابوبکر لعن کنیم.
هر مذهبی حق دارد نظرات خود را توضیح دهد و از آن دفاع کند، بدون این که بر دیگران تعدی نماید یا به آنها ارعاب و توهین کند. ما طرفدار بستن باب بحث سالم و منطقی در عقاید، فقه یا تاریخ نیستیم...
باید پذیرفت که اتفاق، نیاز به شناخت دارد. مادامی که چهره حقیقت برای گروه دیگر شناخته نشود، وحدت و یا تقریب امکان پذیر نیست.